پیامهای مهدوی به زن مسلمان
چکیده امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آن گونه که از قرآن و روایات نبوی و اهل بیت علیهم السلام استفاده میشود دارای اهداف و آرمانهای بسیار بلندی است که قرار است در عصر ظهور آنها را در سطح جهان پیاده نماید،آرمان هایی که فقط با امدادهای غیبی و به توسط مردی الهی همچون او قابل پیاده شدن است. ولی این به آن معنا نیست که در عصر غیبت هیچ مرتبة از آن آرمانها قابل پیاده شدن نیست، ما میتوانیم در سطوح مختلف جامعه و در قشرهای مختلف جلوه هایی از آنها را با الگو گرفتن از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و یارانش پیاده کنیم تا زمینهساز ظهور او گردیم. یک قشر مهم از اقشار جامعه بانوان هستند که میتوانند با الگو گرفتن از آرمانهای بلند مهدوی، جامعه ای مهدوی در حد خود و در عصر غیبت پیاده کنند، و این با برداشت پیام هایی است که از فرهنگ مهدویت به دست میآید، موضوعی که ما در این مقاله در حدّ وسع و توانمان به آن میپردازیم. واژههای کلیدی: فرهنگ مهدوی، مهدویّت، پیامهای مهدوی، زمینهسازی ظهور. مقدمه گاهی این سؤال در ذهن انسان، تداعی میشود که آیا بحث از مهدویت و فرهنگ مهدوی، صرفاً جنبة تاریخی دارد؛ یا میتوان مباحث مهدویت را به روز کرده، و جنبة کاربردی به آن داد. باید اشاره کرد که میتوان، در عصر پیش از ظهور، پرتویی از جامعة مهدوی را با اجرای درصدی از اهداف ظهور ایجاد کرد؛ چرا که رسیدن به اهداف عالی ظهور، تنها در هنگام ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ممکن است. این مطلب را با چند مقدمه میتوان اثبات نمود: 1. زمینه سازی برای ظهور از آنجا که غیبت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از ناحیة ما بوده[1]؛ ما نیز در ظهور او مؤثر خواهیم بود، و این امر تنها با به کار بردن اهداف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف – گرچه در سطح محدود ـ تحقق خواهد یافت. بنابراین در روایتی از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم آمده است: « قومی از مشرق زمین، خروج میکنند که زمینهساز سلطنت و حکومت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهند بود»[2] . این آماده سازی میتواند در زمینة فرهنگ و عقلانیت مردم باشد، که در صورت بالا رفتن سطح آن، زمینه برای ظهور حضرت، فراهم خواهد شد. از امام باقر علیه السلام نقل شده است که فرمود: « چون قائم ما، قیام کند؛ دستش را بر سر بندگان میگذارد و عقول آنها را متمرکز ساخته و اخلاق را به کمال میرساند»[3] . از این حدیث استفاده میشود که کار حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، تکمیل نقص عقول و اخلاق مردم است تا از معارف الهی بهره مند شوند. در نتیجه این مردم هستند که با تلاش خود و بالا بردن سطح علم، اخلاق و فرهنگ جامعه میتوانند زمینهساز ظهور کلی حضرت شوند تا به واسطة آن به کمال عقلانی نهایی برسند. 2. الگوگیری از حکومت مهدوی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، رهبر و الگوی کامل برای شیعیان است و لذا مردو زن وظیفه دارند تا در حد امکان، از اهداف بلند آن حضرت بهره برده و خود را به او نزدیک نمایند. بنابراین ما میتوانیم با سرمشق قرار دادن اهداف عالی آن بزرگوار، جامعهای مهدوی ـ هرچند محدود ـ ایجاد نماییم. 3. منتظران مصلح، خود صالحاند. کسانی که در انتظار مصلح جهانی به سر میبرند، خود باید صالح باشند و این با پیاده کردن اهداف قیام حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در جامعه ـ هر چند در سطح محدود ـ میسر میشود. وجود زنان در میان اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در رابطه با اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریفکه راجع به زنان است، دو روایت وجود دارد که در یکی از آنها اشاره به وجود سیزده زن در بین اصحاب حضرت دارد و در دیگری پنجاه زن. ممکن است که جمع بین دو دسته، این گونه باشد که مجموع اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از زنان، پنجاه نفر است که سیزده نفر آنها، کسانی هستند که رجعت کرده و از قبر، سر بر میآورند و در حکومت حضرت، سهیم خواهند بود. 1. مفضل بن عمر میگوید: از امام صادق علیه السلام شنیدم که میفرمود:« همراه قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف سیزده زن وجود دارد. عرض کردم، از آنها در چه کاری بهره میگیرد؟ فرمود: آنان مجروحان را مداوا کرده و از آنها پرستاری میکنند؛ همانگونه که زنان همراه رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم، چنین میکردند. عرض کردم: نام آنها را برای من بگو! حضرت فرمود: قنواء دختر رُشَید، ام ایمن، حبابه والبیه، سمیه مادر عمار بن یاسر، زبیده، ام خالد احمسیه، ام سعید حنفیه، وصبانه ما شطه و ام خالد جهنیه»[4]. 2. جابر بن یزید جعفی از امام باقر علیه السلام نقل کرده است که فرمود: « به خدا سوگند! سیصد و بیشتر از ده نفر میآیند که در میان آنها، پنجاه نفر زن وجود دارد. آنان در مکه بدون وقت مقرر، اجتماع میکنند؛ دسته هایی همانند ابرهای پاییز، بعضی پشت سر بعضی دیگر. و این همان آیهای است که خداوند فرمود: هر کجا باشید خداوند تمام شما را خواهد آورد؛ زیرا او بر هر چیزی قادر است.»[5] اگر چه این روایت را عیاشی، مرسلا نقل کرده است، ولی نعمانی و دیگران، آن را با چند طریق که برخی از آنها صحیح است نقل کرده اند[6]. پیامهای مهدوی از آنجا که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف، امام، رهبر و ولی هر زن و مرد مسلمان شیعی است؛ لذا عصر ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و رفتار آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف میتواند، الگودهی برای زنان نیز باشد و آنان نیز میتوانند با اجرای آن اهداف، جامعهای مهدوی را در این عصر ـ که عصر غیبت است ـ پیاده نمایند. اینک به برخی از این پیامها که از روایات استفاده میشود اشاره میکنیم: 1. شرکت در مسائل اجتماعی هر گاه جامعه به حدی رسید که زنان و مردان به تکامل عقلانی و اخلاقی رسیدند؛ زنان نیز میتوانند در مسائل سیاسی و اجتماعی جامعه با حفظ شئونات اسلامی شرکت کنند و همانند مردها سهمی را ایفا نمایند. این معنا با جمع بین دو دسته روایات، به دست میآید: الف: روایاتی که دلالت بر تکامل عقلانی و اخلاقی انسانها در عصر ظهور دارد[7]. ب: روایاتی که دلالت بر وجود زنان در بین 313 نفر اصحاب حضرت دارد[8]. 2. مشارکت در انسجام اسلامی یکی از اهداف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ایجاد وفاق و انسجام اسلامی است. لذا در دعای ندبه میخوانیم: « کجاست آن کسی که گفتار را بر تقوا جمع میکند[9] ». زنان جامعة اسلامی نیز با الگو گرفتن از امام خود در حدّ توان خود میتوانند در این هدف مهم در عصر غیبت سهیم باشند. 3. احیای سنتهای فراموش شده زنان نیز میتوانند، سنتهای فراموش شده را احیا کنند؛ همانگونه که دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میخوانیم: « ... او دستورات فراموش شدة قرآن و سنت را احیا میکند[10] ». 4. تعلیم قرآن زنان نیز میتوانند همانند حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف معلم قرآن باشند؛ همان که دربارة حضرت آمده است: « ... آن گونه که قرآن نازل شده، به مردم میآموزد ...[11]». 5. تربیت افراد یکی از کارهایی که امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف بعد از ظهور، انجام میدهد، تکمیل اخلاقیات مردم است. بنابراین در روایتی که از امام باقر علیه السلام نقل شده است میخوانیم: « خداوند متعال، به واسطة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اخلاق مردم را کامل میکند[12] ». زنان نیز میتوانند فرزندان خود و نیز خود را، با تعلیمات اخلاقی تربیت کرده و آنان را به کمال برسانند. 6. تلاش در جهت رفع گرفتاریهای مردم یکی از اسامی حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف « غوث» است. در حدیثی میخوانیم: « مهدی در میان امت من، خروج میکند و خداوند او را به فریاد مردم میرساند[13] ». زنان نیز میتوانند با اقتدا به الگوی خود، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فریاد رس گرفتاران، در حد امکان باشند. 7. اصلاح جامعه زنان نیز میتوانند با الگوگیری از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در حد وسع خود، در اصلاح جامعه کوشا باشند؛ همان طور که درباره حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است: « خداوند متعال، به واسطة او هر آنچه قبل از او فساد بوده، اصلاح خواهد کرد[14]». 8. اهل عمل بودن زنان برای تربیت اولاد و افراد جامعه باید خود اهل عمل باشند، و تنها به خیر و تقوا اشاره نمایند؛ همان گونه که سیرة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در دعوت به حق، این گونه است. لذا از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمودند: « ... او به تقوا اشاره کرده و خود عمل به هدایت میکند...[15] ». 9. ایجاد عشق، در عبادت افراد زنان باید همانند حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف اولاد و افراد جامعه را عاشق عبادت کرده و کاری کنند که افراد تحت تربیت آنها عبادت را دوست دارند. از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرموند: « ... حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف دلهای بندگان را، عاشق عبادت میکند ...[16] ». 10. آزادی مردم از بندگی هوای نفس زنان باید سعی کنند تا افراد تحت تربیت خود را از بندگی هوای نفس برهانند؛ همان گونه که در مورد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میخوانیم: « ... خداوند به واسطة او، ذلت بردگی ( هوای نفس) را از گردنهای شما، بر میدارد[17] ». 11. گسترش عدل زنان نیز با الگوگیری از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میتوانند در گسترش عدل کوشا باشند؛ چنان که در روایات آمده است: « آگاه باشید! به خدا سوگند، به طور حتم، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف عدالتش را داخل خانههای شما خواهد کرد؛ همان گونه که گرما و سرما داخل خانههای شما خواهد شد[18] ». 12. برپایی نماز زنان باید در حد توانایی خود، در برپایی نماز کوشا باشند؛ همان طور که از اهداف حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، برپایی نماز است. از زیدبن علی، نقل شده است: « هنگامی که قائم آل محمد عجل الله تعالی فرجه الشریف، قیام کند، میفرماید:ای مردم! ما کسانی هستیم که خداوند در قرآن وعدة آنان را به شما داده است؛ آن جا که فرمود: کسانی که اگر ما در روی زمین به آنان امکانات دهیم نماز را به پا، میدارند...[19] ». 13. امر به معروف و نهی از منکر در روایتی دربارة اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از زنان و مردان آمده است: « آنان، امر به معروف و نهی از منکر میکنند[20] ». بنابراین اگر زنان جامعة اسلامی میخواهند در راه حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و اصحاب او باشند، باید این دو فریضه را احیا نمایند. 14. اهل تلاش بودن زنان باید از اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف الگو گرفته و اهل کوشش و تلاش باشند؛ همان گونه که از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نقل شده است که دربارة اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: « خداوند برای او از دورترین کشورها به تعداد اهل بدر ( 313 نفر) جمع میکند، که همگی اهل کوشش و تلاش در راه اطاعت خدا هستند[21] ». 15. سعی در گسترش علم زنان نیز میتوانند در گسترش علم در سطح جامعه در حد امکان، کوشا باشند، همان طور که از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم نقل شده که دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: « ... خداوند عزوجل، به واسطة او زمین را بعد از تاریکی، پر از نور کرده و پس از ظلم، پر از عدل نموده و پس از جهل، پر از علم خواهد کرد[22] ». 16. تواضع و فروتنی نسبت به دیگران بانوان باید نسبت به هم نوعان دینی خود، متواضع باشند. همان طور که دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از امام صادق علیه السلام نقل شده که فرمودند: « در برابر مومنان، ذلیل و در مقابل کافران، عزیزند[23] ». 17. از تنهایی نهراسیدن هر گاه انسان، حق را یافت؛ گرچه پیروان آن کم است، نباید از تنهایی یا کمی افراد، به خود ترس راه دهد. دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میخوانیم: « حق با ماست، هر کس از ما کناره گیرد ما را به وحشت نمیاندازد[24] ». 18. همکاری با مصلحان امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف گرچه به تنهایی میتواند جهان را اداره کند، ولی اهداف عالی خود را با همکاری با مصلح بزرگ، حضرت مسیح، دنبال میکند. بنابراین در حدیثی از رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم آمده است: « ... عیسی بن مریم، فرود میآید و پشت سر او نماز میگذارد...[25] ». و این عملکرد بسیار آموزندهای است که بانوان ما نیز میتوانند از آن درس گرفته و در این جهت به حضرت، اقتدا کنند. 19. صله رحم دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از امام علی علیه السلام نقل شده که از همه بیشتر صله رحم میکند؛ آن جا که فرمود: « او از همه بیشتر صله رحم خواهد کرد[26] ». زن مسلمان نیز با الگوگیری از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باید این سنت مهدوی، بلکه سنت همة امامان و انبیا را احیا کند. 20. اهل شب زنده داری دربارة اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از امام صادق علیه السلام نقل شده که اهل شب زنده داری هستند: « آنان مردانی هستند که شب را نمیخوابند، در نمازشان زمزمهای چون زنبور دارند، شبها در حال قیام بر روی پاهای خود میایستند ...[27] ». از آنجا که در میان اصحاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف زن نیز وجود دارد، این صفت شامل آنها نیز میشود و پیام آن به زن مسلمان آن است که اگر میخواهیم در عصر غیبت از یاوران مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باشیم شبزنده داری را هرگز فراموش نکنیم. 21. امانت داری بانوان شیعه باید با الگوگیری از امام خود، امانت دار باشند؛ همان گونه که دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است: « او نگه دار هر چیزی است که نزد او به امانت گذاشته شده است[28] ». زن مسلمان نیز باید با الگو قرار دادن امامان سعی خود را در شناخت خداوند به کار بسته و خداشناس حقیقی گردد. 22. خداشناس حقیقی اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف که از آن جمله 50 زن هستند ـ همگی خداشناس و اهل توحیدند ـ دربارة آنها از امام علی علیه السلام نقل شده است: « ... و آنان کسانی هستند که خداشناس حقیقی بوده و اهل توحید میباشند[29] ». 23. استفاده از روزهای مهم بانوان با الگوگیری از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف کارهای مهم را در روزهای مهم انجام دهند؛ همان طور که دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف میخوانیم که امام باقر علیه السلام فرمود: « گویا قائم را در روز عاشورا، روز شنبه، مشاهده میکنم که بین رکن و مقام ایستاده و در مقابل او کسی ندا میدهد: برای خدا بیعت کنید. در آن هنگام است که خداوند زمین را پر از عدل میکند؛ همان گونه که پر از ظلم و جور شده باشد[30] ». 24. اخلاص در عمل بانوان شیعی و پیروان حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف باید اهل اخلاص در عمل باشند؛ همان گونه که در بارة اصحاب حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از امام جواد علیه السلام نقل شده که فرمودند: « ... چون برای حضرت، این تعداد از مخلصین فراهم شود؛ خداوند امر او را ظاهر خواهد نمود ...[31] ». 25. نترسیدن از ملامت افراد بانوان شیعی نباید از ملامت افراد ملامت گر، بهراسند. آنها باید در راه حقی که تشخیص دادهاند، ثابت قدم باشند؛ همان گونه که دربارة امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف آمده است که فرمود: « ... در راه خدا از ملامت هیچ ملامت کنندهای نمیهراسد[32] ». 26. توجیه قبل از اقدام عملی از امام باقر علیه السلام نقل شده که فرمود: «یقول القائم عجل الله تعالی فرجه الشریف لأصحابه: یا قوم! انّ اهل مکة لایریدوننی، و لکنّی مُرْسل الیهم لأحتجّ علیهم بما ینبغی لمثلی ان یحتجّ علیهم. فیدعو رجلاً من اصحابه فیقول له: امض الی اهل مکة فقل: یا اهل مکة! انا رسول فلان الیکم…»[33]؛ «قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف به اصحاب خود میگوید: ای قوم! همانا اهل مکه مرا نمیخواهند، ولی من کسی را به سوی آنان میفرستم تا بر آنها آنگونه که سزاوار من است احتجاج نماید. لذا یکی از اصحابش را میخواهد و به او میگوید: به سوی اهل مکه برو و بگو: ای اهل مکه! من فرستادة فلان (حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف) به سوی شمایم…». وظیفة زنان جامعة اسلامی نیز آن است که هنگام تربیت فرزندان خود یا دیگران، ابتدا آنها را توجیه کنند و در صورتی که توجیه آنان جواب نداد با ملاحظة مراحل دست به اقدام عملی بزنند. 27. مقابله با انحرافات از امام علی علیه السلام نقل شده که دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: « در آخر زمان او خروج میکند و انحرافاتی که در حق پدید آمده اصلاح خواهد کرد…»[34]. زنان نیز در جامعة اسلامی باید به مولای خود اقتدا کرده و در حدّ توان خود در راستای این هدف گرچه در سطحی محدود کوشا باشند تا زمینهساز ظهور گردند. 28. هتک حرمت افراد ممنوع از امام علی علیه السلام نقل شده که از جمله اموری که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف بر آن با اصحاب خود که از آن جمله بانوان هستند پیمان میبندد هتک حرمت نکردن افراد است، آن جا که میفرماید: «آنان بر اصولی با حضرت بیعت میکنند که از آن جمله این است که هتک حرمت فرد آبرومندی را نکنند و کسی را سبّ و دشنام ندهند و به منزلی هجوم نیاورند و کسی را به جز به حقّ نزنند…».[35] بانوان نیز باید مواظب رفتار و گفتار خود بوده و هتک حرمت شخص آبرومندی را ننمایند و بی جهت به کسی ناسزا نگویند و… . 29. نخوردن مال یتیم از امام علی علیه السلام نقل شده که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از جمله پیمان هایی را که با کارگزارانش از جمله بانوان برای بیعت میبندد نخوردن مال یتیم است، آن جا که میفرماید: «… من با شما هستم در صورتی که مال یتیم را ]بیجهت[ نخورید…».[36] این وظیفه نیز میتواند برای یاوران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و پیروان او آموزندگی داشته و با پیروی از آن از اصحاب آن حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف در عصر غیبت باشند. 30. گواهی با علم از امام علی علیه السلام نقل شده که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از جمله پیمانهایی را که با کارگزارانش از جمله بانوان برای بیعت میبندد گواهی ندادن بدون علم است، آن جا که میفرماید: «من با شما هستم در صورتی که … بر چیزهایی که به آن علم ندارید گواهی ندهید…».[37] همه از آن جمله بانوان اسلامی وظیفه دارند تا چیزی را که ندانسته و از آن اطلاعی ندارند گواهی ندهند. 31. دشنام دادن ممنوع از امام علی علیه السلام نقل شده که حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف از جمله پیمانهایی را که با کارگزارانش از جمله بانوان برای بیعت میبندد دشمنان ندادن به مردم است، آن جا که میفرماید: «من با شما هستم در صورتی که … کسی را دشنام ندهید…».[38] بانوان مهدوی باید با الگو گرفتن از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف مواظب زبان خود بوده و بی جهت کسی را دشنام نداده و ناسزا نگویند. 32. اطعام به مساکین از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نقل شده که دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: «گویا مهدی با دستان خود به مساکین کره میدهد».[39] و نیز نقل شده که فرمود: «نشانة مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، آن است که او بر کارگزاران خود سخت گرفته و با مال خود جود خواهد کرد و به مساکین رحم خواهد نمود».[40] بانوان اسلامی نیز میتوانند با الگو گرفتن از سیرة مهدوی در حدّ توان خود به مساکین اطعام داده و حتی به مستمندان با دستان خود غذا دهند تا به جامعة خود رنگ و بوی مهدوی دهند. 33. آبادی معنوی جامعه از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نقل شده که دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: «… به قائم از شما زمین خود را به تسبیح و تحلیل و تقدیس و تکبیر و تمجیدم آباد خواهم کرد…».[41] از دامن زن است که مرد به معراج میرود. زنان جامعه میتوانند با تربیت معنوی فرزندان و اعضای خانوادة خود در تشکیل جامعهای معنوی در حدّ و محدودیت خود سهیم باشند، گرچه حدّ کامل آن اختصاص به عصر ظهور دارد. 34. شرکت نهضت سوادآموزی از پیامبر صل الله علیه و آله و سلم نقل شده که دربارة عصر غیبت فرمود: «زود است که فتنه هایی پیدا شود به حدّی که انسان صبح هنگام مؤمن است ولی عصر هنگام کافر میشود مگر کسی که خداوند او را با علم زنده کرده است».[42] زنان جامعه نیز میتوانند در راستای زنده کردن جامعه از راه سوادآموزی و فراگیری دانش و معرفت، سهم بسزایی داشته باشند. 35. خلف وعده ممنوع از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم نقل شده که دربارة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمود: «… اگر از دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد خداوند آن روز را طولانی میکند تا مردی از اهل بیتم مالک زمین گشته و کارهای مهم به دست او انجام گردد. او اسلام را ظاهر کرده و خلف وعده نمیکند…».[43] بانوان جامعة اسلامی باید با الگو گرفتن از حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و آرمانهای بلند او و در راستای زمینه سازی ظهور اهل وفای به عهد باشند تا از یاران حضرت در عصر ظهور باشند. 36. رفع اختلاف از بین شیعیان از امام حسین علیه السلام نقل شده که فرمود: «آن امری که انتظارش را میکشید تحقق نمییابد تا این که شما از یکدیگر بیزاری جسته و در صورت یکدیگر آب دهان بیندازید و بر ضد همدیگر گواهی داده و یکدیگر را لعن کنید». به حضرت عرض کردم: آیا در آن زمان خیری نیست؟ امام حسین علیه السلام فرمود: «تمام خیر در آن زمان است؛ چرا که قائم ما قیام کرده و تمام این امور را دفع خواهد کرد».[44] نتیجه انسانها در سطوح مختلف جامعه میتوانند با الگو گرفتن از سیرة حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و کارگزاران او و عمل کردن به آرمان های بلند مهدوی جامعه ای با رنگ و بوی عصر ظهور در حدّ و توان خود ایجاد نماییم و از آن جا که زنان و بانوان یکی از ارکان مهم و اساسی جامعهاند، لذا میتوانند در تحقق این جامعة مهدوی در عصر غیبت سهم بسزایی داشته باشند. -------------------------------------------------------------------------------- [1]. خواجه نصیر الدین طوسی رحمه الله علیه میفرماید: « وجوده لطف و تصرفه لطف آخر و عدمه منا» ؛ وجود او لطف و تصرف او لطفی دیگر و نبود تصرف از ناحیة ماست. (کشف المراد، ص490- 491) [2]. « یخرج قوم من المشرق یوطئون للمهدی سلطانه» سنن ابن ماجه، ج2، ح 4088 و… [3]. « اذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع به عقولهم و اکمل به اخلاقهم» بحار الانوار، ج52، ص336، ح71. [4]. «سمعت ابا عبد الله (ع) یقول: یکون مع القائم ثلاث عشر إمرأة. قلت: و ما یصنع بهن؟ قال: یداوین الجرحی و یقمن علی المرضی، کما کنّ مع رسول الله (ص). قلت: فسمهن لی! قال: القنواء بنت رشید، و ام ایمن، و حبابة الوالبیة، و سمیة ام عمار بن یاسر، و زبیدة، و ام خالد الأحمسیة، و ام سعید الحنفیة، و صبانة الماشطة و ام خالد الجهنیة» دلائل الامامة، ص259 و اثبات الهداة، ج3، ص575. [5]. «یا جابر!… و یجئ والله ثلاثمائةو بضعة عشر رجلا فیهم خمسون امراة، یجتمعون بمکة علی غیر میعاد، قَزَعا کقزع الخریف یتبع بعضهم بعضا، و هی الآیة التی قال الله: این ما تکونوا یأت بکم الله جمیعا ان الله علی کل شیئ قدیر» تفسیر عیاشی، ج1، ص65. [6]. الاختصاص، ص255؛ الارشاد، ص359؛ غیبت طوسی، ص269؛ اعلام الوری، ص427؛ الخرائج، ج3، ص1156؛ عقد الدرر، ص49؛ اثبات الهداة، ج3، ص548 و بحار الانوار، ج51، ص56 و ج52، ص212. [7]. بحار الانوار، ج52، ص 336، ح71. [8]. تفسیر عیاشی، ج1، ص65. [9]. «این جامع الکلمة علی التقوی» مفاتیح الجنان، دعای ندبه. [10]. «… و یحیی میت الکتاب و السنة» نهج البلاغه، خطبه 138. [11]. «… یعلمون الناس القرآن کما انزل… » بحار الانوار، ج52، ص 362، ح139. [12]. «… و اکمل به اخلاقهم » بحار الانوار، ج52، ص336، ح71. [13]. «یخرج المهدی (عج) فی امتی، یبعثه الله غیاثا للناس» کشف الغمه، ج2، ص470. [14]. «یصلح الله تعالی به کل ما افسد قبله» البرهان، متقی هندی، ص132. [15]. «… یشیر بالتقی و یعمل بالهدی… » بحار الانوار، ج52، ص269، ح158. [16]. «… یملأ قلوب العباد عبادة… » بحار الانوار، ج51، ص74، ح24. [17]. «… به یخرج ذل الرق من اعناقکم» بحار الانوار، ج51، ص75، ح29. [18]. «أما والله! لیدخلن عدله جوف بیوتهم کما یدخل الحر و البرد» بحار الانوار، ج52، ص362، ح131. [19]. «اذا قام القائم من آل محمد یقول: ایها الناس! نحن الذین وعدکم الله فی کتابه : الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاة…» بحار الانوار، ج52، ص373، ح166. [20]. «و یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر» منتخب الأثر، ص581، ح4 [21]. «یجمع الله له من اقاصی البلاد علی عدة اهل بدر، کدّادون، مجدون فی طاعته» بحار الانوار، ج52، ص310 [22]. «… یملأ الله عزوجل به الارض نورا بعد ظلمتها و عدلا بعد جورها و علما بعد جهلها» اکمال الدین، ص260. [23]. «اذلة علی المومنین، اعزة علی الکافرین» نعمانی، غیبت، ص316، باب 21، ح12. [24]. «الحق معنا، فلن یوحشنا من قعد عنا» بحار الانوار، ج53، ص178، ح9. [25]. «… فینزل عیسی بن مریم فیصلی خلفه… » فرائد السمطین، ج2، ص312. [26]. «… و اوصلکم رحما» نعمانی، غیبت، ص212، باب 13، ح1. [27]. «… رجال لا ینامون اللیل، لهم دوی فی صلاتهم کدوی النحل یبیتون قیاما علی اطرافهم… » بحار الانوار، ج52، ص308. [28]. « الحافظ لما استودع» بحار الانوار، ج52، ص 269، 158. [29]. «… و هم الذین و حدوا الله حق توحیده…» بشارة الاسلام، ص259. [30]. «کانی بالقائم یوم عاشوراء یوم السبت قائما بین الرکن و المقام ینادی البیعة لله، فیملأها عدلا کما ملئت ظلما و جورا» طوسی، غیبت، ص453، ح459. [31]. «… فاذا اجتمعت له هذه العدة من اهل الاخلاص اظهر الله امره…» کمال الدین، ج2، ص377. [32]. «… ولایأخذه فی الله لومة لائم» بحار الانوار، ج52، ص354، ح114. [33]. بحارالانوار، ج52، ص307، باب26، ح81. [34]. «یخرج فی آخرالزمان، یقیم اعوجاج الحق…» بحارالانوار، ج42، ص215، ح16. [35]. «یبایعون علی الاّ… یهتکوا حریماً محرماً و لایسبّوا مسلماً و لایهجموا منزلاً و لایضربوا احداً الاّ بالحق…» منتخب الأثر، ص183، باب3، ح5. [36]. «… انا معکم علی ان … لاتأکلوا مال الیتیم…» منتخب الأثر، ص154. [37]. «… انا معکم علی ان … لاتشهدوا بغیر ماتعلمون…» منتخب الأثر، ص154. [38]. «… انا معکم علی ان … لاتشتمون…» منتخب الأثر، ص154. [39]. «المهدیّ کانّما یُلْعِق المساکین الزُّبْد» منتخب الأثر، ص36، عقد الدرر، ص36. [40]. «علامة المهدی: ان یکون شدیداً علی العمّال، جواداً بالمال، رحیماً بالمساکین» مصنف ابن ابی شیبة، ج15، ص199، ح19498. [41]. «… و بالقائم منکم أعمر أرض بتسبیحی و تهلیلی و تقدیسی و تکبیری و تمجیدی…» بحارالانوار، ج18، ص341، ح49، امالی صدوق، ص504، مجلس92، ح4. [42]. ستکون فِتَن؛ صبح الرجل فیها مؤمناً و یمسی کافراً، الاّ من احیاه الله بالعلم» المعجم الکبیر، طبرانی، ج8، ص278، ح7910. [43]. «… لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یملک رجل من اهل بیتی تجری الملاحم علی یدیه، و یظهر الاسلام، لایخلف وعده…» بحارالانوار، ج51، ص83، ح28، عقدالدرر، ص62. [44]. «لایکون الأمر الذی تنتظرونه حتی یبرأ بعضکم من بعض و یتفل بعضکم فی وجوه بعض، و یشهد بعضکم علی بعض بالکفر و یلعن بعضکم بعضاً.فقلت له: ما فی ذلک الزمان من خیر؟ فقال الحسین علیه السلام: الخیر کلّه فی ذلک الزمان، یقوم قائمنا و یدفع ذلک کله» غیبت، نعمانی، ص206.
امام زمان مهدی (عجل الله فرجه) - قائم آل محمد - یا اباصالح المهدی - کنکور دانشگاه مهدی - مذهبی و معنوی - روانشناسی اسلامی - انتظار فرج و ظهور - فلسفه و عرفان لاهوتیان - سلام و صلوات - نماز قرآن سنت - فرهنگی اجتماعی - عشق و محبت - حدیث حکایت روایت - اخلاقی و سخنرانی - کتاب علم فن آوری - آموزشی تحقیقاتی - عدالت انسانیت مسلمانیت - مشاوره عمومی نظرات - زندگی و خانواده - مسئله پاسخ سوال جواب
2 ـ امام باقر علیه السّلام : قنوت در هر نمازى (مشروع) است .
3 ـ قنوت در هر دو رکعت هست ،واجب باشد یا مستحب .
4 ـ امام صادق علیه السّلام : هر کس از روى بى میلى قنوت را ترک کند ، نمازى براى او نیست .
5 ـ صفوان جمّال: چند روز پشت سر امام صادق علیه السّلام نماز گزاردم . در همه نمازها قنوت مى خواند، هم آن هایى که بلند و هم نمازهایى که آهسته خوانده مى شود .
6 ـ امام صادق علیه السّلام : قنوت در نمازِ واجب، دعا و در وتر، استغفار است.
7 ـ پیامبر خدا صلّى الله علیه و آله : آن که قنوتش را در دنیا بیشتر طول دهد، در توقفگاه روز قیامت آسوده تر است .
8 ـ طول دادن قنوت در نماز، سختى هاى مرگ را کاهش مى دهد .
9 ـ هنگامى که ابوذر پرسید کدام نماز برتر است؟ فرمود: نمازى که قنوتش طولانى باشد .
10 ـ از معصومان روایت شده است: برترین نماز، آن است که قنوتش طولانى باشد.
11 ـ امام باقر علیه السّلام : همه قنوتها ، با صداى بلند خوانده مى شود .
12 ـ اسماعیل بن فضل: از امام صادق علیه السّلام درباره قنوت و آنچه در آن گفته مى شود، پرسیدم. حضرت فرمود: هر آنچه خداوند بر زبانت جارى کرد و براى آن چیز خاصى نمى دانم .
13 ـ امام صادق علیه السّلام : کافى است در قنوت بگویى: «خدایا ما را بیامرز و بر ما رحمت آور و به ما عافیت ده و از ما در دنیا و آخرت درگذر که تو بر هر کار توانایى» .
14 ـ ابو بکر بن ابى سمال: نماز صبح را پشت سر امام صادق علیه السّلام خواندم، هنگامى که در رکعت دوم، قرائتش را تمام کرد با صدایى نزدیک به بلندى صداى قرائتش گفت:« خدایا ما را بیامرز و بر ما رحمت آور و به ما عافیت ده و از ما در دنیا و آخرت درگذر که تو بر هر کار توانایى» .
15 ـ قاضى نعمان: دعاهاى گوناگونى براى قنوت نماز صبح، از اهل بیت ـ درودهاى خداوند بر ایشان باد ـ به ما رسیده است. این دعاها همگى زیبا هستند و از زیباترین آن ها این است که بگویى : خدایا ما از تو یارى مى جوییم و آمرزش مى خواهیم ونیکیهایت را سپاس مى گوییم و کفران نمى کنیم. برایت فروتنى مى کنیم و از آن که به تو کفر مى ورزد، دورى مى گزینیم. خدایا فقط تو را مى پرستیم و براى تو نماز مى گزاریم و سجده مى کنیم و به خدمت تو شتابانیم. به رحمتت امید داریم واز عذابت هراسانیم که بى گمان به کافران مى رسد. خدایا کافران ومنافقان ومنکران اولیایت ـ پیشوایان پاک خاندان پیامبرت ـ را عذاب کن و بر آنان کیفر و سختى و خشم و عذابت را فرو فرست. خدایا کافران اهل کتاب ومشرکان را مجازات کن. خدایا مردان و زنان مؤمن را بیامرز و میان آنان را اصلاح کن و با هم الفتشان ده و ایمان و حکمت را در دلهایشان بنشان و آن ها را بر دین پیامبرت ثابت بدار و در برابر دشمنان تو و خودشان یاریشان کن. خدایا مرا همراه با آنان که ره نمودى ره بنما و سرپرستیم را همچون آنان که سرپرستیشان را پذیرفتى بپذیر و در آنچه به من بخشیده اى برکت ده و در میان آنان که عافیت داده اى ، عافیتم بخش و از قضاى سوء خود ، حفظم کن که تو حکم مى رانى و بر تو حکمى نمى رود و آن که تو دوستش دارى ، خوار نمى شود و آن که تو دشمنش دارى سربلند نمى گردد. تو مبارک و بزرگى، جز تو خدایى نیست، از تو آمرزش مى خواهم و به تو باز مى گردم و نیکویى را از تو اى پروردگار من ، در دنیا و آخرت مى طلبم و از تو مى خواهم که با رحمتت ما را از عذاب جهنم حفظ کنى[1].
(1) در مصنف ابن ابى شیبه این دعا را به حضرت علىّ نسبت داده و آن را تا «عذابت به کافران مى رسد» نقل کرده
الف ـ اکتفا به صورت و ظاهر نماز:
تکیه کردن به صورت نماز و اعتماد به هیأت ظاهر آن، بدون معرفت عقلى و قلبى به اذکار و اوراد و روح و حقیقت نماز، یکى از عوامل مهم عدم تأثیر گذارى آن است. همانطور که قبلاً گفته شد مفهوم نماز و حقیقت آن، در ظاهرش خلاصه نمىشود بلکه نماز علاوه بر صورت و ظاهر داراى سیرت و باطن نیز هست یعنى حقیقت نماز بسى گستردهتر از تصور عدهاى است که آن را در حرکات ظاهرى محدود دانسته و به همان هیأت صورى تمسک و تشبث جستهاند، آثار نماز به حقیقت و روح آن پیوند و گره خورده است و براى دسترسى و وصول به آن فواید و آثار چارهاى جز نفوذ به باطن و قیام به حقیقت آن نیست و در واقع ذکر بودن نماز هم به همین معناست. امّا اینکه حقیقت و باطن نماز چیست؟ گفته شد که حضور قلب، فهم معناى اذکار، تعظیم در مقابل عظمت الهى و هیبت و عزت آن ذات ربوبى، رجاء و امیدوارى از او، اعتراف و اقرار به بىمقدارى و ناچیز بودن خویش از معانى باطنیه و مفاهیم کامله نماز است(1). چنانچه از امام رضا(علیه السلام) در این باب سئوال شد فرمودند: «علّت تشریع نماز این است که توجه و اقرار به ربوبیت پروردگار است و مبارزه با شرک و بت پرستى و قیام در پیشگاه خداوند در نهایت خضوع و نهایت تواضع و اعتراف به گناهان و تقاضاى بخشش از معاصى گذشته و تعظیم
بنابر این توقع دست یابى به همه آثار مفیده که موجب صفاى باطن و جلاى دل و دورى بنده از قاذورات و پلیدىهاى اخلاقى مىگردد با صرف انجام حرکات ظاهریه، انتظارى غیر منطقى و عقلى مىنماید چون اکتفا به ظاهر و غفلت از اینکه چه مىگوید و با که سخن مىگوید و چه مىخواهد و حمد و ثنائى که بر زبان مىآورد چه معنایى در بردارد چیزى از آثار نماز را بر نمىتابد. اینگونه نمازگزاران مصداق بارز کلام عتاب آلود خداوند مىباشند که فرمود: فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون. «اى واى بر نمازگزاران که دل از یاد خدا غافل دارند»(2).
و یا اینکه رسول گرامیش فرمود: هر کس که نداند و نفهمد که در نماز چه مىگوید نقصان کرده است.
پس آنچه که به نماز معنى مىبخشد حرکات ظاهریه آن نیست بلکه آن روح نماز است که فرد نمازگزار را تعالى و کمال مىبخشد. بارى اینکه نماز چون جمیع عبادات داراى قشر و صورت و لب و حقیقتى است.
«مادام که انسان صورت انسان و انسان صورى است نماز او نیز صورى و صورت نماز است و فایده آن نماز، صحّت و اجزاء صورى فقهى است در صورتى که قیام به جمیع اجزاء و شرایط آن کند. ولى مقبول در گاه و پسند خاطر نیست. و اگر از مرتبه ظاهر به باطن و از صورت به معنى پى برد نماز او حقیقت پیدا مىکند پس بر مؤمن به حق و حقیقت و سالک الى الله به قدم معرفت لازم است که خود را براى این سفر معنوى و معراج ایمانى مهیا کند و عوائق و موانع سیر و سفر را از خود دور سازد»(1).
ب ـ عدم اخلاص و حضور قلب:
یکى دیگر از عواملى که موجب مىشود تا نماز تأثیرى در حیات نمازگزار نگذارد و او را در قوس صعود سیر ندهد فقدان خلوص و نبود حضور قلب و خشوع باطن است.
اینکه نماز را «ذکر الله» نامیدهاند شاید وجهش این باشد که ذکر الله یعنى استحضار یاد خدا در دل که ملازم کمال و سعادت دو سرا و مفتاح فلاح است. ملاک و میزان هر عملى در خلوص و حضور است و با توجه به همین نکته است که امام العارفین و سید السالکین على(علیه السلام) فرمودهاند:
«همانا دو نفر از امت من به نماز مىایستند و رکوع و سجودشان یکى است و حال آنکه مابین آنها مثل مابین زمین و آسمان است»(2).
اگر سئوال شود که معناى حضور قلب چیست؟ مستفاد از کلام بزرگان و اولیاى دین این است که: «حضور قلب یعنى فارغ ساختن دل از همه براى عملى که به آن مشغول است تا اینکه بداند که چه مىکند و چه مىگوید و تمرکز فکر و اقبال به نماز داشته باشد و این را خشوع دل نیز مىگویند یعنى جمیع حواس را متوجه نماز سازد و به جز معبود در دل او چیزى نگذرد و دیگرى خشوع جوارح است که اعمال ظاهرى نماز گزار است»(1).
وحضور قلب یعنى پرستش و عبادت خداى به نحوى که گویا تو او را مىبینى و قلب تو تجلىگاه اوست و حداقل مراتب آن اینکه فهم کنى که اگر تو او را نمىبینى او تو را مىبیند. اعبد الله کانک تراه وإن لم تکن تراه فإنَّه یراک»(2).
از حضرت موسى(علیه السلام) روایت شده که از جانب خدا بر او وحى شد اى موسى چون مرا یاد کنى یاد کن و اعضاى تو مضطرب و لرزان باشد و در وقت یاد من خاشع و با وقار باش و چون مرا یاد کنى زبان خود را در عقب دل خود بدار یعنى اوّل به دل یاد کن و بعد به زبان و چون در حضور من بایستى بایست مانند بنده ذلیل و مناجات کن با من با دل ترسناک و زبانى راستگو. و از امام باقر(علیه السلام) حدیث شده است که: نمازهاى بندهگاهى نصف آن بالا مىرود و گاهى ثلث آن و گاهى ربع آن و گاهى همه آن و بالا نمىرود مگر آنچه دل او رو به آن آورد و امر به نافله شده تا نقصانى که به جهت عدم حضور قلب در نماز به هم رسد تمام کند. و این سخن و کلام عرشى امیر المؤمنین(علیه السلام) است که: «خوشا به حال آن کس که خالص کند براى خدا عبادت و دعا را و مشغول نشود قلبش به آن چیزى که چشمش مىبیند و فراموش نکند ذکر خدا را بواسطه آن چیزهایى که گوشش مىشنود و محزون نشود دلش به آن چه که به غیر عطا شده است».
و در سیره سید الساجدین امام زین العابدین(علیه السلام) آوردهاند که ابو حمزه ثمالى گوید امام(علیه السلام) را دیدم که نماز مىگذارد و رداى مبارکش از کتف او افتاد او درست نکرد تا از نماز فارغ شد من آن را به حضرت عرض کردم فرمودند آیا مىدانى در خدمت که بودم بدرستى که نماز به درجه قبول نمىرسد مگر به قدرى که دل متوجه او باشد»(1).
بنابر این مستفاد از اخبار و روایات این است که نماز بدون خلوص و حضور اگر چه مقبول حق است و از حیث فقهى رفع تکلیف مىکند ولى چنین نمازى محرک انسان در طریق وصول و مسیر عروج نیست. یعنى اگر کسى نماز بدون حضور قلب اقامه کند به تکلیف خود عامل بوده و به همین جهت عقاب و عذاب تارک الصلاه بر او مترتب نیست و به همین دلیل به حکم فقهى مهر صحت بر او مىخورد و لیکن اثر چنین نمازى به همین مقدار است که فارق میان او و تارک الصلاه است.
پس معلوم شد که اگر نماز ما آن همه تأثیر معنوى و عرفانى را که در روایات آمده ندارد گیرش در کجاست. رادع و مانع اصلى این است که دل به نماز نمىدهیم. اکثر ما راضى هستیم به اینکه نمازى خوانده باشیم تا در زمره سرکشان و طاغیان قرار نگیریم و این نکته را از آن جهت گوئیم که وقتى به نماز ایستیم بسیارى از کارهاى فراموش شده در اذهان زنده مىشود. تو گوئى نماز کلید خاطرات و رمز بازگشائى اوهام و خیالات است. در غالب نمازهاى ما این کلام امام خمینى(رحمه الله)صادق است که:
«نماز کلید دکان یا چرکه حساب یا اوراق کتاب و یا فرصتى براى مشغول شدن به افکار متشتته و خواطر شیطانیه ماست»(1).
«یکى از بزرگان ابتدا به جوالبافى اشتغال داشته است و روزى یک جوال مىبافت و آخر هفته حساب مىکرد و مزد شاگردهایش را مىپرداخت. روزى به هنگام حساب یک جوال از قلم افتاد آنچه فکر کردند که آن را به چه کسى دادهاند به خاطرشان نیامد. غروب نزدیک بود و استاد نماز نخوانده بود مشغول نماز شد و در نماز به خاطرش آمد که آن جوال را به چه کسى داده است. پس از اتمام نماز شاگردش را خواسته و به او گفت جوال را به فلانى دادهایم. شاگردش گفت: استاد! تو نماز مىخواندى یا جوال پیدا مىکردى؟ استاد از این واقعه متنبّه شد و مشغول اصلاح خود و قلب خود گردید»(2).
و نیز در همین باب در شرح حال سید رضى و سید مرتضى علم الهدى دو برادرى که از شاگردان وارسته شیخ مفید(رحمه الله) بودهاند آوردهاند که سید رضى به برادر بزرگ خود سید مرتضى در نماز جماعت اقتدا نمىکرد برادر بزرگتر به نزد مادر شکایت برد و مادر سید رضى را نصیحت کرد سید رضى به توصیه مادر به مسجد برادر آمد و به او اقتدا کرد. امّا در اثناء نماز، نمازش را تمام کرد و از مسجد بیرون رفت، سید مرتضى نزد مادر آمد و گفت سید رضى آنچه امروز کرد بدتر از پیش بود مادر ماجرا را از سید رضى جویا شد. سید رضى در جواب گفت: در اثناء نماز دیدم که برادرم در خون حیض غرق است به ناچار نماز را شکستم چون که طهارت شرط صحت نماز است، مادر شرح حال را با سید مرتضى در میان گذاشت سید گفت راست مىگوید زیرا در مسیر رفتن به مسجد زنى درباره احکام خون حیض از من سؤال کرد به او پاسخ دادم. امّا در اثناء نماز به این اندیشه افتادم که جوابى که دادم درست بود یا اشتباه»(1).
پس علم و آگاهى به این نکته بر همه خصوصاً بر جوانان که داراى قلبى پاک و باطنى صاف مىباشند لازم است که حضور قلب و اخلاص هر چند که شرط صحت نماز نیست ولى شرط کمال آن است و باید این مانع که خواطر غیر الهى و شیطانى در حال نماز است را از بین برده و نمازى با خلوص و حضور قلب بخوانند تا نمازشان آنها را از عالم مُلک به ملکوت پرواز دهد که الصلاه معراج المؤمن.
ج ـ استخفاف و سبک شمردن نماز:
در تعالیم و دستورات دین اسلام اگر خواسته باشیم احکام و تعالیم فردى را طبقه بندى نمائیم نماز در بالاترین مرتبه طولى نسبت به سایر احکام قراردارد. مسلّم است که در مقام انجام عمل به هر یک از دستورات الهى باید به جایگاه آن توجه کامل بعمل آید چون که آثار و برکات وجودى هر یک از آنها بنابر اهمیتى است که شارع در نظر داشته است سبک شمردن حکمى از احکام دین به این معناست که آن اهمیت الهى را بکاهیم. حال این کاستن مىتواند شامل محافظت نکردن و مراقبت نداشتن آن به وقت خاص خودش یا ترجیح امور غیر ضرور بر آن و یا درست ادا نکردن برخى از اجزا و ارکان آن و مواردى دیگر بشود. همه این امور مىتواند در حقیقت نوعى تضییع یا تضعیف در حکم الهى بشمار آید. و هر گونه تضعیفى مانع از ظهور برکات و بروز آثار آن حکم خواهد بود. در باب نماز که یکى از احکام الهى است تأکید و توصیه زیادى شده است و این حکم از سایر احکام الهى مستثنى نیست. از رسول گرامى اسلام روایت است که: «هر کس به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد سزاوار عذاب آخرت است»(1). و نیز خاتم رسالت(صلى الله علیه وآله وسلم) در حدیثى دیگر فرمودهاند: «کسى که نماز را سبک شمارد خداوند برکت و خیر را از عمر و مال او بر مىدارد و نتیجه کارهایش را از بین مىبرد و با گرسنگى و تشنگى و ذلت جان او را مىگیرد»(2).و در حدیث دیگر آمده است که: «نماز، چون در وقت آن گزارده شود سپید و درخشان نزد صاحب خود باز مىگردد و مىگوید: همان طور که مرا رعایت کردى خداوند تو را مورد رعایت و حفظ خویش قرار دهد. لیکن اگر نماز، در غیر وقت آن گزارده شود و رعایت حدود آن نشود سیاه و ظلمانى نزد صاحب خود مىآید و مىگوید: همان گونه که مرا ضایع ساختى خدایت تو را ضایع و تباه سازد»(1). و این روایت از امام صادق(علیه السلام) معروف است که در آخرین لحظات عمر شریفش دستور داد که همه اهل بیتش اطراف او جمع شوند وقتى همه آمدند بعنوان آخرین وصیت فرمودند: «اگر کسى از شما نمازش را سبک شمارد هرگز به شفاعت ما معصومین نمىرسد»(2). این موضوع نه تنها مورد تأکید همه اولیاى دین بوده بلکه سیره مستمرهشان بر این اساس استوار بود که با دقت و توجه هر چه بیشتر از نماز خود محافظت مىکردند. برخى از زنان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل مىکردند که حضرت نزد ما نشسته بود و با ما سخن مىگفت و ما با او سخن مىگفتیم هرگاه وقت نماز داخل مىشد از براى آن حضرت حالتى روى مىداد که گویا ما او را نمىشناختیم به او عرض مىکردیم که تو را چه شده است فرمود اداى امانتى است که خداوند آن را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه کرد و همه از تحمّل آن اِبا کردند(1). نه تنها پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بل همه اهل بیت عصمت و طهارت بر این سیره منسلک بودهاند و نیز تابعین ایشان در طریق سعادت و وصول به کمال آن را تعقیب مىکردند. در خاطرات امام خمینى(رحمه الله) نقل است که: به نماز اول وقت بسیار اهمیت مىداد روایتى از امام صادق(علیه السلام)نقل مىکردند که اگر کسى نمازش را سبک شمارد از شفاعتشان محروم مىشود. من یک بار به ایشان عرض کردم سبک شمردن نماز شاید به این معنى باشد که شخص نمازش را یک وقت بخواند و یک وقت نخواند گفتند نه این خلاف شرع است منظور امام صادق(علیه السلام) این بود که وقتى ظهر مىشود و فرد در اوّل وقت نماز نمىخواند در واقع به چیز دیگرى رجحان داده است(2).
د ـ عدم مداومت در نماز:
خداوند متعال نماز پنجگانه را در اوقات معین براى بندگانش فرض و واجب کرده است. همه فقهاء اعم از شیعه و سنى اجماع دارند بر اینکه افضل اوقات نماز، اقامه آن به وقتشان است و حتى برخى از فقهاى شیعه چون شیخ مفید و اتباع ایشان اوقات شرعى نمازهاى یومیه را مضیق دانسته و قبول آن در غیر وقت را از باب تفضّل مىدانند. اینکه شارع براى نماز اوقات پراکندهاى را تعیین فرمود شاید وجهش این باشد که هرگاه انسان به امور زندگى دنیایى بپردازد و به امر معیشت همّت نماید مشاغل مادى او را از تأمل وتفکر به امور معنوى بازداشته و یا مورد غفلت قرار مىدهد به همین جهت بر بنده مؤمن امر شد که در میان فواصل کارهاى دنیوى لحظاتى را به امر معنوى او روحى اختصاص دهد و در مقابل معبود خویش، کُرنش کند تا حقیقت انسانىاش به باده نسیان و فراموشى سپرده نشود و شخصیت آدمى به این واسطه تعدیل گردد چه اینکه اگر همه اهتمام او در مسیر مادیات محدود بود ایشان را با سایر حیوانات تمایزى نبود. نماز چون داروى شفا بخش براى روح مىباشد که اگر سستى و فترتى در اقامه آن ایجاد شود و به صورت مداوم انجام نگیرد قطعاً سلامت روح را تأمین نخواهد کرد چنانچه در مرض جسم هم همین است. پس این فریضه مهم نباید ابزار و وسیلهاى براى رفع مشکلات جسمى و روحى در مقاطعى از زندگى یا پر نمودن اوقات بیکارى ما تلقى گردد. چگونه بهبودى و سلامت براى یک مریض در گرو استفاده بجا و منظم از داروهاست. نماز و سایر فرایض دینى نیز چنین است. با این وصف اگر خواسته باشیم که در سفر یا مرض و یا به بهانه خواب نوشین صبحگاهى نماز را ترک نمائیم و در صورت مساعد بودن و سلامتى جسمانى و قیام به آن در اوقات بیکارى اکتفا نمائیم بسیار روشن است که از چنین نمازى بهره و نصیبى نخواهیم برد. چنانچه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) فرمودهاند: آفةُ العبادة الفترةُ «آفت عبادت سستى و عدم مداومت است»(1). پس در صورت ترک این فریضه الهى و امتثال مقطعى و غیر مداوم آن و یا هر گونه فترت و سستى در نماز موجب از بین رفتن آثار و فواید آن خواهد شد بنابر این قیام به نماز در وقت خود و مداومت در آن براى ترتب آثار ضرورى است و شاید به همین جهت باشد که قرآن کریم یکى از اوصاف مؤمنین را چنین بیان مىکند. الذین هم على صلاتهم دائمون «آنان که همواره نمازشان را مىخوانند و هرگز نماز را ترک نمىکنند»(2). مواردى که بیان شد آفات عمده و موانع اساسى در ظهور برکات نماز بشمار مىآیند امّا عناصرى مثل ریا، عجب و خودبینى و گناهان دیگر بسیار مهم مىباشند. باشد که همه ما خصوصاً نسل جوان ما با برداشتن این موانع و زدودن آن بتوانیم از نورانیت و صفا، قداست و فلاح و سعادت دو سرا که در این فریضه بزرگ الهى نهفته است کمال بهره را ببریم. در پایان این مقال بعنوان حسن ختام، خطابم به همه جوانان عزیز و وارثان خون شهید که ثبات شخصیتشان متضمن قوام و پایدارى جامعه و تزلزل در افکار و رفتار آنان موجب لغزش و تزلزل اجتماع است این است که بر شما فرض است معرفت و آگاهى به اینکه ترک عبادات خصوصاً نماز، منشأ سقوط و مصدر هبوط و سرچشمه همه رذایل اخلاقى و مشکلات زندگى است و نماز با حفظ شرایط و رفع موانع، نردبان صعود، معراج شهود، رفرف عروج، مَسند سلوک، مَرکب خلوص و مقصد معبود است. جوانان عزیز «شماها بهتر مىتوانید تهذیب نفس کنید شما به ملکوت نزدیکتر هستید از پیرمردها، در شما آن ریشههاى فساد کمتر است. یک پیر بخواهد اصلاح شود بسیار مشکل است جوان زودتر اصلاح مىشود. هزاران جوان اصلاح مىشوند و یک پیر نمىشود. نگذارید براى ایام پیرى. الان خودتان را باید تبعه تعلیمات انبیاء کنید مبدا این است از اینجا باید رفت»
براى همه ما این نکته حائز اهمیت بسیارى است که بدانیم عامل این آرامش چیست و چگونه آن اضطراب به طمأنینه تبدیل شده و آرامش تضمین و تأمین مىگردد.
آرى خداوند با یک جمله کوتاه و مختصر پاسخ این سؤال را دادهاند که «بدانید با یاد خدا دلها آرام مىگیرد».
امّا باید گفت که این کلام الهى براى بسیارى از افراد حتى تحصیل کردههاى ما شاید مبهم بوده و تفسیر آن روشن نیست. علامه طباطبائى(رحمه الله)صاحب تفسیر ارزشمند المیزان در تبیین و تفسیر این آیه مىفرمایند: «در این آیه و کلام الهى تذکر و توجهى براى مردم است که قلبها را متوجه و متمایل به یاد و ذکر او سازند. زیرا هیچ تلاش و همتى براى انسان در زندگیش نیست مگر براى رسیدن به سعادت و نعمت و هیچ ترسى ندارد مگر ترس از افتادن در بدبختى و سختى و شقاوت و خداوند تنها سبب و یگانه عاملى است که امور خیر در دست اوست و نیز همه خوبىها به او بر مىگردد. و او قادر بر بندگان و ضامن سعادت ایشان است. پس توجه و
اعتماد و اتصال به او موجب نشاط و شادابى و کمال مطلوب است. پس قلبها به یاد او از نگرانىها و اضطرابات مطمئن مىشوند و تسکین مىیابند»(1).
در روایت وارد شده است که وقتى این آیه (آیه 28 سوره رعد) نازل شد پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به اصحابش فرمود آیا مىدانید معنى این آیه چیست؟ اصحاب گفتند خدا و رسولش بهتر مىدانند. فرمود: «کسى که خدا و رسول او و اصحاب پیامبر را دوست بدارد». و در روایت دیگر دارد که خدا و رسول و اهل بیت و پیروان و شیعیان ما را دوست داشته باشد»(2).
آرى اگر انسان احساس عطش و گرسنگى مىکند باید آب و طعامى باشد تا رفع تشنگى و گرسنگى نماید. حال باید دید که چه عواملى اضطراب او را رفع مىکنند و چه دارویى براى او شفا بخش است و کدام طبیب به درد او عالم مىباشد؟
تردیدى نیست که روح و حقیقت تعالیم دین به نیازهاى روحى و گرایشات غریزى و فطرى او برگشت مىکند و با جزم و یقین مىتوان گفت که هیچ یک از دستورات دین بىارتباط با تکامل انسانى او نیست. «جان و جوهر پاسخ اسلامى به دنیاى متجدد در جهات دینى و معنوى و فکرىزندگى بشر نهفته است. همین جهات است که کردار بشر و نحوه تلقى او را از جهان پیرامون رقم مىزند. مهمترین پاسخ یک جوان مسلمان و مهمترین گامى که باید او پیش از هر چیز بردارد این است که قوت ایمان خود را حفظ کند و اعتمادش را به صدق و اعتبار وحى اسلامى از دست ندهد. دنیاى متجدد به تدریج تباه شده است و در صدد است همه آنچه را که مقدس و طبعاً دینى است از بین ببرد و بخصوص با اسلام به عنوان دینى که از نگرش قدسى نسبت به زندگى و قانون الهى در برگیرنده همه افعال و اعمال بشر عدول نکرده است مخالفت دارد. اکثر مشترقان غربى حدود دو قرن به اسلام مىتاختهاند و سعى داشتهاند به مسلمین یاد دهند که دین خود را چگونه بفهمند»(1). همه این تلاشها بدان جهت صورت مىگیرد که اسلام چون مسیحیت و یهودیت تحریف نشده و متون واقعى آن در دست است و پاسخ همه معضلات را مىتوان در او جست.
در متن و منبع همین دین (قرآن) به مسلمانان تعلیم داده مىشود که قرآن شفاى همه امراض قلبى انسانهاست قد جاءتکم موعظةٌ من ربکم وشفاءٌ لما فى الصدور. «اندرزى از سوى پروردگارتان براى شما آمد و درمان آنچه که در سینههاست»(2).
و خداوند، عالِم به سرّ و علن همه موجودات بوده پس تنها طبیب حاذق اوست و قرآن تنها نسخه کاملى است که با عمل بدان مىتوان سلامت کامل را بدست آورد چنانچه على(علیه السلام) فرمودهاند: «از قرآن براى بیمارىهاى خود شفا طلب کنید و براى حل مشکلات خویش به آن استعانت بجوئید چه اینکه در قرآن شفاى بزرگترین دردهاست که آن درد کفر و نفاق و گمراهى است»(1).
و نیز در همین دین تأکید بسیار رفته است به اینکه اطمینان قلبى شما انسانها در گرو یاد الهى است. الا بذکر الله تطمئنّ القلوب «آگاه باشید که با ذکر و یاد خدا دلها آرامش مىیابد»(2).
پس تنها ملجأ و پناهگاه واقعى، اتصال قلوب به عالم لاهوت و سپردن دل به دست صاحبدل و توجه کامل به خالق قادر است تا اینکه خود را بدان وابسته ببند و از غیر او دل برکند و پاسخ اصلى و برآوردن همه نیاز و فقر خود را در بىنیازى و غناى او یابد و هدایت خویش را در عمل به دستورات و تعالیم او بداند و تعدیل شخصیت و تکمیل انسانیت خود را در انس و آشنایى با تعالیم قرآن و دستورات اسلام جستجو نماید.
سخن ما
قال الامام علىّ بن ابى طالب(علیه السلام): «الله الله فى الصّلوة فإنّها عمود دینکم»: «خدا را، خدا را درنظر گیرید در توجه به نماز، که پایدارى دینتان به نماز باشد». گر چه هر یک از احکام و فرائض دینى به جاى خود از اهمیت و ارزش خاصى برخوردار است، امّا در این میان بعد از معرفت الهى هیچ فریضهاى به والایى مرتبه نماز نرسد. چرا که این، تنها نماز است که معراج مؤمن و عامل تقرب انسان وارسته، به خدا شناخته شده و معیار پذیرش همه واجبات قرار گرفته است. به این جهت آخرین پیام سفیران الهى، سفارش به نماز، این استوانه استوار دین بوده، چنانچه پرسش نخستین روز رستاخیز هم از آن خواهد بود. آرى نماز، تنها محبوبِ دلدادگان به حضرت حق و روشنى دیده و چراغ راه پویندگان کوى دوست و محفل انس خلوت نشینان وادى عرفان است. آنان که زندگى را بىیاد او نخواهند و رستگارى خویش را با شهادت در محراب نماز بینند «فزت ورب الکعبة» و با تمام وجود در راه زنده داشتن نام و یاد خداى خویش و اقامه نماز و راز و نیاز با او کوشند و سرانجام خود فدایى راه نماز شوند «اشهد انّک قد اقمت الصلوة» این همه، جایگاه ویژه و عظمت فوق العاده این فرضیه الهى را روشن مىسازد و همگان را به تعظیم این عالىترین نمونه شعائر الهى وادار مىکند، که هم خود، اهل نماز و راز و نیاز باشند و هم در جهت اشاعه فرهنگ نورانى نماز در جامعه تلاشى پیگیر نمایند، (الذین إن مکنّاهم فى الأرض اقاموا الصلوة)، تا به وظیفه دینى خود عمل نموده باشند و همواره مشمول رحمت بىپایان الهى قرار گیرند. و در این راستا فضلاى اهل قلم حوزه، رسالتى بس عظیم دارند که با تألیف و انتشار آثار ارزشمند دینى، فرهنگ نماز و انس با خداوند متعال را در جامعه دینى ترویج دهند و رایحه دلپذیر معنویت را به فضاى جان همگان بویژه نسل جوان برسانند. چنانچه تاکنون آثار فراوانى را در این رابطه منتشر نمودهاند که از آن جمله است اثر گرانقدر فاضل گرامى جناب حجة الاسلام والمسلمین آقاى مصطفى خلیلى، تحت عنوان «نقش نماز، در شخصیت جوانان». و ما خادمان فرهنگى آستانه مقدّسه مفتخریم که در آغازین روزهاى سالى که به نام اوّلین شهید محراب، «حضرت امام على بن ابى طالب(علیه السلام)» نامگذارى شده، با عنایات کریمه اهلبیت حضرت فاطمه معصومه(علیها السلام) و مساعدتهاى تولیت معظم حضرت آیة الله مسعودى و معاون امور ادارى، مالى ایشان جناب آقاى فقیه میرزایى موفق به چاپ و نشر این اثر گرانمایه شدیم; باشد که گامى در جهت ترویج فرهنگ دینى برداشته و از اقامه کنندگان نماز باشیم.
مقدّمه
حمد و سپاس خدایى را سزاست که شکر شاکرین و حمد حامدین و ذکر ذاکرین و سعى خالصین متوجه درگاه اوست. ستایش بیکران مرا و راست که در خلق خویش هیچ کاستى نگذاشت بل همه مخلوقات حتى پست ترین شان را به راستى بگذاشت. تسبیح لایتناهى بر آستان او که آدمى را در مسیر سعادت بر همه موجودات، ولایت و تاج خلافت در سیاره زمین بر او کرامت و خلعت «لقد کرّمنا» بر اندامش عنایت و بعد از تکوین، مصداق «فتبارک» بر قامتش مقالت فرمود.
حمد و آفرین بر ذات جهان آفرین که هستى را آمیخته با حکمت و تعالیم را براى بشر همراه با مصلحت و براى وصول به سربلندى و عزّت توأم ساخته است.
و درود بى پایان بر ختم پیامبران و فص رسولان و اهل بیت و پاکان که شریعت به دست ایشان پایان و حجت خدا به عصمت آنان تمام گردید.
درود بى منّت و سلام با عزت بر سالکان راه طریقت و شاهدان کوى حقیقت که سر در راه حفظ شریعت در کف اخلاص نهاده و نزد دوست تحفه بردند.
با حمد بى انتهى بر ذات ربوبى و درود بى منتهى بر شأن مصطفوى، مُصحف بى مقدار نماز را محمّد ساخته تا شاید از این فریضه الهى که بزرگترین و مهمترین فریضه در تمامى ادیان الهى تشریع شده، نفوس مستعده بهره گیرند.
بر همه جوانان معزّز و مکرّم، معرفت به این نکته لازم است که در دین مبین اسلام، نماز لبیک همه ذاکران، عمل آزادگان، طواف عارفان، میقات کعبه عاشقان، سعى وصفاى پاکدلان، پرواز بیدار دلان مقصد سالکان، داروى دلهاى مجروح، شفاى قلبهاى محزون و تسکین دلهاى مفتون است. نماز کمال عابدان و معراج عالمان، معبد عاشقان و گل خوشبوى بوستان قلب پاک جوانان است.
جوان چون واجد قلب پاک و فاقد و فارغ از هرگونه ارزشهاى ناپاک است مىتواند با نماز، پلّههاى کمال را طى کند و به قلّه جمال باریابد. با برپایى نماز به مقام سرورى و سیادت راه یابد و دعاى اللهم اجعلنى للمتقین اماماً (خدایا مرا پیشواى پرهیزکاران قرارده) را ورد کلام خود سازد.
چون که هیچ عملى مثل نماز بینى شیطان را به خاک مذلّت نمىساید و توجهات الهى را نصیب انسان نمىسازد و هیچ بندهاى جز از طریق نماز به مقام قرب نمىرسد. بسیار زیبا فرمودهاند آن رهبر فرزانه که: «مبتدىترین
انسانها رابطه خود را با خدا به وسیله نماز آغاز مىکنند. برجستهترین اولیاء خدا نیز بهشت خلوت اُنس خود با محبوب را در نماز مىجوید. این گنجینه ذکر و راز را هرگز پایانى نیست و هر که با آن بیشتر آشنا شود جلوه و درخشش بیشترى در آن مىیابد»(1).
پس بیائیم همّت نمائیم که با تمسک به نماز به مقام قرب، راه یابیم و جوانى خویش را با سیره مردان الهى گره زنیم تا شاید در جهان جاودانى در منزلگه صادقان و صالحان منزل گزینیم که طوبى لهم و حسن مآب.
براى جوانان عزیز باید مسلّم باشد که هر چه در بهار جوانى کاشتند در پائیز پیرى درو خواهند نمود و به سنین بعد از جوانى عبادت را موکول نمودن از وسوسههاى شیطانى است.
*
جوانا ره طاعت امروز گیر که فردا جوانى نیاید ز پیر
*
که فردا جوانى نیاید ز پیر