« به مردان ملک او عمرهاى طولانى داده شود، تا این که مرد هزار پسر برایش متولد شود.»
بشر هماره مى کوشیده و شربت تلخ رنج مى نوشیده و لباس کاوش و جستجو بر تن مى پوشیده تا شاید بتواند در معدن هستى گوهر بقاء را بیابد و ساعتى بر عمر خویش بیافزاید، و در پناه این ساعت دمى بیاساید.
اما هرگز به کلید این گنج طلائى دست نیافت، و پاى فتح او به قله بلند این راز نرسید.
ولى عصر ظهور دوران تحقق آرمان هاى دیرین و شیرین بشرى است، چیزهایى را که قرن ها به دنبالش شتابان دویده و بسا در طلب او کارش به وادى حسرت کشیده و نا امید در بستر مرگ آرمیده و نشانى از آن ندیده، اکنون در پیش پاى خویش افتاده مى بیند.
آرى مردان شیعه در زیر پرچم حکومت پیشوایشان به قدرى عمر
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ بحار الانوار ج 52 ص 30.
کنند که از نسل خویش هزار مرد ببینند و از شاخه تماشاى اولادشان میوه هاى لذّت بچینند، و هرچه قد آن ها رشد کند، لباسها نیز با آن ها رشد مى کند، و هرگز رنگ آلودگى و کثافت بر لبایشان ننشیند، و دائما پاکیزه و پاک باشد، و هرگاه اراده کنند لباسشان به هر شکل و رنگى که بخواهند در آید.(1)
خدایا کى شود که عمر گران غیبت سر آید، وآن محبوب دل ها از در درآید.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ القطرة ج 1 ص 486 حدیث 82.
و الناس إذ طلعته یرونا بنوره عن نورها یغنونا «32»
آفتاب سایه نشین
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
«اِسْتَغْنَى الْعِبادُ عَنْ ضَوءِ الشَّمسِ.»(1)
«بندگان خدا دیگر از نور خورشید بى نیاز مى گردند.»
منظومه شمسى را کره اى نورى و آتشین است که خورشیدش نامند. آن قدر شدّت نور آن زیاد است که چشم بشرى را یاراى رویارویى با شعاع درخشنده نورش نیست.
و این ستاره عظیم نقش حیاتى و عظیمى در حیات انسان و همه موجوات زنده دارد، بطورى که اگر روزى این چراغ زرد آسمان سبز خاموش گردد، فانوس عمر همه جانداران در کام گرداب نیستى خاموش مى شود، و اثر به سزاى این موجودِ عجیب الهى، در این دنیا بر کسى پوشیده نیست.
اما روزى که آن را روز ظهور گویند، این چراغ نیز خود سایه نشین آفتابى بزرگ خواهد شد.
آن گاه دیگر زمان ظلمتِ غیبت نیست، زمان ظهور نور است، دیگر
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ بحارالانوار ج 52 ص 330 حدیث 52 .
ابرهاى غیبت کنار کشیده و هنگام تجلّى روشنائى رسیده، هنگامه رقص نور است نه جولان ظلمت، چنان زمین به درخشندگى و تابش خیره کننده نور پروردگارش روشن شود(1) که دیگر خورشید بسان شمعى است که در تاریکى ها بودى داشت و وجودى.
و اکنون که صبح روشن و صادق دمیده، دیگر نیازى به سوسوى شمع خورشید نیست، و مردم که با نور آن حقیقت نور در راز و نیازند از نور خورشید، بى نیازند.
(اَشْرَقَتِ الاَْرْضُ بِنُورِ رَبِّها)(2)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ « و تشرق الارض بنور ربّها» بحار الانوار ج 51 ص 71 و 146.
2 ــ سوره زمر: 69.
و إنّ روح الله لإئتمام بقائم یصف فى القیام «33»
فرود عیسى براى پرواز
حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله:
« فَیَنْزِلُ رُوحُ اللهِ، عِیسَى بْنُ مَرْیَمَ(علیهما السلام) فَیُصَلّى خَلْفَهُ.»(1)
«پس روح الله عیسى پسر مریم فرود آید و پشت سر آن حضرت نماز گذارد.»
حضرت عیسى بن مریم على نبینا و آله و علیه السلام پیامبر عظیم الشأن و بزرگوارى است که درقرآن به «کلمة الله» و «روح الله»(2) توصیف شده است.
و از عجائب و معجزات آن مرد الهى این که خداوند او را از دامن پاک حضرت مریم عذراء بدون شوى، متولد ساخت(3) و در گهواره به تکلّم در آورد و در کودکى حکم نبوّت به او عنایت فرمود(4) و قدرت خیره کننده زنده کردن مردگان را به او عطا فرمود.(5)
و چون ظالمان و طاغیان زمان آن حضرت اراده کردند وجود مقدّس مطهّر او را از زمین بردارند و به صلیب بیاویزند، خداوند اورا از دامن خاک به سوى افلاک سیر داد، ودر منازل آسمانى سکنایش داد(6) وتاکنونحضرتش
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ بحار الانوار ج 51 ص 71 حدیث 12.
2 ــ سوره نساء: 171
3 ــ سوره مریم:20 و 21.
4 ــ سوره مریم 28 تا 30.
5 ــ سوره آل عمران: 49.
6 ــ سوره نساء: 157و 158.
زنده اند، وهمنشین آسمانیان و ملکوتیان اند، و در صف منتظران قدوم مبارک حضرت بقیّة الله الاعظم روحى و اراحنا فداه چشم به راه دوخته.
پس زمانى که آن حجّت غائب از نظر هویدا شوند، و حکومت عدل و داد برپا نمایند، گل مریم از آسمان فرود آید و در صف مأمومین، به گل زیباى نرجس علیهما السلام اقتدا نماید، واز جمله سرداران و حکّام زمان آن حضرت باشد و در کشتن دجّال لعین، آن سرور را یارى و یارى نماید. انشاءالله تعالى.(1)
و او برهان ذخیره خداوند است بر حقانیت دین مبین اسلام و دلیلى متقن بر صدق دعواى ختم وصایتِ حضرت ولى عصرعلیه السلام.
چون مسیحیان ببینند که حضرت عیسى على نبیّنا و آله و علیه السلام در رکاب آن حضرت است و آن بزرگوار را مقتداى خویش قرار داده، به پیامبر خویش تأسى کرده، به آن حضرت ایمان آورند.(2)
ناگفته پیداست و بى شبهه هویداست، نماز خواندن پیامبرى اولولعزم و صاحب کتاب و شریعت پشت سر امام عصر علیه السلام(3) دلیل روشن و نشانه اى متقن است بر این که آن امام همام و آباء کرام او از تمام انبیاء الهى به جز جدّ اطهر شان حضرت سید انبیاء صلى الله علیه و آله افضل، برتر و بالاترند.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ پیامبر اکرم: «.....و انّه یخرج معه عیسى بن مریم و یساعده عل قتل الدّجال بباب لُدّ، بأرض فلسطین، و إنّه یؤمّ هذه الامّة و عیسى یصلّى خلفه.» بحار الانوار ج 51 ص 93.
2 ــ القطره ج 1 ص 464 حدیث 21 . حضرت عیسى در هنگام پائین آمدن از آسمان، خود متدین به دین مبین اسلام است، و روشن است که ایمان به او، ایمان به اسلام است.
3 ــ در روایتى که شیعه و سنى نقل کرده اند آمده که: چون هنگام نماز واجب شود، حضرت مهدى (علیه السلام) رو به حضرت عیسى نموده فرمایند: پیش رو اى روح الله، یعنى امامت نماز را به عهده گیر، و او جواب عرض مى دارد: شما اهل بیتى هستید که هیچ کس بر شما مقدم نمى شود.
کراجکى ،التفضیل: ص 24، ینابیع الموده قندوزى حنفى، ص 187.
من السحاب الأبیض النداء و الناس یسمعونه علاء «34»
ابر سفید
حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله:
«یَخْرُجُ الْمَهْدِیُّ وَ عَلى رَأسِه غَمامَةٌ فیها مُناد یُنادى: هذَا الْمَهْدِیُّ خَلیفَةُ اللهِ، فَاتَّبِعُوهُ.»(1)
« حضرت مهدى علیه السلام قیام مى کند در حالى که بالاى سرش ابرى است که منادى از درون آن صدا مى زند: این مهدى خلیفه خداست، از او پیروى نمایید.»
از آن جا که همه چیز و همه کس باید به درگاه این خاندان مطهّر، افتاده و به خشوع و خضوع در آیند، و در اطاعت ایشان سر بسپارند(2)، و اراده حق بر این تعلق گرفته که باقى مانده(3) این خاندان را به جهانیان بشناساند، تا همگى به او ایمان آورند، و عذر و بهانه اى باقى نماند.
خداوند متعال در هنگامه قیام ابر سفیدى را مأمور ساخته تا از بالاى سر او سیر کند، و در همه جا سایه بر آفتاب وجودش بیافکند، و از میان این
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ بحار الانوار ج 51 ص 81 حدیث 16.
2 ــ «و خضع کلّ جبّار لفضلکم، و ذلّ کلّ شىء لکم.» مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
3 ــ ( بقیة الله خیر لکم ان کنتم مؤمنین)
ابر ندائى برخیزد که شعاع صوتش مشرق و مغرب، عرش و فرش و جنّ و انس را فرا گیرد:
«این مهدى خلیفه و جانشین خداست، پیرویش نمایید، او مهدى آل محمّد علیهم السلام است که فرشِ داد بر تمام زمین بگسترد و مائده عدالت او سفره زمین را مملوّ نماید.»(1)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ « یخرج فى آخر الزمان على رأسه غمامة من الشمس، تنادى بلسان فصیح یسمعه الثقلین و الخافقین: هو المهدىّ من آل محمّد یملأ الأرض عدلاً کما ملئت جوراً»
بحار الانوار ج 52 ص 378 ح 183.
یطفى نار الفتنة المستنکرة فى عهده بقتل اُسّ الکفرة
و إنّه الدّجال اسّ الفتنة علیه الف بل الوف اللعنة «35»
کشتن دجال، خاموشى آتش فتنه
حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله:
«اِنَّهُ لَمْ تَکُنْ فِتْنَةٌ فِى الاَْرْضِ مُنْذُ ذَرَأَ اللهُ ذُرِّیَةَ ادَمَ أعْظَمْ مِنْ فِتْنَةِ الدَّجالِ.»(1)
« از آن روزى که خداوندگار ذرّیه آدم را آفریده، فتنه اى بزرگتر از فتنه دجّال پیش نیامده است.»
از زمان زندگانى مقدّس رسول الله صلى الله علیه و آله، آن حضرت و پس از آن، ائمه هُدى علیهم السلام یکى پس از دیگرى مردم را از وقوع فتنه اى بزرگ که دجّالش نامند مى ترساندند، و از افتادن در این گرداب ترس آفرین بر حذر مى داشتند.
امّا این دجّال کیست و چیست؟ و وقوع این فتنه در چه زمانى است؟ و شگردهاى او در اجراى طرح این فتنه چگونه است؟ سؤالاتى است که در میان گلشن روایات پرچمداران هدایت علیهم السلام مى توان نشانى از آن جویا شد، و جاى تفصیل آن در فرا خور این نوشته مختصر نیست.
آن چه در دایره اندیشه اهمیت آن بیشتر جلوه مى کند، آن است که این موجودخطرناک و فتنه بى باک، سعى بلیغ و تلاش بى دریغ خودرا در
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ منتخب الاثر ص 462.
رواج بازار فحشاء، گناه، ظلم و جور مبذول مى دارد، و در طوفانى کردن دریاى فتنه، شرّ و آشوب همّت مى گمارد، و آن قدر این ماده سمّى، خطرناک و اثرش گسترده و وسیع است که سطح دریاى بشریت را آلوده ومسموم مى نماید و هوا و فضاى جامعه را به بوى گندش متعفّن و بد بو مى گرداند و سبزه زار دین را به گورستانى خشک در زمستانى بسیار مرگبار مبدّل مى سازد.
و اگر چه گفته اند با یک گل بهار نمى شود، اما این قاعده را مستثنائى است که چشم بشر را خیره مى سازد. آرى فقط گل نرجس است که با آمدنش بهاران مى شود، و زمین خشکیده و مرده در سرماى فساد و معصیت، دوباره زنده مى گردد، و بلبل هاى نغمه خوان دین دوباره در چمنزار و گل ها و بوستان و باغستان هاى دین به پرواز در مى آیند و از نغمه هاى توحید و رسالت و ولایت، فضاى گیتى را پر مى سازند.
مدعى گوید که با یک گل نمى گردد بهار من گلى دارم که عالم را گلستان مى کند
آرى از ویژگى هاى وارث ذوالفقار آن است که با شمشیر آتشبار حیدر کرّار شربت ناگوار مرگ را به کام آن افعى خوش خط و خال یعنى دجال مى چشاند، و زمین را از لوث جور و ظلم و عصیان پاک مى سازد، و این است تفسیر آیه شریفه:
( اعْلَمُوا اَنَّ اللهَ یُحْیِى الاَْرْضَ بَعْدَ مَوْتِها)(1)
« بدانید که خداوند متعال زمین را بعد از مردنش دوباره زنده مى نماید.»
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ سوره حدید: 17.
البطؤ للأفلاک فى المسیر بأمر ربّ الملک القدیر «36»
کم شدن سیر چرخ، افتادن افلاک از سرعت
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
« وَ السَّنَةُ مِنْ سَنِیِّه تَکُونُ مِقْدارَ عَشْرَ سِنین مِنْ سِنِیِّکُمْ.»(1)
«و سالى از سال هاى او برابر ده سال خواهد بود از سال هاى شما.»
دوران غیبت ; دورانى است که هوا دلگیر و ابرى است و خورشید هدایت در پشت ابرها زندانى است، قناریان دین دار و هَزاران شریعت مدار و چکاوکان حق گفتار و طوطیان بر شاخه دین استوار، همگى از ناله و نوا افتاده اند. غبار خمودى و گرفتگى بر چهره افلاک نشسته.
امّا در کنجِ دل همه، نورى از امید سوسو مى کند و به این امید نغمه فرج را زمزمه مى کنند. گویا چرخِ در گردش و خورشید و ماه و افلاک، در سیر خود نیز دوست دارند در دعاى فرج شریک باشند. اما چگونه!؟
اگر به گردش زمانه بنگرى تلاش آن ها را در راه تحقق فرج ،خواهى یافت. ثانیه ها با چه سرعتى سرسام آور جاى خویش به دقیقه ها مى دهند و دقیقه ها با سرعت انتهارى در کام ساعت ها محو مى شوند، و ساعت ها، امانتِ زمان را بى درنگ به دست روزها و شب ها مى سپارند، و شب و
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ بحار الانوار ج 52 ص 337.
روز بدون دریغ و مکث، خود را به مرز ماه ها مى رسانند، و ماه ها با سرعت بى اندازه خویش به سال ها تبدیل مى شوند، و تا چشم روزگار باز شود، قرن ها از دوران غیبت را گذرانده اند و همه به شوق این که این دوران حسرت بار طى شود در تکاپو و تلاشند.
امّا هنگامى که اوّلین خورشید صبح ظفر با لبخند طلائى اش بوسه بر سینه آسمان بزند، دیگر همه چیز از سرعت مى افتد. آرى دوران وصل رسیده و روزها دوست ندارند که از محضر یار، مرخص شوند.
لحظه ها و ماه ها و سال ها تمنّاى بیشتر در خدمتش بودن را دارند، از این جهت تمام تلاش خود به کار مى گیرند تا به آرامى گام بردارند و از افق زندگى مقدس او و یارانش، آهسته و خرامان بگذرند، و با ناز و وقار حرکت کنند، شاید بتوانند اندکى بیشتر لذّت دیدار یار را درک نمایند.
آرى آن زمان، چرخِ فلک از سرعتِ سیر مى افتد و هر روزش به اندازه ده روز و هر ماهش به مقدار ده ماه و هر سال آن به مقدار ده سال غیبت به طول مى انجامد.(1)
وه! چه آرامشى است که زمین و آسمان و سیارگان را نیز فرا گرفته.
خدایا به سوخته دلان و منتظران فرجش سوگند، ما را نیز در زمره دعا گویان او و مشتاقان و خواستاران فرج حضرتش قرار بده و کام جان ما را از شیرینى و لذت مسرّت بخش آن ایام سراسر سعادت، محروم مفرما.آمین.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ «یأمر الله تعالى الفلک بالثّبوت و قلّة الحرکة، فتطول الأیّام لذلک و السّنون.»
بحار الانوار ج 52 ص 339 حدیث 84.
یظهر بالجدید من کتاب فانّما معناه بالصّواب «37»
دینى جدید و آئینى نو پدید !
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
« إذا قامَ الْقائِمُ(علیه السلام) جاءَ بِاَمْر جَدید کَما دَعا رَسُولُ اللهِ (صلى الله علیه وآله)فى بَدْوِ الاِْسْلامِ اِلى اَمْر جَدید.»(1)
« وقتى که (حضرت) قائم علیه السلام قیام نماید، چیز جدیدى مى آورد، چنانچه در بدو اسلام رسول خدا صلى الله علیه و آله مردم را به سوى امر جدیدى فرا مى خواندند.»
چون بزرگترین خورشید فروزان نبوت در مغرب عالم فناء افول و در مشرق عالم بقاء، طلوع نمود، و از دامن خاک به سوى افلاک و باغ هاى قدس جنان پر کشید، درگاه علم نبوى و مخزن اسرار و علوم محمّدى یعنى عالم الشهود و الأسرار حضرت صاحب ذوالفقار، حیدر کرار امیرالمؤمنین علیه الصلاة و السلام به جمع آورى آیات مبین قرآن و تنظیم آن همّت گماردند، و شأن نزول و تفسیر حقیقى قرآن را که از دو لب مبارک رسول الله صلى الله علیه و آله آموخته و یا از سینه پاک نبوى به ارث برده بودند، به مردمان عرضه فرمودند، ولى آن شقاوت پیشگان و خفاش صفتان چنین جوابى دادند:
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ بحار الانوار ج 52 ص 338 حدیث 82.
ما را به قرآنى که تو دارى نیازى نیست.
پس آن حضرت آن قرآن را از دسترس خلق برچیدند و دیگر کسى آن را ندید و دست به دست خاندان عصمت و امامان بزرگوار شیعه چرخیده و هم اکنون در محضر مقدّس وارث بزرگ دین محمّدى صلى الله علیه و آله مى باشد.(1)
و هم چنین بعد از شهادت حضرت نبى اکرم صلى الله علیه و آله حضرت جبرئیل امین علیه السلام مونس و هم نشین حضرت صدّیقه اطهر زهراى مرضیه علیها السلام بودند، و اخبار آینده را مو به مو به ساحت مقدسش عرضه مى داشتند، و آن بانوى شهیده املاء مى فرمود و دست حقّ پرست شوهر مطهّرشان، امیر عالم هستى، آن را مى نگاشت. و کتابى بس عظیم شد که به «مصحف فاطمه» نام گرفت. و آن نیز در دست مطهّر امام عصر علیه السلام مى باشد.
با این دو مقدمه اکنون به پاى درد دلم بنشین تا برایت بگویم:
طولانى شدن دوران غیبت از یک سو و غفلت روز افزون مردم از امام و هادى خویش، از سوى دیگر، و جولان شیاطین در تاختن اسب هاى نعل کرده بر سینه دین مبین از طرفى، و هزاران فتنه و آشوب و امتحان از طرف دیگر، دست به دست هم مى دهند تا هر روزه سوراخى بر کف کشتى اسلام وارد شود، و تخته اى از اصول و احکامش به کام آب هوا و هوسِ هوسبازان سپرده شود.
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ احتجاج: ج 1 ص 225، بحار الانوار ج 92 ص 42 حدیث2.
هر روزه بدعتى نو در دین گذارند و سنّت پیامبر را فداى مقاصد دنیوى خویش کنند.
حلال خدا را حرام، و حرام خدا را حلال نمایند، تا به جایى برسد که دیگر از قرآن جز خطى و ورقى نماند و از اسلام نیز جز یک اسم و نام. نامشان مسلمان است اما دورترین مردمند از اسلام، مساجدشان معمور است، اما اثرى از هدایت در آن نیست، و ساختمان هدایت آن ویران است.(1)
در این هنگامه است که صاحب مصحف فاطمى و املاى علوى و آن ترجمان حقیقى قرآن، صفحه روزگار را ورق خواهد زد و آن را بر خواهد گرداند.(2)
احکام و سنن الهى را از نو تجدید کند، به طورى که این گونه پندارند که یک مدّعى نبوّت با دینى جدید به پا خاسته و آیین نو پدیدى را پایه گذارى مى کند، و حال آن که او قدمى از مسیر آباء طاهرین خویش تخطّى نمى کند(3)، و آن چه ابلاغ مى نماید، همان دین
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ رسول الله: «سیأتى زمان على امّتى لا یبقى من القرآن إلاّ رسمه و لا من الاسلام إلاّ اسمه، یسمعون به و هم أبعد الناس منه، مساجدهم عامرة و هى خراب من الهدى....»
ثواب الاعمال: ص 253 حدیث 4، بحار الانوار ج 52 ص 190 حدیث 21.
2 ــ «إذا قام القائم(علیه السلام) قرأ کتاب الله عزوجل على حدّه و أخرج المصحف الّذى کتبه علىّ(علیه السلام).»
کافى ج2 ص633، روزگار رهائى ص 618.
«یعلّم القرآن على ما انزل الله عزوجل فأصعب ما یکون على من حفظه الیوم، لأنّه یخالف فیه التألیف»
بشارة الاسلام ص 234، روزگار رهائى ص 616
3 ــ « المهدى یقفوا أثرى لا یخطى.» منتخب الاثر: ص 491.
احمدى و آیین علوى، و روش فاطمى(1) صلوات الله علیهم اجمعین و مسیر سلف طاهرین خویش مى باشد.(2)
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ حضرت مهدى (علیه السلام) : « إن لی فى إبنة رسول الله اُسوة حسنة.»
دختر گرامى رسول خدا براى من الگوى نیکوئى است.
2 ــ «فیأتى محمّد و علىّ، فیکتبان له عهداً منشوراً یقرؤه على الناس.»
بحار الانوار ج 52 ص 306 حدیث 79.
کان هو الرّجعة للأئمّة و إنّها افضل کلّ نعمة «38»
رجعت، روزگار بازگشت ائمّة
(علیهم السلام)
حضرت امام جعفر صادق علیه السلام:
« اِنّ لِعَلِىٍّ (علیه السلام) فِى الاَْرْضِ کَرَّةً مَعَ الْحُسَیْن، اِبْنِه صلوات الله علیهما.»(1)
« بدرستى که براى (امیرالمؤمنین) على علیه السلام و فرزندشان حسین صلوات الله علیهما بازگشتى به این زمین خواهد بود.»
اگر چه در طول تاریخ، همیشه اهل باطل بر اهل حق چیره بوده اند، و فریاد حقّ و حق خواهى را در کام استکبار خویش خاموش کرده اند، و آن روزگار سیاهى که بر سر بشرّیت آورده اند، حقّ تلافى آن در دنیا ادا نمى شود.
امّا چنین نیست که همیشه دنیا هم به کام آنان بچرخد و روزگارانى خواهد رسید که بهترین خوبان عالم، دوباره به این عالم باز گردند و آن چنان که باید در دنیا حکومت شود حکم فرما مى شوند.
چرخ گردون گر دو روزى بر مرداد ما نگشت دائماً یکسان نماند حال دوران، غم مخور
آرى ائمه ما در آن زمانه به این عالم باز خواهند گشت، و از آن
ــــــــــــــــــــــــــــ
1 ــ بحار الانوار ج 53 ص 74 حدیث 75.
بزرگواران چنین روایت آمد:
« از ما نیست کسى که به بازگشت ما ایمان نداشته باشد.»(1)
آن بزرگ راستگویان و مولاى موحدان، امیرمؤمنان على بن ابى طالب سلام الله علیهما به این عالم باز خواهند گشت، و براى وجود مطهّرش قبّه گاهى و بارگاهى مجلل در نجف بپا خواهد شد،(2) و حسین شهیدش علیه السلام نیز باز خواهد آمد(3)، و آن روز روزگارى دگر خواهد بود، و باید که از عمق جان زمزمه کبوتران منتظر را بر نهر زبان جارى کرد، و هم راه با جامعه «جامعه» خوانان چنین سرود.