تصور کن که مرشد یا پیر ریاضت کشیدهاى دارى که در اثر ریاضتهاى سختى که تحمل کرده، از بیشتر امورباطنى و درونى تو آگاه است و تو با آن مرشد مدتى انیس و همنشین شدهاى.
تو را به خدا توجه کن که تا چه میزان، هم در ظاهر و هم در باطن، ملاحظه آن مرشد را مىکنى; ادب او را نگاهمىدارى و مواظب و مراقب خود هستى که در خلوت و آشکار و در ظاهر و باطن امرى خلاف ادب از تو سر زند; چه درنشست و برخاست، چه در رفتار و کردار، چه در خوردن و آشامیدن و چه در نماز و طاعت.
پس بهتر آن است که تکلیف خود را در حرکات و سکنات ظاهرى و باطنى بدانى و بفهمى; و عقیده تو به طور یقیناین باشد که تمام اعمال و افعال و اقوال تو در نزد امام عصر، علیه السلام، مشهود است و او لحظهاى از تو غفلت ندارد.
چنانکه خود فرمود: وَ اِنّا غَیرُ مُهمِلینَ لِمُراعاتِکُم وَلا نَاسینَ لِذِکرِِکُم وَ لَولا ذَلِکَ لَنَزَلَ بِکُم البَلاءُ وَاصطَلَمَتکُمُ الاَعداءُ وَ اتُّقُوا اللهُ جَلََّ جَلالَه. (1)
ما، در مراقبت و مواظبت از شما کوتاهى نمىکنیم و شما را از یاد نمىبریم و اگر جز این بود; هر آینه، بلا بر شمانازل مىگردید و دشمنان، شما را در کام خود فرو مىبردند. پس تقواى الهى را پیشه کنید