همراز مهدي
موضوعات
امام زمان مهدی (عجل الله فرجه) (32) قائم آل محمد (29) گالری عکس تصویر فیلم (29) روانشناسی اسلامی (26) کنکور دانشگاه مهدی (25) مذهبی و معنوی (25) عشق و محبت (22) فرهنگی اجتماعی (22) نماز قرآن سنت (22) فلسفه و عرفان لاهوتیان (21) انتظار فرج و ظهور (21) یا اباصالح المهدی (21) سلام و صلوات (19) اخلاقی و سخنرانی (17) حدیث حکایت روایت (16) گل نرجس (16) دجال ملعون (15) آموزشی تحقیقاتی (13) کتاب علم فن آوری (13) مقاله پیام نامه بیانیه (13) عدالت انسانیت مسلمانیت (12) زندگی و خانواده (12) صبر و خویشتن دارى (12) شعر و شاعر (12) مشاوره عمومی نظرات (11) دانلود نرم افزار (8) شجاعت و شهامت (8) غدیر خم (8) سفیانی ملعون (6) مسئله پاسخ سوال جواب (6) دعا مناجات دلنوشته (6) اطلاعات و اخبار (5) نویسنده و داستان (5) ادب هنر طنز (5) سیدحسنی خراسانی یمانی (4) سید عبدالعظیم حسنی (4) شهید و دفاع مقدس (3) فروشگاه اینترنتی (2) جبهه جنگ ایثار شهادت (2) مذهبي و معنوي (2) الاسلام القرآن الکریم الشیعه اهل البیت علیهم السلام (2) آموزشي تحقيقاتي (2) مقاله پيام نامه بيانيه (2) حديث حكايت روايت (2) فلسفه و عرفان لاهوتيان (2) فرهنگي اجتماعي (2) يا اباصالح المهدي (1) روانشناسي اسلامي (1) نويسنده و داستان (1) عدالت انسانيت مسلمانيت (1) كتاب علم فن آوري (1) آدينه و متفرقه (1) Mahdism Doctrine Islamic (1) مرجع تقلید فتوی مجتهد (1) كنكور دانشگاه مهدي (1) امام زمان مهدي (عجل الله فرجه) (1) ورزشی و سیاحتی (1) پزشکی بهداشتی سلامت (1) گل گیاه طبیعت محیط زیست (0) سیاست پول اقتصاد (0) اینترنت رایانه کامپیوتر موبایل (0) سینما تئاتر نمایش (0) آدینه و متفرقه (0) بدون موضوع (46)
صفحه ها
همراز توجه : بیننده عزیز سلام علیکم برای اینکه از این وبلاگ دیدن میکنید سپاسگذارم لطفا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان (عجل الله)<1>ءالی<100>صلوات بفرستید که برای برآورده شدن حاجت هم خوب است. آثار نماز آثار نماز نخواندن ويژگي هاي حضرت مهدي (عجل الله) 5 ويژگي هاي حضرت مهدي (عجل الله) 4 ويژگي هاي حضرت مهدي عليه السلام 3 ويژگي هاي حضرت مهدي عليه السلام 2 ويژگي هاي حضرت مهدي عليه السلام 1 مدح و منقبت سوّمين اختر فروزنده امامت و ولايت پنجره امام زمان علیه السلام چهل داستان و چهل حديث از امام حسين (ع) درخشش پنجمين نور ايزدى رمضان، منتخب از مفاتيح الجنان آيين رمضان مناسبتها، احکام، ادعيه و آداب ابوالأسود دوئلي شاعر ايمان و ولايت صداي سخن عشق، حماسه ديني در ادب پیک در وضو شریک نگیرید! قدمگاه کتاب ديگر قرآن! تكلیف عاشق ساعت به وقت شرعی دوازده! علم امام به رفتار ما روزه خواری اکیدا ممنوع! مهر من نثار تو آمنه بنت شريد رسم عاشق کشی اسلام چگونه گسترش يافت؟ فرهنگ ايراني چهار پناهگاه قرآنی تشيع و انديشه‌ شيعي2 تشيع و انديشه‌ شيعي سرز مین مقدس و خاندان آل اشعر
فيدها
دجال
وی از همه جا می‌گذرد و فقط در مکّه و مدینه قدم نمی‌گذارد.5 بیشتر پیروان او از یهود و زنان و عرب‌های بیابانی است. اصل او را از اصفهان یا بجستان یا خراسان گفته‌اند.6 اصل داستان دجّال در کتاب‌های مقدّس مسیحیان آمده و بارها واژة دجّال در انجیل به کار رفته است.

 

از نشانه‌های ظهور، خروج دجّال است. دجّال از ریشة «دجل» به معنای دروغ‌گوی حیله‌گر است. دجّال در زبان عربی به معنای آب طلا است و به همین علّت، افراد بسیار دروغ‌گو که باطل را حق جلوه می‌دهند، دجّال نامیده می‌شوند. در روایات از دجّالها و دروغ‌گویان فراوانی نام برده شده است. در برخی روایات دوازده و در برخی سی، شصت و هفتاد دجّال آمده است.1 از میان این دجّال‌ها، فردی که دروغ‌گویی و حیله‌گری‌اش سرآمد همة دجّالان است و فتنة او از همه بزرگ‌تر است، نشانة ظهور مهدی(ع)2 یا برپایی قیامت3 است. براین اساس، باید گفت دو نوع دجّال داریم؛ یکی دجّال حقیقی که پس از همة دجّال‌ها می‌آید و دیگری گروهی شیّاد و دروغ‌گو که به فریب مردم و گمراهی آنان دست می‌زنند.

دجّال در روایات اسلامی این‌چنین توصیف شده است: «او دارای قدرت و تأثیر عجیبی است، چشم راست ندارد و چشم دیگرش در وسط پیشانی اوست و مانند ستارة صبح می‌درخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. داخل دریاها می‌شود و آفتاب با او باز می‌گردد. کوهی از طعام و نهری از آب همیشه با اوست. آسمان به دستور وی باران می‌دهد و زمین گیاه می‌رویاند. اختیار گنج‌های زمین با اوست. مرده را زنده می‌کند. با صدای بلندی که تمام جهانیان صدای او را می‌شنوند، می‌گوید: من خدای بزرگ هستم که شما را آفریده‌ام و روزی‌رسان هستم، به سوی من بشتابید».4 وی از همه جا می‌گذرد و فقط در مکّه و مدینه قدم نمی‌گذارد.5 بیشتر پیروان او از یهود و زنان و عرب‌های بیابانی است. اصل او را از اصفهان یا بجستان یا خراسان گفته‌اند.6 اصل داستان دجّال در کتاب‌های مقدّس مسیحیان آمده و بارها واژة دجّال در انجیل به کار رفته است. دربارة دجّال، صرف نظر از ویژگی‌های او، چند احتمال وجود دارد: 1. دجّال، نام شخص معیّنی نیست بلکه هر کسی که با ادّعاهای پوچ و بی‌اساس و با توسّل به حیله‌گری و نیرنگ، درصدد فریب مردم باشد، دجّال است. بر این اساس دجّال‌ها خواهند بود و اینکه در روایات از دجّال‌های فراوان (دوازده، سی، شصت و هفتاد) سخن به میان آمده، این احتمال را تقویت می‌کند. 2. فردی معیّن و مشخّص به عنوان دجّال در دورة غیبت، با همان ویژگی‌هایی که برای وی بیان شده، خروج می‌کند و مردم را به انحراف می‌کشاند. 3. این احتمال نیز وجود دارد که مراد از دجّال، همان سفیانی باشد که در کتاب‌های عامّه، بیشتر به عنوان دجّال و در کتاب‌های شیعه به عنوان «سفیانی» آمده است.7 4. دجّال، کنایه از کفر جهانی و سیطرة فرهنگ مادّی بر همة جهان است. استکبار، به معنای واقعی، دجّال است. استکبار خود را قیّم ملّت‌ها می‌داند و با تکیه بر ثروت انبوه و قدرت عظیمی که در اختیار دارد، در همه جای زمین دخالت می‌کند و همه را زیر سلطة خویش می‌آورد.8 موضوع دجّال، بیش از آنچه در روایات شیعه، از طریق اهل سنّت نقل شده است و قسمت عمدة آن را احمد بن حنبل در کتاب «مسند»، ترمذی در «صحیح» خود، ابن ماجه در «سنن» و مسلم در «صحیح» و ابن اثیر در «نهایه» از عبدالله بن عمر، ابوسعید خدری و جابر بن عبدالله انصاری نقل کرده‌اند.9 مرحوم صدوق در این زمینه می‌گوید: متعصّبان اهل سنّت، این‌گونه اخبار را تصدیق می‌کنند و دربارة دجّال، غیبت وی و زنده بودنش، در این مدّت طولانی روایت نموده‌اند که، در آخرالزّمان خروج می‌کند. ولی دربارة قائم(ع) باور نمی‌کنند که او مدّت طولانی غایب می‌شود، آنگاه آشکار می‌گردد و جهان را پر از عدل و داد می‌کند، چنان‌که از ظلم و جور پر شده باشد. با اینکه پیامبر(ص) و امامان(ع) از این موضوع، صریحاً سخن گفته‌اند.10 همچنین موضوع دجّال، اختصاص به اسلام ندارد، بلکه نوشته است: «دروغ‌گو کیست، جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند، آن دجّال است که پدر و پسر را انکار می‌نماید».11

دریاچة طبریّه
حضرت مهدی(ع) کتاب «زبور» داوود(ع) را از دریاچة طبرستان بیرون می‌آورد.12 در روایتی آمده است که دجّال، پس از خشک شدن دریاچة طبریّه خروج می‌کند.13 از بررسی روایاتی که دربارة شورش‌ها آمده به این نتیجه می‌رسیم که سپاه حضرت مهدی(ع) از طریق فلسطین شرقی عازم عراق می‌شود، در کرانه‌های دریاچة طبریّه، با سپاه سفیانی روبه‌رو می‌شوند که از عراق بر می‌گردد. جنگ سختی بین دو سپاه در می‌گیرد که سفیانی در آن شکست می‌خورد و همة سپاهیانش بدون استثنا در آنجا کشته می‌شوند و فقط خودش می‌ماند. یکی از یاران امام به نام صیّاح (یا صباح) با گروهی از سپاهیان بر او می‌تازند و او را دستگیر می‌کنند و به محضر امام(ع) می‌آورند. هنگامی او را می‌آورند که امام مشغول نماز عشا هستند. نمازشان را تخفیف می‌دهند و به طرف او برمی‌گردند. سفیانی می‌گوید: ای پسرعمو! مرا آزاد کن و برای خود نگه دار، تا یکی از یاران تو باشم! حضرت مهدی(ع) به اصحاب خود می‌فرماید: «دربارة او و سخنانش چه می‌گویید؟» همگی می‌گویند: به خدا سوگند به کمتر از قتل او راضی نمی‌شویم. او چقدر خون ریخته، چقدر به حریم جان و مال و ناموس مردم تجاوز کرده است و انتظار عفو دارد! حضرت مهدی(ع) می‌فرماید: «هر چه می‌خواهید انجام دهید». گروهی از یاران او را می‌گیرند و روی سنگی در کرانة دریاچة طبریّه می‌خوابانند و همانند گوسفند ذبح می‌کنند و با ذبح او فتنه‌ها ذبح می‌شود و ریشة جنایات می‌خشکد و بزرگ‌ترین فاجعة خونین جهان پایان می‌پذیرد.14

ماهنامه موعود شماره 101

پی‌نوشت‌ها:
٭ برگرفته از موعودنامه، مجتبی تونه‌ای، صص 318 ـ 320.
1. بحارالانوار، ج 52، ص 209؛ کنزالعمّال، ج 14، ص 198.
2. طبق کتب شیعه.
3. طبق کتب اهل تسنّن.
4. بحارالانوار، ج 52، ص 194 (به نقل از آخرین امید، داود الهامی، ص 322).
5. الزام الناصب، ص 74.
6. آخرین امید، داود الهامی، ص 323.
7. غیبت طوسی، ص 463.
8. برترین‌های فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص 239.
9. آخرین امید، داود الهامی، ص 323.
10. بحارالانوار، ج 52، ص 200.
11. رسالة یوحنا، باب 2، آیة 22.
12. ملاحم ابن طاووس، ص 67؛ ینابیع المودّه، ص 401.
13. الزام النّاصب، ص 261.
14. روزگار رهایی، ج 2، ص 1135.

برچسب ها :
مأخذ شناسی دجّال
دجّال، (antichrist) یا ضدّ مسیح، فردی است که خروجش یکی از علایم قیامت کبرا محسوب می‌شود امّا در برخی از روایات، خروج او را جزو نشانه‌های ظهور امام عصر(ع) می‌بینیم.

برای دجّال صفات و خصوصیات مختلفی برشمرده‌اند از جمله: او مردی کافر است با یک چشم که آن چشم هم در پیشانی‌اش واقع شده و مانند ستاره‌ای می‌درخشد؛ در پیشانی او کلمة کافر نوشته شده است،‌ کوهی از طعام و شهری از آب همیشه با اوست و بر الاغ سفیدی سوار می‌شود که هر گامش یک میل راه است، دجّال ‌ادّعای خدایی می‌کند و در آخرالزّمان از قریة یهودیّة اصفهان خروج می‌کند،‌ بیشتر پیروانش یهود و زنازادگان هستند.
تمامی انبیای پس از حضرت نوح(ع) قوم خود را از فتنة ‌دجّال ترسانده‌اند و پیامبر اکرم(ص) نیز فتنة‌ او را بزرگ‌ترین فتنه معرفی کرده‌اند و برای محفوظ ماندن از شرّ او، ما را به خواندن آیات اولیة سورة‌ حشر توصیه کرده‌اند.

البتّه در اینکه دجّال یک شخصیت حقیقی یا سمبلیک است نظرات متفاوتی وجود دارد و با توجه به اینکه این موضوع در کتاب مقدّس نیز آمده و اهل سنّت خیلی به موضوع دجّال تکیه کرده‌اند به طوری که انکار خروج او را مساوی با کفر دانسته‌اند؛ بر آن شدیم تا در این مقاله منابعی را که در این باره نوشته شده خدمتتان معرفی کنیم.

این منابع در دو بخش اختصاصی و عمومی دسته‌بندی می‌شوند: 1.کتبی که به طور کامل به موضوع دجّال یا مسیح دجّال پرداخته‌اند. 2.کتبی که در کنار معرفی نشانه‌های آخرالزّمان و قیامت (اشراط الساعـ[) به موضوع دجّال و خروج وی ‌پرداخته‌اند.

الف ـ کتب مستقل دربارة دجّال:
1. دجّال [افسانه یا واقعیّت]، مهناز شفائی، تهران: الف، 1374، چ اوّل.
2. عصر المسیح الدجّال؛ الحقائق و الوثائق: تفاصیل الخطـ[ الماسونیه الهدم الذهبی و الالفیه حورس666، هشام کمال عبد الحمید، قاهره: مرکز العربیه، 1999م، چ اوّل.

3. الفتن، ابی علی حنبل بن اسحاق شیبانی، بیروت: دارالشائر الإسلامیه، 1419ق، چ اوّل.
4. مأة (100) سؤال حول الدجّال، حیدر کامل، بیروت: دارالمحجّـة البیضاء، چ اوّل.
5. مسیح الدجّال حقیقـةٌ لا خیال، عبداللطیف عاشور، قاهره: مکتبـة القرآن، [بی‌تا]، چ اوّل.
6. مسیح الدجّال قراءة سیاسیـة فی الاصول الدیانات الکبری، سعید ایوب، قاهره: دارالفتح للأعلام العربی، 1420، چ اوّل.
7. مسیح الدجّال، منبع الکفر و الضّلال... و ینبوع الفتن و الأوجال، عماد‌الدّین بن اسماعیل ابن کثیر دمشقی، بیروت: مؤسّسة الکتب الثقافیـة، 1419ق، چ اوّل.
8. المسیح الدجّال و معرکـة هرمجدون، هشام محمّد ابوحاکمه، عمان: دارالاسراء، 2001 م، چ اوّل.

ب ـ کتبی که فصل یا صفحاتی از آنان به موضوع دجّال اختصاص یافته است:
1. آخرین امام(ع): ولادت، زندگی و ظهور قائم آل محمّد(ص)، حمید قلندری بردسیری، تهران: آفرینه، 1379، چ اوّل، صص129ـ 134.
2. ادیان و مهدویّت یا آراء و عقاید دربارة مهدی(ع)، محمّد بهشتی، تهران: مرآتی، 1361، چ اوّل، صص176-183.
3. الإذاعـ[ لما کان و ما یکون بین یدی السّاعـة، ابی الطیب محمّد صدیق خان بن حسن بن علی بن لطف الله حسینی بخاری قنوجی، بیروت: دار ابن حزم، 1421ق، چ اوّل، صص188-197.
4. اشراط السّاعـ[ الصغری و الکبری، صلاح‌الدّین محمود، بیروت: دار الغدّ الجدید، 2004 م، صص120-149.
5. الجفر و الفتن و أشراط الساعـة (الصغری و الوسطی و الکبری) (المنسوب سیّدنا علی(ع))، عکاشـة عبدالمنان الطیّبی، بیروت: دارالیوسف، [بی‌تا]، چ اوّل، صص80-83.
6. جهان در سیطرة صاحب‌الزّمان، محمّد رضا قاسمی، مشهد: الف، [بی‌تا]، چ اوّل، صص141-166.
7. چشم به راه مهدی(ع)، جمعی از نویسندگان مجلّة حوزه، قم: حوزة علمیّة قم، 1378، چ دوم، صص289-296.
8. چهرة درخشان امام زمان(ع)، جلد دوم، علی حائری یزدی، مترجم: محمّد جواد مرعشی نجفی، قم: فراهانی، 1401ق، چ اوّل، صص184 ـ 200.
9. چهرة درخشان امام زمان(ع) ـ جلد سوم، علی حائری یزدی. مترجم: محمّد جواد مرعشی نجفی، قم: فراهانی،1401ق، چ اوّل، صص93-98 و 117.
10. الحتمیّات من علائم الظهور، فاروق الموسوی، قم: مؤسّسـة السبطین العالمیـة، 1427 ق، چ اوّل، صص294-314.
11. حضرت مهدی(ع) از ظهور تا پیروزی، حسین تقوی، قم: نورالاصفیاء، 1381، اوّل، صص316-327.
12. حضرت مهدی(ع) فروغ تابان ولایت، محمّد محمّدی اشتهاردی، قم: جمکران، 1380، چ ششم، صص102-106.
13. حکومت جهانی مهدی(ع)، ناصر مکارم شیرازی، قم: نسل جوان، 1380، چ11، صص171-180.
14. حکومت عدل‌گستر در دست مهدی منتظر، حسین حیدری کاشانی، تهران: اندیشه، 1362،
چ اوّل، صص172-175.
15. حیاة الامام المحمّد المهدی(ع)، باقر شریف القرشی، نجف:‌ فرزند مؤلّف، 1471 ق، چ اوّل، صص263-271.
16. خصایص المهدی(ع) یا ویژگی‌های حضرت مهدی(ع)، محمّد راجی قمی، تهران: مؤلّف،1381، اوّل، 290-292.
17. 500 سؤال حول الإمام المهدی(ع)، ماجد ناصر الزبیدی، بیروت: دارالمحجـة البیضاء، 1425ق، چ اوّل، صص123-129.
18. دادگستر جهان، ابراهیم امینی، تهران: دارالفکر 1352، چ چهارم، صص343-350.
19. دارالسلام: در احوالات حضرت مهدی(ع) و علایم ظهور و کسانی که در خواب یا بیداری به محضر مبارک آن حضرت شرفیاب شده‌اند، محمود عراقی میثمی، قم: ‌ایران رنگین، 1380، چ اوّل، صص633-642.
20. الدرّ المنتظم فی السرّ الاعظم، شیخ کمال‌الدّین محمّدبن طلعه شافعی، بیروت: دارالهدی، 1425ق، اوّل صص 67-79.
21. در انتظار خورشید ولایت، عبدالرّحمن انصاری، قم: انصار المهدی(ع)، 1373، دوم،‌ صص112-117.
22. در مسیر نور تا خورشید، رجبعلی مظلومی، [بی‌جا]: مکتب امام(ع) 1366، چ اوّل، صص513-521.
23. دولة المهدی(ع) یا حکومت امام زمان(ع)، محمّد حسینی بهارانچی، اصفهان: مؤلّف، 1381،
چ اوّل، صص 403-412.
24. دولـة الامام المهدی و عصر الظهور، شیخ کاظم المصباح، بیروت: دارالکاتب العربی، 2008 م، صص142-151.
25. الرجعـة، محمّد مؤمن بن دوست محمّد حسینی استرآبادی، قم: دارالاعتصام، 1417ق، چ اوّل، صص175-181.
26. رخسار آفتاب، مجتبی غیوری، قم: مهدیه، 1380، چ اوّل، صص79-82.
27. روزگار رهایی، ج2، کامل سلیمان، مترجم: ‌علی اکبر مهدی پور، تهران: آفاق، 1371، چ دوم، صص1142-1159.
28. زندگانی خاتم اوصیاء امام مهدی(ع)، باقر شریف القرشی، مترجم:‌ ابوالفضل اسلامی، قم: مؤسّسة نشر فقاهت، 1377، چ دوم، صص 298-306.
29. صحیح اشراط الساعـة و وصف لیوم البعث و أهوال یوم القیامـة، مصطفی ابونصر شبلی، بیروت: مکتبـة السوادی للتوزیع، 1423ق، چ دوم، صص201-242.
30. طلوع آفتاب مهدی(ع)، جمعی از نویسندگان، تهران: الغدیر، 1401ق، چ اوّل، صص206-212، 220-223، 760-764
31. عبر امـة الاسلام و تنبّؤات نهایـة العالم، بیروت، دارالیوسف، 2002 م، چ اوّل، صص65-74.
32. العبقری الحسان فی أحوال مولانا صاحب الزّمان(ع)، ج2، علی اکبر نهاوندی، تهران: دبستانی، [بی‌تا]، چ اوّل، صص43-50.
33. العدّ التنازلی فی علائم ظهور المهدی(ع) آخر اوصیاء الرّسول المصطفی(ع)، عبّاس تبریزیان، تهران: سیّدالشهداء، 1383، چ اوّل، صص549-557.
34. عدل منتظر، تهران: ستاد برگزاری جشن‌های میلاد حضرت مهدی(ع)، 1304، چ اوّل، صص183-190.
35. عقد الدّرر فی اخبار المنتظر، یوسف بن علی بن عبدالعزیز مقدّسی شافعی، بیروت: دارالکتب عربی، 1418ق، چ اوّل، صص 179-208.
36. علائم آخرالزّمان در ادیان و ملل مختلف، مریم امجدی، تهران:‌ امیر، 1382، چ اوّل، صص66-70.
37. علامات القیامـة الکبری من بعثه النبی(ص) حتّی نزول عیسی(ع)، عبدالله حجاج، قاهره: مکتبـة التراث الاسلامی، 1407ق، چ اوّل، صص93-130.
38. علامات قیامت به روایت اهل سنّت، عاشق الهی بلند شهری؛ غلام محمّد سربازی، زاهدان: صدیقی، 1381، چ اوّل، صص79-94.
39. علامات یوم القیامه، الحافظ القرطبی، [بی‌جا]:‌ المکتبـة التوفیقیـة، [بی‌تا]، چ اوّل، صص54-84.
40. الفتن، ابی عبدالله نعیم بن حماد المروزی، بیروت: ‌دارالفکر للطباعـة و النشر و التوزیع، 1424ق، چ اوّل، صص 315-345.
41. فتن فی عصر الظهور الشریف، عبدالحلیم الغزی، بیروت: مکتبـة الفردوس، 1424 ق، چ اوّل، صص352-359، 463-476.
42. الفتن و الملاحم الواقعه فی آخرالزّمان ابی الفداء اسماعیل بن کثیر الشافعی الدمشقی، دمشق: دار ابن کثیر، 1414ق، چ اوّل، ص87-171.
43. فرهنگ موعود(عج): مطالبی کوتاه و آموزنده راجع به زندگانی و القاب امام عصر(ع) قبل و بعد از قیام آن حضرت به صورت منظّم طبق حروف فارسی، حسین کریمشاهی بیدگلی، قم:‌ ناصر، 1367، چ اوّل، ذیل موضوعات، دجّال، صائدبن صید، کناسه و یهودیه.
44. فرهنگ نامة مهدویّت، خدامراد سیلیمان، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(ع)، 1383، چ اوّل، ذیل موضوعات: خروج دجّال، دجّال و صائدبن صید.
45. قصـة النهایـة و علامات الساعـة الصغری و الکبری، محمّد عمار، کویت: مکتبـة ابن کثیر، 1423ق، چ اوّل، صص158-175.
46. کتاب الرّجعه، احمدبن زین الدّین الاحسایی، بیروت: الدار العالمیـ[، 1414 ق، چ اوّل، صص62-72.
47. کشف الحق (اربعین خاتون آبادی)، محمّد صادق خاتون آبادی، تهران: مؤسّسـة الامام المهدی (بنیاد بعثت)، 1361، چ اوّل، صص190-201.
48. کمال‌الدّین و تمام النعمه، ج 2، شیخ صدوق، مترجم: آیت‌الله کمره‌ای، تهران: کتابفروشی اسلامیّه، 1397 ق، چ2، صص205-212.
49. ما قبل نهایة التاریخ ظهور المهدی المنتظر(ع)، جعفر عتریسی، بیروت: دارالمحجّة البیضاء، 1423 ق، چ اوّل، صص311-365.
50. مژدة ظهور، ج2، سلیمان مدنی تنکابنی، قم: مؤلّف، 1383، چ اوّل، صص70-72، 162-164.
51. المسیح الموعود و المهدی المنتظر(ع)، یوسف محمّد عمرو، بیروت: دارالمؤرخ العربی، 1430 ق، چ اوّل، صص 175-180.
52. مصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه اهل سنّت، هادی خسروشاهی، تهران: اطّلاعات، 1374، چ2، صص205-213.
53. مصلح غیبی، حسن ابطحی، قم: بطحا، 1380، چ1، صص258-261.
54. مع المهدی المنتظر فی دراسة مقارنة بین الفکر الشیعی و السنّی، مهدی حمد الفتلاوی، بیروت: الدار الاسلامیـ[، 1421، چ2، صص104-109.
55. معجم احادیث الامام المهدی(ع) ـ الجزء الاوّل:‌ احادیث النبی(ص)، زیر نظر: علی کورانی، قم: مؤسّسة المعارف الاسلامیة، 1411ق، چ اوّل، صص33، 88-92.
56. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، الجزء الثانی:‌ احادیث النبی(ص)، زیر نظر: علی کورانی، قم: مؤسّسة المعارف الاسلامیة، 1411ق، چ اوّل، صص5-138.
57. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، الجزء الثالث:‌ احادیث الائمـ[، زیر نظر: علی کورانی، قم: مؤسّسة المعارف الاسلامیة، 1411ق، چ اوّل، ص131-138، 200.
58. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، الجزء رابع: احادیث الائمة(ع)، زیر نظر: علی کورانی، قم: مؤسّسة المعارف الاسلامیة، 1411ق، چ اوّل، صص74-76.
59. معجم الملاحم و الفتن، الجز الثانی، محمود بن سیّد مهدی الموسوی الده سرخی الاصفهانی، [بی‌جا]:‌ مؤلّف، 1420 ق، چ اوّل، صص196-239.
60. المفاجاة: بشراک یا قدس، محمّد عیسی داوود، [بی‌جا]: مدبولی الصغیر، 2001 م، چ اوّل، صص419-435، 552-561.
61. الملاحم و الفتن، ابن طاووس، تهران: اسلامیه، [بی‌تا]، چ اوّل، صص64-68، 144-146.
62. الملاحم یا علائم ظهور حضرت مهدی(ع)، محمّد حسین همدانی طاوئی، تهران: کتابخانة صدر، [بی‌تا]، چ اوّل، صص30-32.
63. ملاقات با طاووس بهشت حضرت مهدی(ع)، رحمت‌الله ابراهیمی، قم، مشهور، 1381، چ اوّل، صص84-85، 110-118.
64. الممهّدون للمهدی(ع) (دراسته فی السیاسة العصر ظهور)، علی کورانی، قم:‌ مرکز نشر مکتب الاعلام الاسلامی، 1405ق، چ اوّل، صص28-30.
65. منتخب‌الأثر فی الإمام الثانی عشر(ع)، ج3، لطف‌الله صافی گلپایگانی، قم: سلمان فارسی،1422ق، چ اوّل، صص103-112، 162-164، 276-305.
66. منقذ البشریـة، ابراهیم امینی، بیروت: دارالهادی، 1413ق، اوّل، صص210-215.
67. موسوعـة احادیث امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) ماروی عنه حول الامام المهدی(ع)، قم: الهیئة العلمیّة فی مؤسّسة نهج البلاغه، 1416ق، چ اوّل، صص231-239.
68. موعودنامه: فرهنگ الفبایی مهدویّت (دربارة حضرت مهدی(ع)، غیبت، انتظار، ظهور)، مجتبی تونه‌ای، قم: مشهور، 1383، چ اوّل، ذیل موضوعات: خروج دجّال، دجّال، صائدبن صید، عذاب دجّال.
69. مهدی، انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی، قم: ‌هدف، 1398 ق، چ اوّل، صص192-202.
70. مهدی(ع) تجسّم امید و نجات، عزیزالله حیدری شاهرودی، قم: جمکران، 1380، چ اوّل، صص89-93، 251.
71. مهدی موعود(ع): ترجمة‌ جلد سیزدهم بحارالانوار، محمّد باقر مجلسی، مترجم: علی دوانی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1380ق، چ چهاردهم، صص964-977.
72. مهدی موعود صاحب‌الزّمان(ع) و مخالفان، هاشم دل خوشنواز، تهران: رشیدی، 2536 شاهنشاهی،
چ اوّل، صص129-133.
73. مهدی(ع) موعود قرآن، علیرضا رجالی تهرانی، قم: خادم الرّضا، 1383، چ ششم، صص121-125.
74. مه عاشق‌کش: حضرت مهدی(ع) در آینة پرسش و پاسخ، علی دژاکام، تهران: معارف، 1383، چ اوّل، صص133-135.
75. نورالانوار، علی اصغر بروجردی، تهران، چاپخانة برادران کتابچی، 1347، چ اوّل، صص120-134.
76. النهایـة فی الفتن و الملاحم، الجزء الاوّل، اسماعیل بن کثیر القرشی الدمشقی، بیروت: دارالمعرفـة، 1420ق، چ اوّل، صص75-141.
77. یوسف زهرا(س) یا مهدی صاحب‌الزّمان(ع)، ابوطالب احسانی، قم: دارالکتاب، 1381، چ اوّل، صص263-267.
78. الیوم الآخر و نهایـة الزّمان، خالد صنادیقی، دمشق، دار علاء الدین، 2001 م، چ اوّل، صص100-113.
79. الیوم الآخر فی ضلال القرآن، احمد فائز، بیروت: موسسـة‌الرسالـة، 1421ق، چ دوم، صص107-123.

ماهنامه موعود شماره 105

برچسب ها :
موساد و عربستان بدنبال امام زمان(عج)
عملیات‌های اخیر آمریکا و عربستان سعودی در سرکوب شیعیان یمن همکاری‌های نزدیک سرویس‌های اطلاعاتی آل سعود، موساد و سیا را افشا کرد.
   
به گزارش البرز، سازمان اطلاعات وجاسوسی رژیم صهیونیستی مشهور به موساد تحقیقات گسترده ای را درخصوص حکومت امام زمان(عج) و علایم ظهور آخرین منجی به انجام رسانده است.

بر اساس تحقیقات سازمان جاسوسی اسرائیل فردی که دراعتقادات کلیه ادیان آسمانی و ملل جهان از او بعنوان آخرین منجی یاد میشود قطعا همان امام زمان شیعیان است.

همین نتیجه منجر میگردد تا این سازمان جاسوسی به تحقیقات خود با موضوع علایم و چگونگی ظهور امام مهدی(عج) گسترش دهد.

سه نشانه سید خراسانی،سید یمانی و سفیانی از نکات مورد توجه موساد بعنوان علایم حتمی ظهور آخرین منجی در تحقیقات انجام گرفته بشمار میرود.

نتایج این تحقیقات اخیرا در دست مقامات آمریکایی ،یمنی و عربستانی نیز قرار گرفته تا با اقدام به موقع مانع قیام سید یمانی در عربستان یا یمن گردد.

ازهمین رو عربستان باهدف جلوگیری از ظهور امام زمان و قیام سید یمانی پیش ازاین ظهور دست به عملیات جدیدی در میان شیعیان مناطق مختلف زده تا به شناسایی پیش از موعد این قیام دست یابد.

از سوی دیگر این سه کشور باگمان اینکه احتمالا سید یمانی در میان شیعیان انقلابی یمن است دست به کشتار های اخیر در این کشور زده اند.

عربستان اخیرا دست به بازداشت برخی شیعیان زده و آنها را در بازجویی ها برای رسیدن به سرنخی از محل مخفی گاه امام زمان(ع) تحت فشار قرار می‌دهد.

از سوی دیگر مطرح شدن این نکته که اصالت سید حسن نصرالله به یمن بازمیگردد و خانواده پدری رهبر شیعیان لبنان در دوران طفولیت وی را به لبنان منتقل کرده اند دستگاه اطلاعاتی رژیم صهیونیستی را بااین گزینه روبرو ساخته که به احتمال قوی سید یمانی مورد اشاره در احادیث محکم شیعی و اهل سنت همان سید حسن نصرالله است.

برهمین اساس وبدلیل طی دوران کودکی آیت الله سید علی خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی درمشهد ایشان نیز ازمهمترین گزینه های پیش روی موساد بعنوان سید خراسانی مطرح می‌شود.

براساس همین تحقیقات موساد به این نتیجه رسیده است که سید حسن نصرالله همان سید یمانی است و سید علی خامنه ای همان سید خراسانی است که قبل از ظهور امام زمان (عج) با سپاه خود قیام می کنند.

اطلاعات مذکور اخیرا توسط یکی از کارکنان موساد که در تحقیقات انجام شده مشارکت داشته افشا شده است.
موساد و عربستان بدنبال امام زمان(عج)
 

برچسب ها :
دجال فتنه گر آخر الزمان
بر افراشتن پرچم ، کنایه از اعلان جنگ با نظام حاکم و تلاش براى تاءسیس ‍ حکومت جدید است .
((طاغوت )) یعنى انسانى که به حدود الهى تجاوز کرده و مى خواهد که مردم حاکمیت او را در برابر حاکمیت خداوند بپذیرند.
واژه ((طاغوت )) و جمله : (( یعبد من دون الله )) در دو حدیث فوق ، به خوبى بیانگر آن است که مقصود از ((پرچم بر افراشته شده پیش از قیام قائم )) پرچمى است که در مقابل خدا و رسول و امام علیه السلام برافراشته گردد و برافرازنده در مقابل حکومت خدا حکومتى تاءسیس کند و در پى آن باشد که به خواسته هاى خود، جامه عمل ، بپوشاند. بنابراین ، نمى توان شخص صالحى که براى حاکمیت دین ، قیام و اقدام کرده ، طاغوت خواند؛ زیرا در این صورت ، چنین پرچمى ، نه تنها در مقابل پرچم قائم برافراشت نشده که در مسیر و طریق و جهت او خواهد بود.
بر این سخن گواه از سخن معصوم داریم ، از جمله :
امام محمد باقر علیه السلام مى فرماید:
(( و انه لیس من احد یدعو الى ان یخرج الجال الا و سیجد من یبایعه و من رفع رایه ضلاله فصاحبها طاغوت .(30) ))
هیچ کس مردم را تا خروج دجال فرا نمى خواند، مگر این که افرادى یافت مى شوند که با او بیعت کنند. هر کس پرچم گمراهى برافراشت ، صاحب آن طاغوت است .
در این روایت ، امام علیه السلام با قید ((ضلالت )) براى ((رایة )) آن قیام کننده اى را طاغوت خوانده است که پرچم گمراهى برافرازد.
مؤ ید دیگر، صحیحه عیص بن قاسم است . امام علیه السلام در این روایت قیامها را به دو دسته تقسیم مى فرماید:
قیامهایى که جلوداران آنها به خود دعوت مى کنند.
قیامهایى که براى مقابله با باطل و اقامه حق صورت مى گیرد.
امام علیه السلام قیامهاى دسته دوم را تاءیید مى کند و قیام ((زیدبن على )) و مانند وى را از این نوع مى داند و به پیروان خود هشدار مى دهد که هر قیامى را به قیام زید قیاس نکنند، تا به گمراهى دچار نشوند:
((هنگامى که کسى براى قیام به سوى شما آمد، توجه کنید که براى چه هدفى قیام مى کنید. نگویید که زید هم خروج کرد. زید، مردى عالم و راست گفتار بود. او، هرگز شما را به سوى ریاست و حاکمیت خویش ‍ دعوت نکرد، بلکه به آنچه رضاى آل محمد صلى الله علیه و آله است ، فرا خواند. و اگر پیروز مى شد، به عهد خود وفا مى کرد، او، براى شکستن قدرت طاغوتى بنى امیه قیام کرد؛ اما آن که امروز قیام کرده است (محمد بن عبدالله ) شما را به چیز دیگر مى خواند. ما شهادت مى دهیم که به دعوت او راضى نیستیم . او امروز، از ما پیروى نمى کند، تا چه رسد به روزى که پرچمها براى او بسته شود.(31) ))
در روایات بالا، امام علیه السلام قیام زیدبن على علیه السلام و مانند او را که داعى به حق هستند، تاءیید مى کند و قیامهاى اشخاصى چون : محمد بن عبدالله (32) ، که مردم را به خود فرا مى خوانند، محکوم مى کند.
گواه دیگر این که : ائمه علیه السلام قیام حسین بن على ، شهید فخ را که در زمان حکومت هادى ، برادر هارون الرشید، انجام گرفته تاءیید کرده اند.
بنابراین ، قیام زیدبن على و شهید فخ و نهضتهایى از این دست را، نمى توان از نمونه هاى طاغوت شمرد.
افزون بر اینها، اگر با استناد به این روایات ، هر گونه قیام و نهضتى را محکوم و غیر مشروع بدانیم ، این گونه برداشت ، با روایات جهاد، امر به معروف و نهى از منکر و همچنین با سیره پیامبر صلى الله علیه و آله و ائمه معصومین علیه السلام تعارض دارد و در مقام تعارض ، باید از این روایات صرف نظر کرد.
همچنین در گذشته ، روایاتى را که از فریقین نقل کردیم که پیامبر صلى الله علیه و آله و ائمه علیه السلام به برخى از قیامهاى پیش از قیام قائم علیه السلام اشاره کرده و آنها را تاءیید کرده اند.(33) 
با توجه به آنچه آوردیم ، معناى حدیث این است که : هر پرچمى پیش از قیام قائم بر افراشت شود و رهبر آن مردم را به سوى خود فرا خواند، صاحب این چنین پرچمى ، طاغوت است .
اما اگر شخص صالحى در دوره غیبت قیام کند، به نیابت از امام علیه السلام و تشکیل حکومت دهد، بدون تردید، مشمول این روایات نخواهد بود.
2- روایاتى که بیانگر ناکامى و موفق نشدن قیامهاى پیش از قیام مهدى علیه السلام است . این دسته از روایات ، در ضمن ، اشاره دارند بر مشروع نبودن تلاش براى ایجاد حکومت اسلامى . زیرا قیامى که بدون ثمر باشد، از دیدگاه عقل و عقلا ناپسند است .
امام سجاد مى فرماید:
(( والله ما یخرج احد منا قبل خروج القائم ، الامثله کمثل فرخ طار من و کره قبل ان یستوى جناحاه فاخذه الصبیان .(34) ))
به خدا سوگند، هیچ یک از ما، پیش از قیام قائم خروج نمى کند، مگر این که مثل او، مانند جوجه اى است که پیش از محکم شدن بالهایش از آشیانه پرواز کرده باشد. در نتیجه کودکان او را گرفته و با او به بازى مى پردازند.
(( ما خرج و ما یخرج منا اهل البیت الى قیام قائمنا احد لیدفع ظلما او ینعش حقا الا اصطلمته البلیه و کان قیامه زیادة فى مکروهنا و شیعتنا.(35) ))
هیچ کس از خاندان ما، تا قیام قائم ، براى دفع ستم و یا زنده کردن حق خروج نکرده و نمى کند، مگر این که باعث افزایش گرفتارى ما و شیعیان ما مى گردد.
از این دو روایت نتیجه گرفته اند که قیام براى تشکیل حکومت اسلامى ، نه تنها بى نتیجه است ، که گرفتارى و ناراحتى اهل بیت علیه السلام را نیز در پى دارد. بنابراین ، باید از تشکیل حکومت اسلامى ، پیش از قیام مهدى علیه السلام چشم پوشید. استناد به دو روایت بالا و مانند آن از جهاتى باطل است :
این دو روایت ، در صدد این نیستند که اصل جواز قیام را رد کنند، بلکه پیروزى را نفى مى کنند .زیرا اگر نفى جواز کنند، قیام امام حسین علیه السلام را در برابر یزید و همچنین قیام زید بن على و حسین بن على شهید فخ و... را محکوم کرده اند، با این که بدون تردید، این قیامها مورد تاءیید ائمه علیه السلام بوده است .
عدم پیروزى قیام ، دلیل بر نفى تکلیف به قیام نیست .
مثلا رد جنگ صفین ، شایع شد که معاویه مرده است . این خبر باعث شادى مردم شد. امام على علیه السلام در مقابل شاید مردم فرمود:
(( و الذى نفسى بیده لن یهلک حتى تجتمع علیه الامه ،قالوا: فبم تقاتله ؟ قال : التمس الغذر فیما بینى و بین الله تعالى .)) (36) 
سوگند به آن خدایى که جان من در قبضه قدرت اوست ، معاویه هلاک نمى شود، تا مردم بر او هماهنگ شوند. از آن حضرت سؤ ال کردند: بنابراین ، پس چرا با او مى جنگید ،امام فرمود: مى خواهم بین خود و خدایم عذر داشته باشم .
به روایت دیگر، مردى از شام به کوفه آمد و از مرگ معاویه خبر داد.
على علیه السلام به او فرمود:
(( انت شهدت موته ؟ قال : نعم و حثوت علیه ، قال : انه کاذب ، قیل : و ما یدریک یا امیرالمؤ منین انه کاذب ؟ قال : انه لا یموت حتى یعمل کذا و کذا - اعمال عملها فى سلطانه - فقیل له : فلم تقاتله و انت تعلم هذا، قال : للحجه .(37) ))
آیا تو بر مرگ معاویه شاهد بودى ؟
گفت : بله ، من خود خاک بر قبر او ریختم .
على علیه السلام فرمود: این مرد دروغگوست .
گفته شد: اى امیرمؤ منان از کجا مى دانى که این شخص دروغ یم گوید.
على علیه السلام فرمود: معاویه نمى میرد تا این گونه و آن گونه عمل کند.
و اعمالى که او در مدت حکومت خود انجام مى دهد یادآورى کرد.
به آن حضرت گفته شد: بنابراین ، چرا با او مى جنگى ؟ على علیه السلام فرمود: براى اتمام حجت و انجام وظیفه با او مى جنگم .
این روایات ، بیانگر این معنى هستند که انسان مسلمان ، باید به تکلیف خود عمل کند و نباید انتظار داشته باشد، حتما به نتیجه مطلوب برسد. در هر برهه اى از زمان ، با مطالعه و دقت همه جانبه ، آنچه را وظیفه خود مى بیند، بدون توجیه گرى و راحت طلبى انجام دهد. حال ، یا به نتیجه مطلوب مى رسد، یا نمى رسد. در هر صورت تکلیف خود را انجام داده است .
و باید با ستمگران ستیزید و به داد مظلوم رسید و براى از بین بردن ستم و حکام ستمگر و بر پا داشتن عدل و داد و حکومت اسلامى ، تلاش ورزید، هر چند به آن نتیجه اى که از این اقدامات انتظار هست ، نرسید .
امکان دارد مقصود از جمله (( منا اهل البیت )) و (( احد منا)) تنها ائمه معصومین علیه السلام باشند؛ زیرا شیعیان از آنان انتظار خروج مسلحانه را داشتند و ایشان با توجه به شرایط حاکم بر آن زمان ، مى خواستند با اخبار غیبى آنان را قانع کنند که هر کس از ما پیش از قیام قائم خروج کند، به علت نبود امکانات لازم ، پیروز نخواهد شد و مصلحت اقتضا مى کند که خروج مسلحانه نداشته باشند.
چنان که اشاره شد، در برخى از روایات ، به قیامهایى پیش زا قیام قائم بشارت داده شده است که زمینه ساز حکومت مهدى علیه السلام هستند. بدون تردید زمینه سازى آنها به لحاظ موفقیت آن قیامهاست . افزون بر این که ایجاد آمادگى ، خود بزرگترین ثمره این قیامهاست .
اگر بگوییم این روایات در صدد نهى از قیام و مبارزه با ستم و فسادند، با آیات جهاد و امر به معروف و نهى از منکر و همچنین با سیره ائمه معصومین ناسازگارند، از این روى ، باید به دور افکنده شوند.
3- دسته سوم از روایاتى که براى مشروع نبودن تلاش در راه ایجاد حکومت اسلامى در دوره غیبت ، بدانها استناد کرده اند روایاتى هستند که به سکوت سکون ، فرا مى خوانند و از مشارکت در هر قیام و مبارزه اى ، پیش از تحقق نشانه هاى ظهور، باز مى دارند.
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
(( یا سدیر الزم بیتک و کن حلسا من احلاسه واسکن ما سکن اللیل و النهار، فاذا بلغک ان السفیانى قد خرج فارحل الینا.(38) ))
اى سدیر! در خانه بنشین و به زندگى بچسب . آرامش داشته باش تا آن هنگام که شب و روز آرام هستند، اما هنگامى که خبر رسید که سفیانى خروج کرده به سوى ما بیا، اگر چه با پاى پیاده باشد.
یا مى فرماید:
(( خمس علامات قبل قیام القائم : الصیحة و السفیانى و الخسف و قتل نفس الزکیه و الیمانى .
فقلت : جعلت فداک ، ان خرج احد من اهل بیتک قبل هذه العلامات ، انخرج معه ؟
قال : لا...(39) ))
پنج نشانه پیش از قیام قائم وجود دارد: صیحه و نداى آسمانى ، خروج سفیانى و فرو رفتن (لشگر سفیانى در سرزمینى به نام بیداء) کشته شدن نفس زکیه ، خروج یمانى .
عمر بن حنظله مى گوید: از آن حضرت سؤ ال کردم اگر شخصى از خاندان شما پیش از این نشانه ها قیام کند، آیا ما نیز با او قیام و خروج کنیم ؟
آن حضرت فرمود: نه
در حدیثى دیگر امام باقر علیه السلام به جابر فرمود:
(( الزم الارض و لا تحرک یدا و لا رجلا حتى ترى علامات اذکرها لک - و ما اراک تدرکها - اختلاف بنى فلان ، و مناد ینادى من السماء و یجیئکم الصوت من ناحیة دمشق ...))(40) 
اى جابر! آرامش خود را حفظ کن و دست پایت را حرکت نده تا نشانه هایى که برایت مى گویم ببینى (هر چند گمان نمى کنم تا آن زمان زنده باشى ) اختلاف بنى فلان و ندا دهنده اى که از آسمان ندا مى دهد و صدایى که از سوى دمشق بلند خواهد شد.
گفته شده که مقتضاى این روایات منحصر به سدیر، عمر بن حنظله و جابر نیست ، بلکه بر همه واجب است که تا خروج سفیانى و دیگر نشانه ها و بالاخره تا قیام قائم (عج ) سکوت کنند و از قیام و خروج خوددارى کنند.
پاسخ : الغاى خصوصیت و تعمیم حکم به همه افراد، در همه زمانها متوقف است بر این که ما علم داشته باشیم به این که شخص خاص و یا مورد خاصى مورد نظر امام نبوده است .
در روایات بالا نه تنها چنین علمى نداریم که خلاف آن براى ما ثابت است . از باب نمونه به ویژگیهاى سدیر و حالات او اشاره مى کنیم :
با نگاهى به تاریخ و دیگر روایات مى یابیم که سدیر، فردى بوده که همواره احساساتش بر عقلش غلبه داشته است و او مى پنداشته قیام و اقدام براى تشکیل حکومت اسلامى ، براى امام علیه السلام وجود دارد و به همین دلیل ، همواره منتظر قیام و خروج آن حضرت بوده است . حضرت در بیان فوق ، نبود امکان قیام و تشکیل حکومت ظاهرى را به ایشان گوشزد کرده است و به وى و افرادى مانند وى ، که تحت تاءثیر احساسات غلط قرار گرفته اند. سفارش مى کند: بهتر است که در خانه بنشینند.
گواه بر این سخن ، حدیثى است که خود وى ، از امام صادق علیه السلام نقل مى کند:
((بر امام صادق علیه السلام وارد شدم و به آن حضرت عرض کردم : به خدا سوگند، نشستن براى شما روا نیست . حضرت فرمود: چرا اى سدیر؟ گفتم : به خاطر یاران و پیروانى که دارید. به خدا سوگند، اگر امیرالمؤ منین علیه السلام به اندازه شما پیرو داشت ، قبایل تیم و عدى در خلافت طمع نمى ورزیدند.
حضرت فرمود: تعداد آنان چه اندازه است ؟
گفتم : صد هزار.
گفتم : بله ، بلکه دویست هزار.
فرمود: دویست هزار؟
گفتم : بله و بلکه نصف دنیا.
حضرت ساکت شد و پس از لحظه اى فرمود: آیا مى توانى همراه ما به ینبع (محلى نزدیک مدینه ) بیایى ... حضرت در آن مکان به پسر بچه اى که چند بزغاله مى چرانید نگاه کرد و فرمود:
اگر من به اندازه اینها ((شیعه )) داشتم ، سکوت را روا نمى دانستم .(41) 
سدیر مى گوید: آنها را شماره کردم ، شمار آنها هفده راءس بود.
از این روایت ، حدود ادراک سدیر، رد این گونه مسائل مشخص مى گردد. ضمنا مراد از شیعه در روایت فوق ، تنها کسانى نیستند که نامى از شیعه داشته باشند بلکه مراد شیعه واقعى است ، یعنى کسانى که تا مرز شهادت همراهند و اینان در آن زمان ، اندک بوده اند.
در روایت دیگر، معلى بن خنیس مى گوید:
((نامه عبدالسلام و سدیر را با نامه هاى دیگر افراد خدمت امام صادق علیه السلام بردم ، در زمانى که صاحب پرچمهاى سیاه (ابومسلم خراسانى ) قیام کرده و هنوز آثار حکومت بنى عباس ظاهر نشده بود. در آن نامه ها نوشته بود که ما پیش بینى مى کنیم که امر خلافت به شما واگذار گردد، شما چه نظر دارید، حضرت با عصبانیت نامه ها را به زمین زد و فرمود: من امام اینان نیستم . آیا نمى دانند که سفیانى باید کشته شود.(42) ))
از این روایت نیز استفاده مى شود که سدیر و دیگر دوستان او، به خاطر آگاه نبودن از اهاف و مقاصد ابومسلم ، پنداشته بودند که وى براى بازگرداندن خلافت به امام علیه السلام قیام کرده است ، غافل از این که ابومسلم ، گر چه به ظاهر مردم را به اطاعت فردى از بنى هاشم فرا مى خواند. ولى از سوى ابراهیم عباسى به سامان دادن خراسان گماشته شده بود و پس از کشته شدن ابراهیم ، مردم را به خلافت برادرش ، عبدالله سفاح ، دعوت مى کرد.
در هر صورت ، با توجه به مطالب بالا و دیگر مطالبى که درباره سدیر و خصوصیات او آمده است ، ما نمى توانیم از روایتى که او را ملزم مى کند در خانه بنشیند الغاى خصوصیت کنیم و بگوییم : وظائف همه ، حتى در عصر غیبت سکوت و خانه نشینى است .
افزون بر این ، آیا با این روایت مى توان از همه آیات و روایات و همچنین حکم عقل که بر وجوب امر به معروف و نهى از منکر و جهاد در راه خدا و مبارزه با حاکمان ستم ، دلالت دارند، دست برداشت .
روایت حنظله نیز همانند روایت سدیر، درباره قضیه خاصى است . گواه بر این ، این که امام علیه السلام ، عمر بن حنظله و افراد دیگرى همانند وى را، از خروج با یکى از سادات اهل بیت نهى کرده است . یعنى فرد مشخصى مطرح بوده و امام از همراهى با او نهى کرده است . ذیل روایت دلالت دارد که آن شخص ، ادعاى مهدویت داشته و امام علیه السلام با ذکر نشانه هاى ظهور، ادعاى آن شخص را رد کرده و یادآور شده که هر کس از اهل بیت ، پیش از این نشانه ها قیام کند، آن قائم موعود، نیست .
این حدیث و مانند آن ، در واقع مى خواهند جلو سوء استفاده برخى از سادات علوى را که به عنوان مهدى موعود قیام مى کردند و به افرادى مانند: سدیر و عمر بن حنظه و جابر و... بفهمانند که فریب اینان را نخورند.
با توجه به آنچه آوردیم ، پاسخ روایت جابر و همچنین روایات دیگرى که در ((مستدرک الوسائل ))آمده از قبیل : روایت چهارم ، پنجم هفتم و هشتم باب دوازدهم (43) ، روشن شد.
4- از روایاتى که بر مشروع نبودن ایجاد حکومت اسلامى در دوره غیبت ، بدان استناد شده ، روایاتى است کهب صبر دعوت کرده اند و از شتاب ، نهى . در برخى از این روایات آمده است که انسان مسلمان ، پیش از فرا رسیدن موعد فرج و زوال ملک ظالم ، نباید خود را به زحمت بیندازد و به دنبال برقرارى حکومت عدل باشد.
انسان مسلمان ، در دوره غیبت . اگر نیت جهاد داشته باشد، ثواب جهاد به او داده خواهد شد:
على علیه السلام مى فرماید:
(( الزموا الارض واصبروا على البلاء و لا تحرکوا بایدیکم و سیوفکم فى هوى السنتکم و لا تستعجلوا بمالم یعجله الله لکم فانه من مات على فراشه و هو على معرفة حق ربه و حق رسوله و اهل بیته مات شهیدا و وقع اجره على الله واستوجب ثواب ما نى من صالح عمله و قامت النیة مقام اصلاته لسیفه فان لکل شى مدة و اجلا.(44) ))
به زمین بچسبید و بر بلاها صبر کنید دستها و شمشیرهایتان رادر جهت خواتهاى زبانتان به حرکت در نیاورید و نسبت به آنچه خداوند براى شما در آن عجله قرار نداده ، عجله نکنید. اگر کسى از شما در رختخواب بمیرد، اما نسبت به خدا و رسول و اهل بیت رسول شناخت و معرفت داشته باشد، شهید از دنیا رفته و اجر او با خداست و آنچه را از اعمال نیک نیت داشته ، پاداشش را خواهد برد و همان نیت خیر او در ردیف به کار گرفتن شمشیر است . بدانید که براى هر چیز مدت و سرآمدى است .
یا پیامبر صلى الله علیه و آله به على علیه السلام سفارش مى فرماید:
(( ان ازالة الجبال الرواسى اهون من ازالة ملک لم تنقض ایامه .(45)))
کندن کوههاى محکم و برافراشته شده آسان تر از نفى حکومتى است که هنوز روزگار آن پایان نیافته است .
امام صادق علیه السلام مى فرماید:
(( الغبرة على من آثارها، هلک المحاصیر، قلت : جعلت فداک و ما المحاصیر؟ قال : المستعجلون ، اما انهم لمن یریدوا الا من یعرض لهم ... یا ابا المرهف ، قلت : لبیک قال ، اترى قوما حبسوا انفسهم على الله عز ذکره لا یجعل لهم فرجا؟ بلى والله لیجعلن الله لهم فرجا.(46) ))
گرد و غبار به ضرر کسى است که آن را بر انگیخته است . اسبهاى چموش ‍ مغرور، هلاک مى شوند.
عرض کردم : فداى شوم ، اسبهاى چموش چه کسانى هستند؟
فرمود: کسانى که شتاب مى کنند. آنان کسانى را دستگیر مى کنند که در معرض دید آنها باشند و یا با آنان برخوردى داشته باشند...
سپس فرمود: اى ابوالمرهف !
گفتم : بله .
فرمود: ایا دیده اى جمعیتى که جان خود را وقف راه خدا کرده باشند. خداوند براى آنان فرجى قرار نداده باشد بلى ، به خدا سوگند خداوند براى آنان فرجى قرار داده است .
پاسخ : بدون تردید سخنان على علیه السلام ، در ارتباط با مورد خاص و شرایط ویژه است .
در گذشته یادآور شدیم که جهاد، همانند دیگر امور، متوقف بر تهیه مقدمات و امکانات است و شتابزدگى در آن ، پیامدهاى ناگوارى را در پى دارد. امام على علیه السلام در بیان فوق ، به همین معنى اشاره مى کند.
ابن ابى الحدید، در تفسیر سخن فوق مى نویسد: ((امام على علیه السلام ، با کلام فوق بر آن نیست که کوفیان را از جنگ با اهل شام باز دارد، زیرا امام ، همواره ، آنان را از سستى و کوتاه آمدن در جنگ با شامیان سرزنش کرده است ، بلکه شمارى از یاران امام علیه السلام بر آن بودند که فساد و نفاق گروهى از کوفیان را افشاء کنند. على علیه السلام براى جلوگیرى از تفرقه و ایجاد اختلاف داخلى در ارتش خود، آنان را از این کار، در آن شرایط بازداشت و فرمود: بنشینید و بر بلاها صبر کنید.(47) 
چگونه ممکن است شخصیتى که آن همه خطبه در تشویق به جهاد و مبارزه با ستمگران دارد، مردم را به سکوت و گوشه نشینى در مقابل ظلم و فساد دعوت کند.
او که مى فرماید:
((زشت باد رویتان ، که هدف تیرهاى دشمن قرار گرفته اید. به شما هجوم مى آورند به آنها هجوم نمى برید. با شما مى جنگند، با آنان نمى جنگید. معصیت خدا مى شود و شما بدان رضایت مى دهید(48) 
در حدیث دوم نیز، هدف رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله این نیست که رو در رویى با پادشاهان به نتیجه نخواهد رسید؛ چرا که مسلمانان صدر اسلام ، بسیارى از قدرتهاى حاکم محلى و جهان را ساقط کرده اند و ما دیده ایم بسیارى از انقلابها از جمله انقلاب اسلامى ایران در برابر نظامهاى طاغوتى ، به موفقیت رسیده است .
از سوى دیگر، این روایت در صدد تحریم مبارزه علیه ستمگران نیست و گرنه قیام على علیه السلام و امام حسن علیه السلام در مقابل معاویه و قیام امام حسین علیه السلام در مقابل یزیدبن معاویه که صحیح نبود.
بنابراین ، پیامبر صلى الله علیه و آله ، در این سخن ، سنگینى کار و لزوم امکانات مورد نیاز، براى درگیرى با حکومتهاى خودکامه را یادآورى کرده است . همان گونه که از جاى کندن کوهها به آسانى ممکن نیست و نیاز به امکانات و صرف وقت کافى دارد، مبارزه با ستمگران ؛ بویژه آنان که پایه هاى حکومت خود را محکم کرده اند نیز، آن چنان است . بر فرض ‍ اگر امید چندانى هم به پیروزى نبود، باز وظیفه مردم در مبارزه با ستم و فساد به حال خود باقى است .
از روایت سوم استفاده مى شود که برخى از افراد علیه حکومت بنى امیه قیام کرده بودند و حکومت نیز در پى آنان بود.
ابى المرهف نیز، ترس آن داشت که بنى امیه او را دستگیر کنند. امام در این گفتار، خواسته اند که ترس وى را از بین ببرند. آن گاه امام از هلاکت فرد شتابزده ، یعنى کسى که احساسات زودگذر او را به قیام و اقدام واداشته است ، خبر مى دهد.
در هر صورت ، این روایت در مقام منع از دفاع در مقابل هجوم دشمنان و یا منع از ایجاد حکومت اسلامى در صورت توان و وجود شرایط آن نیست .
اگر در این روایات آمده که شتاب نکنید، به معناى صبر بر ظلم و سکوت در برابر از بین بردن دین و آثار دین و پذیرش سلطه جباران و تسلط آنان بر دین و نوامیس مردم نیست ، بلکه این احادیث به معنى شتاب نکردن در رسیدن به دولت حقه جهانى است . شیعیان براساس روایاتى که از پیامبر صلى الله علیه و آله رسیده بود، منتظر فردى از اهل بیت براى نجات و تشکیل دولت حق بودند و به شکلهاى گوناگون این انتظار را اظهار مى کردند و گاهى هم از روى اعتراض به ائمه علیه السلام گفتند: چرا قیام نمى کنید و ستمگران را به جاى خود نمى نشانید. آنان از ائمه علیه السلام انتظار داشتند که به عنوان موعود، قیام کنند. ائمه علیه السلام نیز، با توجه به چنین ذهنیاتى مى فرمودند:
((این توقع شما، پیش از موقع است . آن قیام را نشانه هایى است که پیش ‍ از پدید آمدن ان ها قیام به عنوان مهدى موعود علیه السلام ، درست نیست .))
ائمه علیه السلام در این روایات ، تن دادن به ستم را سفارش نمى کنند، بلکه آنان ، با طرح این روایات ، شیعیان را از شتاب و این که هر قیامى را قیام موعود تلقى کنند، بر حذر داشته اند. از این روى ، این روایات ، به هیچ روى رد صدد منع از قیامهایى که از سوى مصلحان ، براى مبارزه با ستم و تشکیل حکومت اسلامى به منظور آماده سازى براى قیام حضرت مهدى علیه السلام صورت مى گیرد، نیست .
5- برخى از روایات ، به طور عموم و بعضى دیگر در دوره غیبت ، شیعیان را به تقیه دعوت مى کنند.
امام رضا علیه السلام مى فرماید:
(( لا دین لمن لا ورع له و لا ایمان لمن لا تقیه له و ان اکرمکم عندالله اعلمکم بالتقیة ، قیل یابن رسول الله ، الى متى ، قال : الى قیام القائم فمن ترک التقیة قبل خروج قائمنا فلیس منا(49) .))
کسى که از گناهان پرهیز ندارد، دین ندارد. همچنین کسى که از تقیه استفاده نمى کند ،ایمان ندارد. گرامى ترین شما در نزد خداوند، داناترین شما به تقیه است .
گفته شد: اى پسر رسول خدا صلى الله علیه و آله ! تقیه تا چه زمانى لازم است ؟ فرمود: تا قیام قائم . هر آن که پیش از خروج قائم ما، تقیه را ترک کند، از ما نیست .
روایت دیگرى نیز مفضل از امام صادق علیه السلام نقل کرده است و در آن روایت نیز امام علیه السلام تقیه را بستگى به قیام قائم علیه السلام مى داند(50) .
با استناد به این روایات ، گفته شده است که دخالت در سیاست و مخالفت با حکومتهاى ستم پیشه خلاف تقیه است ؛ بنابراین ، جایز نیست (51) 
در این که در مبارزه با دشمن لازم است از تقیه و اصول مخفى کارى استفاده کرد، تردیدى نیست و امام به نام تقیه ، مسؤ ولیتهاى اجتماعى را کنار گذاشتن و تا ظهور امام زمان علیه السلام در سنگر تقیه ماندن ، چیزى نیست که اسلام آن را تاءیید کند.
اسلام ، اجازه داده در جایى که جان و یا مال و یا ناموس انسان در خطر است و اظهار حق ، هیچ گونه نتیجه اى ندارد از آن ، تا آماده شدن شرایط خوددارى کند و وظیفه خود را پنهانى انجام دهد.
بنابراین تقیه گاه لازم است ؛ زیرا باعث حفظ جان و یا حفظ دین است و اما گاهى تقیه و سکوت ، باعث نابودى دین و انحراف جامعه اسلامى است . این جا، جاى سکوت نیست ، جاى امر به معروف و نهى از منکر و ایثار و فداکارى و شهادت در راه دین است . در این جا، دیگر تقیه حرام است . از این روى ، امام خمینى ، در سالها 42 و 43 فریاد زد:
((والله گنه کار است کسى که سکوت کند.))
بنابراین روایات تقیه در صدد بازداشتن از جهاد، یا امر به معروف و نهى از منکر و مبارزه با ستم نیستند، بلکه به انسان مسلمان گوشزد مى فرمایند: در حالى که به وظایف خود عمل مى کند، در صوت امکان ،جان و مال خود و دیگر مسلمانان را حفظ کند. در روایات آمده :
(((( التقیة جنة المؤ من )) و ((التقیة ترس المؤ من ))(52) .))
تقیه زره و سپر مؤ من است .
روشن است که از زره و سپر در میدان جنگ استفاده مى شود، نه در خانه هاى در بسته چنانکه برخى از به اصطلاح منتظران مهدى علیه السلام بر این باور بودند و تا آن جا به ((تقیه )) اى که خود تفسیر مى کردند، پایبندى نشان مى دادند که موافقت زبانى با حکومتهاى ستم را جایز مى دانستند(53) 
امام صادق علیه السلام ، خطاب به ابو حمزه ثمالى ، در رابطه با معناى تحریف شده ((تقیه ))، که چیزى جز فرار از مسؤ ولیت و رفاه طلبى نیست ، مى فرماید:
(( ... وایم الله لودعیتم لتنصرونا لقلتم لا نفعل انما نتقى ، و لکانت التقیة احب الیکم من آبائکم و امهاتکم ، و لو قدقام القائم ما احتاج الى مسائلتکم عن ذلک و لا قام کثیر منکم من اهل النفاق حد الله .(54) ))دجال فتنه گر آخر الزمان
به خدا سوگند، اگر ما شما را به یارى خد علیه حکومتهاى ستم فرا خوانیم ، رد مى کنید و به تقیه ، تمسک مى جویید. تقیه در نزد شما از پدران و مادرانتان دوست داشتنى تر است . اگر قائم ، قیام کند، نیاز به پرستش از شما ندارد و درباره بسیارى از شما که نفاق پیشه کرده اید حد الهى را جارى خواهد کرد .
امام علیه السلام ، هشدار مى دهد که این گونه از تقیه برداشت کردن نشانه نفاق است و هنگامیکه حضرت مهدى علیه السلام ظهور کند، با این که این عده ادعاى شیعه بودن را دارند، به عنوان منافق با آنان برخورد خواهد کرد.
افزون بر آنچه در پاسخ روایات ، آوردیم ، روایاتى نیز از ائمه علیه السلام نقل شده که در آن بسیارى از قیامهاى علویان و غیر آنان مورد تاءیید ائمه علیه السلام قرار گرفته است . همچنین قیامهایى داریم که شیعیان و عالمان معروف در آن شرکت داشته اند. این دسته از روایات ، روایات پیشین را توضیح مى دهند و تفسیر مى کنند، از جمله :
1- محمد بن ادریس ، در کتاب ((اسرائر)) نقل مى کند که :
فردى در حضور امام صادق علیه السلام ، سخن از قیام به میان آورد و از خروج کسانى که از اهل بیت قیام مى کنند سؤ ال کرد، حضرت فرمود:
(( لا زال انا و شیعتى بخیر ما خرج الخارجى من آل محمد صلى الله علیه و آله و لو ددت ان الخارجى من آل محمد صلى الله علیه و آله و على نفقة عیاله .(55) ))دجال فتنه گر آخر الزمان
پیوسته من و شیعیانم بر خیر هستیم ، تا هنگامى که قیام کننده اى از آل محمدمدینه فاضله قیام کند. چقدر دوست دارم که شخصى از آل محمدقیام کند و من مخارج خانواده او را بپردازم .
2. روایاتى که دینداران را ستوده اند و دیندارى را مانند کرده اند به آتش در کف گرفتن و...(56) دجال فتنه گر آخر الزمان
و روایاتى که درباره سنگینى مسؤ ولیت مسلمانان راستین و ارزش آنان در دوران غیبت وارد شده ... روایات پیشین را که در نهى از قیام مسلحانه وارد شده بودند، رد مى کنند.
پیامبرمدینه فاضله مى فرماید:
((پس از شما افرادى خواهند آمد که هر یک از آنان ، ارزش و اجر پنجاه تن از شما را دارد.
اصحاب عرض کردند: اى رسول خدا (ص )! ما به همراه تو ر بدر، احد و حنین شرکت کردیم درباره ما قرآن نازل شد (چگونه آنان از ما برترند) آن حضرت فرمود: آنان مشکلات و مسؤ ولیتهایى دارند که شما، تاب و تحمل آنها را ندارید.)) (57)دجال فتنه گر آخر الزمان
در روایتى دیگر، امام سجاد(ع ) پاداش هزار شهید، همانند شهداى بدر و احد را به شیعیان واقعى وعده داده است . (58)دجال فتنه گر آخر الزمان 
چه کسانى در دوره غیبت ، پاداش هزار شهید بدر و احد و حنین را دارند و به پنجاه مسلمان صدر اسلام مى ارزند؟ آیا کسانى که سکوت و گوشه نشینى را برگزیده اند و حداکثر نمازى مى گزارند و روزه اى مى گیرند؟
بدون تردید، آن همه ستایش و ارزش از آن اینان نیست . کسانى مى توانند از نمونه هاى احادیث بالا باشند که دست کم ، همانند مسلمانان صدر اسلام ، با ستم و فساد مبارزه کنند و به مسؤ ولیتهاى خود، جامعه عمل بپوشانند اگر غیر این باشد، آتش دست گرفتن و اجر هزار شهید بدر، احد و حنین را داشتن ، بى معنى خواهد بود.
3. خبر دادن پیامبر(ص ) از حرکتهاى پیروز مسلمانان : 
(( لا تزال طائفة من امتى یقاتلون على الحق ظاهرین الى یوم القیامه .)) (59)دجال فتنه گر آخر الزمان 
همواره گروهى از امت من ، بر اساس حق قیام مى کنند و پیروز مى شوند. و این قیامها، تا روز قیامت ادامه خواهد داشت .
(( لن یبرح هذا الدین قائما یقاتل علیه عصابة من المسلمین حتى تقوم الساعة .)) (60)دجال فتنه گر آخر الزمان 
همواره این دین پا برجا خواهد بود و گروهى از مسلمانان براى پاسدارى از آن به جهاد و جنگ بر مى خیزند تا قیامت فرا رسد.
4. تاءیید قیام زید:
امام صادق (ع ) مى فرماید:
(( ان عمى کلان رجلا لدنیانا و آخرتنا مضى و الله عمى شهیدا کشهداء استشهدوا مع رسول الله (ص ) و على الحسن و الحسین .))(61) ))دجال فتنه گر آخر الزمان
عموى من ، مردى مفید براى دنیا و آخرت ما بود. او، شهید از دنیا رفت . همانند شهیدانى که در زمان پیامبر(ص ) و على و حسن و حسین (ع ) به شهادت رسیدند.
پیامبر اسلام (ص ) به امام حسین (ع ) فرمود:
((اى حسین ! از صلب تو، مردى به وجود خواهد آمد که زید، نامیده مى شود. او و یارانش ، روز قیامت با گامهاى خود از گردنهاى مردم مى گذرند، در حالى که برق نور پیشانى آنان ، چشمهاى مردم را مى رباید و بدون حساب وارد بهشت مى شوند.)) (62) دجال فتنه گر آخر الزمان
امام رضا (ع )، در پاسخ ماءمون ، که زیدالنار، برادر امام رضا(ع ) را، با زید بن على مقایسه کرد، فرمود:
(( لا تقس اخى زیدا الى زید بن على فانه کان من علماء آل محمد(ص ) غضب لله عزوجل فجاهد اعدائه حتى قتل فى سبیله .))(63)دجال فتنه گر آخر الزمان 
برادرم زید را، با زید بن على مقایسه نکن . چون زید بن على از عالمان آل محمد(ص ) بود. براى خدا خشم کرد و در راه خدا جهاد کرد و کشته شد.
آن گاه امام رضا (ع )، از پدرش موسى بن جعفر(ع ) و او از پدرش امام صادق (ع ) نقل مى کند که آن حضرت درباره زید بن على مى فرمودند:
(( رحم الله عمى زیدا انه دعا الى الرضا من آل محمد، ولو ظفر لو فى بما دعا الیه و قد استشار فى خروجه ، فقلت له : یا عم ان رضیت ان تکون المقتول المصلوب بالکناسه فشانک . فلما ولى قال جعفر بن محمد ویل لمن سمع واعتیه فم یجبه ...)) (64) ))دجال فتنه گر آخر الزمان
خدا عمویم زید را رحمت کناد. او، به رضاى از آل محمد(ص ) دعوت مى کرد. اگر پیروز مى شد، به وعده اش وفا مى کرد. او در قیام خود، با من مشورت کرد و من به او گفتم :
عمو! اگر آمادگى دارى که کشته شوى و به دار در کناسه آویخته گردى ، اقدام کن . چون قیام کرد جعفر بن محمد فرمود: واى بر آن کس که فریاد وى را بشنود و به وى پاسخ ندهد.
درباره زید بن على ، روایات بسیار است . از عالمیان شیعى : شیخ مفید، شیخ طوسى ، شهید اول ، شیخ بهایى ، بحرالعلوم ، اردبیلى ، شیخ حر عاملى ، علامه مجلسى و... او را ستوده اند (65) و روایاتى نیز در تاءیید او، از ائمه (ع ) نقل کرده اند.
در تنقیح المقال ، آمده است :
((تمام علماى اسلام بر بزرگوارى و مورد وثوق بودن و پارسایى و علم و فضیلت زید بن على ، اتفاق نظر دارند. (66) ))دجال فتنه گر آخر الزمان
5. تاءیید قیام حسین بن على شهید فخ : 
وى از شهداى بزرگى است که در سرزمین فخ ، حدود یک فرسخى مکه ، با سپاه هادى عباسى جنگید و به شهادت رسید. دشمنان بدن او و یارانش را قطعه قطعه و سرهاى آنان را از بدن جدا و اجساد آنان را، رها کردند و رفتند.
در آخرین دیدار حسین بن على ، شهید فخ ، با امام موسى بن جعفر، امام به وى فرمود:
(( یابن عم انک مقتول فاجد الضراب فان القوم فساق یظهرون ایمانا و یسترون شرکا و انا الله و انا الیه راجعون احتسبکم عندالله من عصبه .(67) ))دجال فتنه گر آخر الزمان
اى پسر عمو! تو کشته خواهى شد. پس نیکو جنگ کن ؛ زیرا این قوم فاسق هستند. اظهار ایمان مى کنند، ولى در دل مشرکند. من مصیبت شما جماعت را، به حساب خدا مى گذارم ، و بر صبر در این مورد از خدا پاداش مى طلبم .
امام ، در این سخن ، دشمنان زید را فاسق و مشرک مى خواند و شهادت او را به حساب خدا مى گذارد و بدین وسیله ، قیام او و یارانش را تاءیید مى کند.
امام جواد علیه السلام مى فرماید:
(( لم یکن بعد الطف مصرع اعظم من فخ ...(68) ))دجال فتنه گر آخر الزمان
پس از واقعه کربلا، قتلگاهى بزرگتر از فخ نیست .
پیامبر اسلام (ص )، در عبور از سرزمین فخ ، از شهادت شهداى فخ خبر داد و بر آنان گریست و ارزش یاران حسین بن على را براى اصحاب خودش بیان کرد.(69) دجال فتنه گر آخر الزمان
امام صادق علیه السلام نیز، در آن زمین نماز گزارده و در عظمت شهیدان فخ فرموده :
(( یقتل ههنا رجل من اهل بیتى فى عصابة تسبق ارواحهم اجسادهم الى الجنة .))(70) ))
در این مکان مردى از خاندان من با گروهى از یارانش به شهادت مى رسند، که روح آنان پیش از جسم آنان به بهشت داخل مى شود.
هنگامى که سرهاى شهداى فخ را به مدینه آوردند تا علویان را بترسانند، در سکوت مجلس امام موسى بن جعفر علیه السلام فرمود:
(( انا لله و انا الیه راجعون ، مضى والله مسلما، صالحا، صواما، قواما، آمرا بالمعروف ، ناهیا عن المنکر، ماکان فى اهلیته مثله .(71) ))دجال فتنه گر آخر الزمان
حسین (شهید فخ ) در گذشت ، وى به خدا سوگند، او مسلمانى شایسته روزه دار، شب زنده دار، امر کننده به معروف و نهى کننده از منکر بود و در میان خاندانش نظیر نداشت .
شیخ طوسى ، شیخ مفید، علامه حلى ، نجاشى ، علامه مجلسى ، محدث قمى ، علامه سید محسن امین ، و... او را ستودهاند و از شخصیت و قیام او، تجلیل و احترام کرده اند و ارزش ویژه اى براى او قائل شده اند.(72)دجال فتنه گر آخر الزمان

برچسب ها :
دجال آخرالزمان
این هفته در 3683 سینما در آمریکای شمالی و 58 کشور جهان فیلم جدید و آخرالزمانی «2012» بر روی پرده رفت و در سه روز اوّل 70 میلیون دلار فروش آن پیش‌بینی شده بود. این فیلم با فاصلة کمی از فیلم آخرالزّمانی «Nowing» ساخته و اکران شده است. فیلمی که همین یکی دو ماهة اخیر به نمایش درآمد که ماجرای عروج نو تولد یافته‌های مسیحیان پروتستان قبل از ظهور حضرت مسیح و بازگشتشان به زمین پس از واقعة آرمگدون را به نمایش می‌گذاشت.دجال آخرالزمان
 


در کشورهای شرقی و از جمله ایران، پراکنده کاری، فقدان ارتباط معنادار میان مناسبات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و حتّی آگاهی سازمان‌ها و نهادها از هم یک بیماری مزمن است. به همین دلیل است که دنیای سینماگران بریده، منفک و غافل از تحوّلات و جریانات جاری و روز سیاسی ـ اجتماعی است. اهل ادبیات و رمان نویسان و تئاتر از این دو دور و بی خبر و قس علیهذا. همین امر باعث شده که گمان کنیم در آن سوی آب‌ها و در اردوگاه خصم غربی نیز وضع به همین منوال است و لذا، قادر به کشف رابطة میان اخبار سیاسی و عملکرد مردان عرصة سیاست و اخبار سینما و گاهی اوقات بالا و پایین شدن قیمت طلا و سکه در جهان نمی‌شویم. می‌خواستم بگویم در‌این‌باره باید تأمّل کرد. آنکه با قدرت شیطانی از نظم نوین جهانی و ارز واحد جهانی می‌گوید و شرق اسلامی و مسلمانان را دشمنانی معرفی می‌کند که کشتار کودکان و نوزادان آنها را نیز مجاز اعلام می‌کند ـ چنانکه در عراق و افغانستان و فلسطین این واقعه در جریان است ـ به خوبی از صنعت سینما و بازار کتاب نیز جهت زمینه‌سازی برای تحقّق استراتژی‌ها، القای مفروضات و جلب حمایت‌های مردمی بهره می‌برد.

تا فراموشم نشده، عرض کنم اخیراً توسط یک خاخام یهودی کتابی منتشر شده که در آن کشتار غیریهودیان و حتّی کودکان و نوزادان آنها مجاز اعلام شده. در این کتاب که تهیه کنندة برنامه‌های اینساید استوری (Inside Story) آن را معرفی کرده، آمده است حتّی اگر احتمال داده شود، فردی در آینده موجبات آزار و اذیت یهودیان را فراهم خواهد کرد، کشتن او مجاز است. از جماعتی صهیونیست که غیریهودی را غیر انسان معرفی می‌کند، چنین کشف و کراماتی عجیب نیست. بگذریم. موضوع اصلی امروز این خبر نیست.دجال آخرالزمان

این هفته در 3683 سینما در آمریکای شمالی و 58 کشور جهان فیلم جدید و آخرالزمانی «2012» بر روی پرده رفت و در سه روز اوّل 70 میلیون دلار فروش آن پیش‌بینی شده بود. این فیلم با فاصلة کمی از فیلم آخرالزّمانی «Nowing» ساخته و اکران شده است. فیلمی که همین یکی دو ماهة اخیر به نمایش درآمد که ماجرای عروج نو تولد یافته‌های مسیحیان پروتستان قبل از ظهور حضرت مسیح و بازگشتشان به زمین پس از واقعة آرمگدون را به نمایش می‌گذاشت. این سلسله سر دراز دارد و درازای ساخت این آثار احتمالاً به جاری بودن موضوع آخرالزّمان گرایی و مفتوح بودن پروندة این موضوع نزد سران پشت پردة تأسیس نظم نوین جهانی و مقابله کننده با جریانات پر قدرت فرهنگی و تمدنی دینی در شرق اسلامی باز می‌گردد.

سینمای غرب، موضوعات مطلوب استراتژیست‌های غربی و مردان عرصة سیاست را تازه و داغ نگه می‌دارد. پیش از این هم با همین عنوان «2012 روز قیامت» فیملی ساخته شد به پیش‌بینی‌های انجیلی‌ها دربارة واقعة آرمگدون برمی‌گردد. منابع دیگری هم از وقوع حوادثی بزرگ و غیر قابل تصوّر طی سال‌های نزدیک و آینده خبر داده‌اند. چند سال پیش و در آستانة قرن جدید، وقتی که از طریق مطالعات ژنتیک در یک مرکز آمریکایی گوسالة سرخ مویی به دنیا آمد، آقای ریچارد لندز، استاد هزاره شناسی و آخرالزّمان‌گرای دانشگاه بوستن در آمریکا اعلام کرد: «به دنیا آمدن این گوساله همان چیزی است که انتظار آن را می‌کشیدیم. حالا می‌توانیم جنگ آخرالزّمانی را آغاز کنیم».دجال آخرالزمان

امیدوارم تا اینجا لُپ کلام مرا گرفته باشید. آقایان، همة زمینه‌ها را برای یک جنگ آخرالزّمانی مهیّا کرده‌اند. این جنگ را برای ادامة حیات خودشان و تأسیس دولت جهانی لازم می‌شناسند. از این طریق امکان حذف همة نیروهای مزاحم و از جمله، جملة مسلمانان و مؤمنان شرق اسلامی را فراهم می‌دانند و تلاش‌ می‌کنند به این سناریو وجهة مذهبی، دینی و پیش‌بینی شده بدهند. این همین چاله‌ای است که مبلغّان انجیلی پروتستان بیش از 70 میلیون مسیحی آمریکایی را در آن انداخته‌اند و از این طریق باعث جلب سرمایه‌ها و توان غرب مسیحی در کیسة صهیونیست‌ها شده‌اند. این پیش‌بینی دور نیست که تلاش مذبوحانه و جنایتکارانة ائتلاف صلیب و صهیون در خود و با خود نطفة ظهور مقدّس منجی موعود را بپرورد. دراین‌باره باید صبوری داشت و منتظر بود. مبادا که در این چاله بیفتیم. آنها در یک رویارویی زودرس و بزرگ سعی در نابودی همة قوای مسلمانان، خنثی کردن توان بالقوة آنان و جلوگیری از ظهور مقدس دارند. 

این خبر جدید را هم بی‌ربط با سایر اخبار نمی‌توان ارزیابی کرد.

طیّ روزهای گذشته، خبری با عنوان «تولد دجال آخرالزّمان» از به دنیا آمدن کودکی عجیب الخلقه در سرزمین‌های اشغالی فلسطینیان خبر داد. کودکی که تنها یک چشم دارد و چشم سمت چپش روی پیشانیش قرار گرفته است. در این اخبار تلاش شده این کودک، دجال، فتنة آخرالزّمان معرفی شود. 3 خبر را منابع اسرائیلی منتشر ساخته‌اند.

آنها سعی کرده‌اند این نوزاد را یهودی و منطبق با اخبار دجال در کتب دین اسلامی و مسیحی معرفی کنند.دجال آخرالزمان

خبرنگار البرز در پیگیری بعدی اعلام کرده است که این نوزاد در چین به دنیا آمده و سپس توسط یک صهیونیست به مبلغ کلانی خریداری و به فلسطین اشغالی منتقل شده است. آگاهی اشرار یهود و سران سازمان‌های مخفی که سر در پی تأسیس حکومت جهانی شیطانی از اخبار آخرالزّمانی مندرج در منابع اسلامی و مسیحی باعث بوده تا آنان، که هیچ گونه اعتقادی به دین و دینداری، معاد و اخلاق ندارند، از سال‌ها قبل دست در کار تدارک یک سناریو وارد کنند. در این سناریو، سعی می‌کنند، عناصر مذکور در اخبار آخرالزّمانی، تحریف شده و به صورت مصنوعی و جعلی چنان کنار هم قرار داده شوند که حقیقی جلوه کند. در واقع آنها در حال تدارک جعلی حادثة آخرالزّمانی ظهورند.دجال آخرالزمان

شاید یکی از دلایل تأکید حضرات معصومان(ع) دربارة نشانه‌های حتمیة قبل از ظهور و ذکر دقیق علائم و نشانه‌های حوادث به همین امر برمی‌گردد. بروز شبهات در این سال‌ها باعث هلاکت بسیاری از مردم خواهد شد. مردمی که از اخبار حقیقی بی‌اطلاع‌اند و در چالة شبهه‌ای گرفتار می‌آیند که متقلبان برایشان تدارک می‌بینند.دجال آخرالزمان

در روز عاشورای سال گذشته، تماس تلفنی یکی از خوانندگان مجلة موعود که با اضطراب و شتاب از خروج سیّدیمانی در عراق و حرکت لشکر او به سوی بغداد خبر می‌داد مرا متعجّب ساخت. چنان این حرکت را باور آورده بود که از من کسب تکلیف می‌کرد که در این روز باید چه کند. به ایشان گفتم بهتر است به عزاداری این روز مشغول شوی. ناراحت شد. برایش از نشانه‌های حتمیه در سال قبل از ظهور گفتم. بعداً معلوم شد این آقای یمانی که جماعتی را هم در عراق به کشتن داده، دست پروردة سازمان‌های اطلاعاتی غربی بوده که با پول عربستان سعودی از طریق امارات عربی سعی در ایجاد آشوب در عراق داشته است. 

بی‌شک خطر دجال برای جوامع بشری و از جمله مسلمین بسیار ویرانگر است. به گونه‌ای که عموم انبیای عظام الهی درباره‌اش تذکر داده‌اند. به فرمودة پیامبر گرامی اسلام(ص)، هیچ پیامبری نبوده، مگر اینکه پیروانش را از دجال بر حذر داشته است. (مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 221)دجال آخرالزمان

خروج دجال بزرگترین فتنة آخرالزّمانی است و از آغاز آفرینش آدم تا قیامت کبرا فتنه‌ای به مانند آن نخواهد بود. امّا از همین رو در روایات، تأکید شده که از شرّ آن باید به خدا پناه برد. در میان مسیحیان و پیروان مذاهب عامّه و اهل سنّت بیش از منابع شیعی از خروج دجال و کیفیت و کمیت عمل او سخن به میان آمده است.دجال آخرالزمان

اگرچه در فتنه‌گری، کفر پیشگی، سرکشی، طغیان و فساد دجال هیچ کس تردیدی ندارد. برخی از محققان و نویسندگان معاصر این نشانه را حمل بر جریانی فریبنده می‌کنند. به استناد برخی روایات، پیش از خروج دجال اصلی، دجال‌ها و کذّاب‌های فراوانی خروج خواهند کرد که موجب فریب مردم می‌شوند. از جمله انس بن مالک از پیامبر اعظم(ص) نقل کرده که پیش از خروج دجال افزون بر 70 دجال خروج می‌کند.دجال آخرالزمان

جریانات فتنه‌گر، سرکش و کفر پیشه، دجال‌هایی هستند که از آنها باید به خدا پناه برد. جریاناتی که به اسم فرهنگ و تمدّن و علم، طیّ قرون اخیر بشر را به مسلخ شرک و نفاق و گناه کشیدند.

نمی‌توان تردید کرد که در عصر ما، جریان صهیونیستی ماسونی، به مثابه دجال یک چشمی است که در ظلم و تباهی سرآمد همة دجالان است و مبارزه با او تا وقت ظهور کبرای موعود مقدّس ادامه خواهد یافت. ان‌شاءالله
 
رادیو معارف دجال آخرالزمان 
29/8/88

برچسب ها :
درباره وبلاگ
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 657309
تعداد نوشته ها : 253
تعداد نظرات : 11
پخش زنده
X