السلام عليك يا شمس الشموس و انيس النفوس يا علي بن موسي الرضا ) ع (
روش برخورد با مردم
مرحوم شيخ طوسى رضوان اللّه تعالى عليه در كتاب رجال خود آورده است :
در يكى از روزها، عدّه اى از دوستان امام رضا عليه السلام در منزل آن حضرت گرد يكديگر جمع شده بودند و يونس بن عبدالرّحمن نيز كه از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصيّت هاى ارزنده بود، در جمع ايشان حضور داشت .
هنگامى كه آنان مشغول صحبت و مذاكره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند.
امام عليه السلام ، به يونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هيچ گونه عكس العملى از خود نشان ندهى ؛ مگر آن كه به تو اجازه داده شود.
آن گاه اجازه فرمود و اهالى بصره وارد شدند و بر عليه يونس ، به سخن چينى و ناسزاگوئى آغاز كردند.
و در اين بين حضرت رضا عليه السلام سر مبارك خود را پائين انداخته بود و هيچ سخنى نمى فرمود؛ و نيز عكس العملى ننمود تا آن كه بلند شدند و ضمن خداحافظى از نزد حضرت خارج گشتند.
بعد از آن ، حضرت اجازه فرمود تا يونس از اتاق بيرون آيد.
يونس با حالتى غمگين و چشمى گريان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت:
ياابن رسول اللّه ! من فدايت گردم ، با چنين افرادى من معاشرت دارم ، در حالى كه نمى دانستم درباره من چنين خواهند گفت ؛ و چنين نسبت هائى را به من مى دهند. امام رضا عليه السلام با ملاطفت ، يونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اى يونس ! غمگين مباش ، مردم هر چه مى خواهند بگويند، اين گونه مسائل و صحبت ها اهميّتى ندارد، زمانى كه امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هيچ جاى نگرانى و ناراحتى وچود ندارد.
اى يونس ! سعى كن ، هميشه با مردم به مقدار كمال و معرفت آن ها سخن بگوئى و معارف الهى را براى آن ها بيان نمائى .
و از طرح و بيان آن مطالب و مسائلى كه نمى فهمند و درك نمى كنند، خوددارى كن .
اى يونس ! هنگامى كه تو دُرّ گرانبهائى را در دست خويش دارى و مردم بگويند كه سنگ يا كلوخى در دست تو است ؛ و يا آن كه سنگى در دست تو باشد و مردم بگويند كه درّ گرانبهائى در دست دارى ، چنين گفتارى چه تاءثيرى در اعتقادات و افكار تو خواهد داشت ؟
و آيا از چنين افكار و گفتار مردم ، سود و يا زيانى بر تو وارد مى شود؟!
يونس با فرمايشات حضرت آرامش يافت و اظهار داشت : خير، سخنان ايشان هيچ اهميّتى برايم ندارد.
امام رضا عليه السلام مجدّدا او را مخاطب قرار داد و فرمود:
اى يونس ، بنابر اين چنانچه راه صحيح را شناخته ، همچنين حقيقت را درك كرده باشى ؛ و نيز امامت از تو راضى باشد، نبايد افكار و گفتار مردم در روحيّه ، اعتقادات و افكار تو كمترين تاثيرى داشته باشد؛ مردم هر چه مى خواهند، بگويند (1)
پي نوشتها:
1- بحارالا نوار: ج 2، ص 65، ح 5، به نقل از كتاب رجال كشّى
منبع: كتاب چهل داستان و چهل حديث از امام رضا عليه السلام
مناجات با خدا توکلت علی الله یا صاحب الزمان ادرکنی
بارالها!
در پیشگاه تو ایستاده ام،
و دستهایم را بسوى تو بلند کرده ام،
آگاهم که در بندگى ات کوتاهى نموده و در فرمانبرى ات سستى کرده ام،
اگر راه حیا را مى پیمودم از خواستن و دعا کردن مى ترسیدم...
ولى … پروردگارم!
آن گاه که شنیدم گناهکاران را به درگاهت فرا مى خوانى ،
و آنان را به بخشش نیکو و ثواب وعده مى دهى ،
... براى پیروى ندایت آمدم،
و به مهربانى هاى مهربانترین مهربانان پناه آوردم.
و به وسیله پیامبرت که او را بر اهل طاعتت برترى داده، و اجابت و شفاعت را به او بخشیدى ،
و به وسیله برترین زن،
و به فرزندانش، که پیشوایان و جانشینان اویند،
و به تمامى فرشتگانى که به وسیله اینان به تو روى مى کنند، و در شفاعت نزد تو، آنان را که خاصان درگاه تواند، وسیله قرار مى دهند، به تو روى مى آورم.
... پس بر ایشان درود فرست،
و مرا از دلهره ملاقاتت درامان دار،
و مرا از خاصّان و دوستانت قرار ده،
پیشاپیش، خواسته و سخنم را آنچه سبب ملاقات و دیدن تو مى شود قرار دادم
اگر با این همه، خواسته ام را رد کنى ، امیدهایم به تو به یأس مبدّل مى گردد،
همچون مالکى که از بنده خود گناهانى دیده و او را از درگاهش رانده،
و آقایى که از بنده اش عیوبى دیده و از جوابش سر باز مى زند.
واى بر من اگر رحمت گسترده ات مرا فرانگیرد،
اگر مرا از درگاهت برانى ، پس به درگاه چه کسى روى کنم؟
اما... اگر براى دعایم درهاى قبول را گشوده، و مرا از رساندن به آرزوهایم شادمان گردانى ، چونان مالکى هستى که لطف و بخششى را آغاز کرده، و دوست دارد آن را به انجام رساند، و مولایى را مانى که لغزش بنده اش را نادیده انگاشته و به او رحم کرده است.
در این حالت نمى دانم کدام نعمتت را شکرگزارم؟
... آیا آن هنگام که به فضل و بخششت از من خشنود شده، و گذشته هایم را بر من مى بخشایى ؟
... یا آن گاه که با آغاز کردن کرم و احسان بر عفو و بخششت مى افزایى ؟
پروردگارا!
خواسته ام در این جایگاه، یعنى جایگاه بنده فقیر ناامید، آن است که...
گناهان گذشته ام را بیامرزى ،
و در باقیمانده عمرم مرا از گناه بازدارى ،
و پدر و مادرم را که دور از خانه و خانواده و غریبانه در زیر خاکها خفته اند، ببخشى .
...تنهایى شان را با انوار احسانت از بین ببر،
و وحشتشان را با نشانه هاى بخششت به انس بدل کن،
و به نیکوکارشان دم به دم نعمت و شادمانى بخش،
و به گناهکارشان مغفرت و رحمت عطا کن،
... تا به لطف و مرحمتت ازخطرات قیامت درامان باشند،
به رحمتت در بهشت ساکنشان گردان،
و بین من و آنان در آن نعمت گسترده شناسایى برقرار کن،
تا مشمول شادمانى گذشته وآینده شویم.
آقایم!
اگر در کارهایم چیزى سراغ دارى که مقامشان را بالا مى برد و بر اکرامشان مى افزاید، آن را در نامه اعمالشان قرار ده،
و مرا در رحمت با آنان شریک کن،
و آنان را مشمول رحمتت بگردان، همچنان که مرا در کودکى تربیت کردند.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی امام رضا(ع)
امام زمان مهدی (عجل الله فرجه) - قائم آل محمد - روانشناسی اسلامی - یا اباصالح المهدی - کنکور دانشگاه مهدی - مذهبی و معنوی - فلسفه و عرفان لاهوتیان - انتظار فرج و ظهور - نماز قرآن سنت - فرهنگی اجتماعی - عشق و محبت - سلام و صلوات - اخلاقی و سخنرانی - حدیث حکایت روایت - کتاب علم فن آوری - مقاله پیام نامه بیانیه - آموزشی تحقیقاتی - عدالت انسانیت مسلمانیت - مشاوره عمومی نظرات - صبر و خویشتن دارى - زندگی و خانواده - شجاعت و شهامت - مسئله پاسخ سوال جواب - دعا مناجات دلنوشته
. تاثیر ازدواج
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:
اذا تزوج الرجل احرز نصف دینه.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
کسى که ازدواج کند، نصف دینش را حفظ کرده است.
مستدرک الوسائل، ج 14، ص 154.
2. ازدواج در هنگام تنگدستى
قال الامام الصادق علیه السلام:
من ترک التزویج مخافة الفقر فقد اساء الظن بالله-عز و جل-، ان الله- عز و جل - یقول: «ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله.» (2)
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر کس از ترس فقر ازدواج نکند نسبت به لطف خداوند بدگمان شده است. چرا که خداوند مىفرماید: اگر آنان فقیر باشند خداوند از فضل و کرم خود بى نیازشان مىکند.
هر که با زنى به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند او را به مال وى واگذار مىکند، و هر که با او به خاطر جمال و زیبائىاش ازدواج نماید، در او چیزى را که خوشایند او نیست، خواهد دید، و هر که با وى به خاطر دینش ازدواج کند، خداوند تمامى این مزایا را براى او جمع مىکند.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 251
3. ازدواج رحمت است
قال النبى صلى الله علیه و آله و سلم:
یفتح ابواب السماء بالرحمة فى اربع مواضع: عند نزول المطر، و عند نظر الولد فى وجه الوالدین، و عند فتح باب الکعبة، و عند النکاح.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
درهاى رحمت آسمانى در چهار وقت گشوده مىشود:
1- موقع بارش باران.
2- زمانى که فرزند به چهره پدر و مادرش مىنگرد.
3- هنگام گشوده شدن در کعبه.
4- هنگام برپایى مراسم عقد و عروسى.
بحار الانوار، ج 103، ص 221
4. آفات بى همسرى
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:
اکثر اهل النار العزاب.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
بیشترین اهل جهنم انسانهاى بى همسرهستند.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 251
5. تلاش در ازدواج بى همسران
عن الصادق علیه السلام قال:
من زوج اعزبا کان ممن ینظر الله- عز و جل-الیه یوم القیامة.
امام صادق علیه السلام فرمود:
کسى که مجردى را تزویج کند و امکان ازدواج او را فراهم نماید از کسانى است که در قیامت خداوند به آنان نظر لطف مىکند.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 45
6. در سایه عرش
قال موسى بن جعفر علیه السلام:
ثلاثة یستظلون یظل عرش الله یوم القیامة، یوم لا ظل الا ظله: رجل زوج اخاه المسلم او اخدمه او کتم له سرا.
امام کاظم علیه السلام فرمود:
سه دسته در روز قیامت، روزى که سایه و پناهى جزء سایه خداوند نیست، در سایه و پناه خدا هستند:
1- مردى که زمینه ازدواج برادر مسلمانش را آماده نماید.
2- مردى که (به برادر مسلمانش خدمت کند.)
3- کسى که سر برادر مسلمانش را بپوشاند.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 46
7. منظور نظر حق
قال الامام الصادق علیه السلام:
اربعة ینظر الله الیهم یوم القیامة:
من اقال نادما او اغاث لهفان او اعتق نسمة او زوج عزبا.
امام صادق علیه السلام فرمود:
چهار کس در قیامت مورد نظر پروردگارند:
1-آنکه چون طرف معامله پشیمان شود، معامله را برگرداند.
2- کسى که غم از دلى برگیرد.
3- کسى که بردهاى را آزاد کند.
4- کسى که بى همسران را به ازدواج درآورد.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 46
8. بهترین وساطت
قال امیرالمؤمنین على علیه السلام:
افضل الشفاعات ان تشفع بین اثنین فى نکاح یجمع الله بینهما.
حضرت على علیه السلام فرمود:
از بهترین شفاعتها، شفاعت بین دو نفر در امر ازدواج است تا اینکه خداوند آنان را مجذوب یکدیگر گرداند.
تهذیب، ج 7، ص 405، وسائل الشیعه، ج 20، ص 45
9. ازدواج با دینداران
عن النبی صلى الله علیه و آله و سلم قال:
من تزوج امراة لمالها وکله الله الیه، و من تزوجها لجمالها راى فیها ما یکره، و من تزوجها لدینها جمع الله له ذلک.
از پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده است:
هر که با زنى به خاطر مالش ازدواج کند، خداوند او را به مال وى واگذار مىکند، و هر که با او به خاطر جمال و زیبائىاش ازدواج نماید، در او چیزى را که خوشایند او نیست، خواهد دید، و هر که با وى به خاطر دینش ازدواج کند، خداوند تمامى این مزایا را براى او جمع مىکند.
وسائل الشیعه، ج 14، ص 31
10. دیدار قبل از وصلت
عن الصادق علیه السلام قال:
لا باس بان ینظر الرجل الى المراة اذا اراد ان یتزوجها. ینظر الى خلفها و الى وجهها.
امام صادق علیه السلام فرمود:
مانعى ندارد که مرد قامت و صورت زنى را که قصد ازدواج با او دارد، ببیند.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 88
11. دیدار عروس و داماد قبل از ازدواج
عن محمد بن مسلم قال: سالت ابا جعفر علیه السلامعن الرجل یرید ان یتزوج المراة، اینظر الیها؟ قال: نعم انما یشتریها باغلى الثمن.
محمد بن مسلم مىگوید: از امام باقر علیه السلام پرسیدم:
مردى که مىخواهد با زنى ازدواج کند آیا حق دارد او را ببیند؟
امام علیه السلام فرمود: آرى، چون در برابر آن بهاى سنگینى مىپردازد.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 88
12. سؤال از اوصاف
قال على علیه السلام:
اذا اراد احدکم ان یتزوج فلیسال عن شعرها کما یسال عن وجهها فان الشعر احد الجمالین.
حضرت على علیه السلام فرمود:
هر وقت یکى از شما، بخواهد، ازدواج کند، از اوصاف موى سر زن نیز سؤال کند همچنانکه از چگونگى رخسار او مىپرسد. چون که موى زن یکى از دو زیبایى (مو و صورت) اوست.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 254
13. خواستگار مذهبى و خوش اخلاق
قال الامام الرضا علیه السلام:
اذا خطب الیک رجل رضیت دینه و خلقه فزوجه و لا یمنعک فقره و...
امام رضا علیه السلام فرمود:
هنگامى که مردى از شما خواستگارى کرد که از دین و اخلاق او راضى بودید به ازدواج با او رضایت دهید. و مبادا فقر او ترا از این رضایتباز دارد و...
میزان الحکمة، ج 4، ص 280
14. داماد هم شان
قال النبی صلى الله علیه و آله و سلم:
اذا جائکم الاکفاء فانکحوهن و لا تربصوا بهن الحدثان.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
وقتى که اشخاص هم شان به خواستگارى دختران شما آمدند، به آنها دختر دهید و در کار آنها منتظر حوادث نباشید.
نهج الفصاحه، ص 37، ح 193
15. عروس شایسته
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:
ما استفاد امرء فائدة بعد الاسلام افضل من زوجة مسلمة تسره اذا نظر الیها، تطیعه اذا امرها و تحفظه اذا غاب عنها فى نفسها و ماله.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلمفرمود:
پس از اسلام، هیچ نعمتى براى مرد بهتر از زن مسلمانى نیست که هر گاه به او بنگرد، مسرورش کند و هر گاه به او فرمان دهد، اطاعتش نماید و در غیاب او حافظ ناموس و مالش باشد.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 255
پنجم: انتخاب سرنوشت
16. دقت در انتخاب
قال الامام الصادق علیه السلام:
انما المراة قلادة فانظر ما تتقلد.
امام صادق علیه السلام فرمود:
زن همانا گردنبندى است، نیک بنگر که چه گردنبندى را به گردنت آویزان مىکنى.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 33
17. وصلت نکردن با خانواده ناشایست
عن النبى صلى الله علیه و آله و سلم قال:
ایاکم و خضراء الدمن، قیل: یا رسول الله و ما خضراء الدمن؟ قال: المراة الحسناء فى منبت السوء.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
بپرهیزید از سبزههایى که در مزبله مىروید. عرض شد: یا رسول الله! سبزههایى که در مزبله مىروید چیست؟ حضرت صلى الله علیه و آله و سلم فرمود: زن زیبایى که در خانواده پست و ناشایست پرورش یافته باشد.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 256، مکارم الاخلاق، ص 205
18. ازدواج با دوشیزگان
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:
تزوجوا الابکار فانهن اعذب افواها و ارتق ارحاما و اسرع تعلما و اثبت للمودة.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
با دختران باکره ازدواج کنید زیرا که دهان آنان شیرین و رحمشان مناسبتر است و زود چیزى را یاد مىگیرند و محبتشان پایدارتر است.
بحار الانوار، ج 103، ص 237
19. رضایت داماد
سئل عن الصادق علیه السلام:
انى ارید ان اتزوج امراة و ان ابوى اراد غیرها. قال: تزوج التى هویت ودع التى هوى ابواک.
کسى از امام صادق علیه السلام سؤال کرد:
من مىخواهم با زنى ازدواج کنم ولى پدر و مادرم مایلند با دیگرى ازدواج کنم. امام علیه السلام فرمود: با زنى که خودت مایل هستى ازدواج کن، و زنى را که پدر و مادرت [بدون رضایت تو] انتخاب کردهاند، رها کن.
تهذیب، الاحکام، ج 7، ص 392
20. سهولت خواستگارى
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:
ان من یمن المراة تیسیر خطبتها.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
از نشانههاى برکت زن آن است که خواستگاریش بى تکلف و آسان انجام گیرد.
کنز العمال، ج 16، ص 322، ح 44721
21. آداب خواستگارى
قال النبی صلى الله علیه و آله و سلم:
لا یخطب احدکم على خطبة اخیه.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
هیچ یک از شما زنى را که دیگرى خواستگارى مىکند، خواستگارى نکند. [تا اینکه با او ازدواج کند و یا اینکه منصرف شود. اگر منصرف شد خواستگاریش بلامانع است.]صحیح مسلم، ج 2، ص 1034، ح 56
22. خواستگار شرابخوار
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:
شارب الخمر لا یزوج اذا خطب.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
شرابخوار اگر تقاضاى ازدواج کرد قبول نکنید.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 79
23. مراسم عروسى در شب
قال الامام الرضا علیه السلام:
من سنته [رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم]التزویج باللیل، لان الله تعالى جعل اللیل سکنا و النساء انما هن سکن.
امام رضا علیه السلام فرمود:
مراسم عروسى در شب، سنت پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم است، چرا که خداوند شب را مایه آرامش قرار داده و زن هم آرامش خاطر است.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 91
24. سور عروسى
قال النبى صلى الله علیه و آله و سلم:
لا ولیمة الا فى خمس: عرس او خرس او عذار او وکار او رکاز.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
سور و ولیمه در پنج مورد است:
1- عروسى 2- تولد اولاد 3- ختنه کردن نوزاد 4- خریدن خانه 5- بازگشت از سفر مکه.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 263
25. ولیمه در عروسى
قال الامام الصادق علیه السلام:
ان رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم حین تزوج میمونة بنت الحارث اولم علیها و اطعم الناس الحیس.
امام صادق علیه السلام فرمود:
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم در هنگام تزویج «میمونه» دختر «حارث» ولیمه داد و با غذاى معجون خرما از حاضرین پذیرایى فرمود.
فروع کافى، ج 5، ص 368.
26. طعام دادن در عروسى
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:
ان من سنن المرسلین الاطعام عند التزویج.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
سور دادن و اطعام در ازدواج، از سنت پیامبران است.
فروع کافى، ج 5،ص 367
27. برترین زنان امت
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:
افضل نساء امتى اصبحهن وجهان و اقلهن مهرا.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
بهترین زنان امت من زنانى هستند که خوشروتر و مهریه ایشان کمتر باشد.
من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 252
28. کمى مهریه برکت زن
قال الامام الصادق علیه السلام:
ان من برکة المراة قلة مهرها.
امام صادق علیه السلام فرمود:
از برکات زن کمى مهریه اوست.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 254
29. سنگینى مهریه
قال امیرالمؤمنین على علیه السلام:
لا تغالوا بمهور النساء فتکون عداوة.
حضرت على علیه السلام فرمود:
مهریه زنها را سنگین نگیرید که موجب کدورت و دشمنى گردد.
وسائل الشیعه، ج 15، ص 11
30. جهیزیه بى منت
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:
لو ان جمیع ما فى الارض من ذهب و فضة حملته المراة الى بیت زوجها ثم ضربت على راس زوجها یوما من الایام، تقول: من انت؟ انما المال مالى، حبط عملها و لو کانت من اعبد الناس الا ان تتوب و ترجع و تعتذر الى زوجها.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
اگر تمام چیزهایى که در روى زمین از طلا و نقره وجود دارد و زن آنها را به خانه شوهرش بیاورد. آنگاه یک روز از روزها بر سر شوهرش منتبگذارد و بگوید تو کیستى؟ این اموال مال من است. در این صورت اجر و عمل زن از بین مىرود اگر چه از عابدترین مردم باشد. مگر اینکه توبه کند و برگردد و از شوهرش عذرخواهى کند.
مکارم الاخلاق، باب 8، ص 202
31. مهریه چیست؟
عن ابى جعفر علیه السلام قال:
الصداق ما تراضیا علیه من قلیل او کثیر فهذا الصداق.
امام باقر علیه السلام فرمود:
مهریه همان چیزى است که طرفین بر آن توافق مىکنند، کم باشد یا زیاد.
فروع کافى، ج 5، ص 378
32. ندادن مهریه
عن ابى عبدالله علیه السلام قال:
من امهر مهرا ثم لا ینوى قضاءه کان بمنزلة السارق.
امام صادق علیه السلام فرمود:
کسى که مهریهاى (براى زن قرار دهد) و قصدش این باشد که به او ندهد او همانند دزد است.
فروع کافى، ج 5، ص، 383.
33. خانه دوست داشتنى
قال الامام الصادق علیه السلام:
ان الله یحب البیت الذی هو العرس.
امام صادق علیه السلام فرمود:
خداوند خانهاى را که در آن عروسى انجام گرفته، دوست مىدارد.
وسائل الشیعه، ج 22، ص 7
هنگامى که مردى از شما خواستگارى کرد که از دین و اخلاق او راضى بودید به ازدواج با او رضایت دهید. و مبادا فقر او ترا از این رضایتباز دارد و...
34. بیدارى در شب عروسى
قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم:
لا سهر الا فى ثلاث: متهجد بالقرآن، او فى طلب العلم، او عروس تهدى الى زوجها.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
شب بیدارى روا نیست، مگر در سه مورد:
1-تلاوت قرآن.
2-تحصیل علم.
3-بردن عروس به خانه داماد.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 92
35. بدرقه عروس
امر النبی صلى الله علیه و آله و سلم بنات عبدالمطلب و نساء المهاجرین و الانصار: ان یمضین فى صحبة فاطمة علیها السلام و ان یفرحن و یرجزن و یکبرن و یحمدن و لا یقلن ما لا یرضى الله.
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلم امر فرمود، دختران عبدالمطلب و زنان مهاجر و انصار در شب عروسى حضرت فاطمه علیها السلام به همراه او بروند و شادى کنند، شعر و سرود بخوانند، تکبیر و حمد بگویند. و از گفتن حرفهایى که خدا بدان راضى نیست، بپرهیزند.
مستدرک الوسائل، ج 14، ص 198
36. زفاف و مهمانى
عن الصادق علیه السلام قال:
زفوا عرائسکم لیلا و اطعموا ضحى.
امام صادق علیه السلام فرمود:
مراسم عروسى را در شب و مهمانى را در روز انجام دهید.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 262
37. دعاى شب زفاف
قال الصادق علیه السلام:
اذا دخلت علیک اهلک فخذ بناصیتها و استقبل بها القبلة و قل: اللهم... فان قضیت لى منها ولدا فاجعله مبارکا سویا.
امام صادق علیه السلام فرمود:
چون همسرت به خانه تو آمد، دستبر پیشانیش بگذار، و رو به قبلهاش برگردان و [دعا کن و] بگو: خداوندا!... اگر از این همسرم، فرزندى براى من تقدیر نمایى، فرزند مبارک و سالم عنایت فرماى.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 263
38. هفته عروسى
سئل عن ابى عبدالله علیه السلام فى الرجل یتزوج البکر، قال:
یقیم عندها سبعة ایام.
از امام صادق علیه السلام سؤال شد در مورد مردى که با دختر باکرهاى ازدواج مىکند، امام علیه السلام فرمود:
شوهر یک هفته در پیش او باشد.
وسائل الشیعه، ج 21، ص 339
دهم: زن و شوهر خوشبخت
39. آب دادن زن به شوهر
قال الامام الکاظم علیه السلام:
ما من امراة تسقى زوجها شربة من ماء الا کان خیرا لها من عبادة سنة.
امام کاظم علیه السلام فرمود:
هر زنى که به شوهرش قدرى آب آشامیدنى بدهد، پاداش آن از عبادت یک ساله بالاتر است.
وسائل الشیعه، ج 20، ص 172
40. محبت به زن
قال الامام الصادق علیه السلام:
العبد کلما ازداد للنساء حبا ازداد فى الایمان فضلا.
امام صادق علیه السلام فرمود:
هر چه محبت مرد بر زن بیشتر گردد، بر فضیلت ایمانش افزوده مىشود.
من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 251
پىنوشتها:
1) زیارت جامعه کبیره.
2) سوره نور، آیه 32.
روانشناسی اسلامی - مذهبی و معنوی - نماز قرآن سنت - فرهنگی اجتماعی - عشق و محبت - آموزشی تحقیقاتی - زندگی و خانواده - عدالت انسانیت مسلمانیت - مشاوره عمومی نظرات - اطلاعات و اخبار - پزشکی بهداشتی سلامت
کنکور دانشگاه مهدی - روانشناسی اسلامی - مذهبی و معنوی - فلسفه و عرفان لاهوتیان - نماز قرآن سنت - فرهنگی اجتماعی - زندگی و خانواده - دعا مناجات دلنوشته
در رابطه با قرائت قرآن و آثار بی نظیرش بارها خوانده ایم و شنیده ایم و در مقام نصیحت به دیگران توصیه کرده ایم اما هنگام عمل کمتر نمودی از آن در زندگیمان میبینیم اما بهتر است این نصیحت ها را که از پیامبر وائمه اطهار نقل شده اند بشنویم و آویزه گوشمان کنیم و همین جا به خود قول بدهیم که عملیشان کنیم باشد که زندگیمان با نور قرآن نورانی گردد و در این ظلمات و سر درگمی ها و شبهات عمر به بیراهه نپیماییم .!
رسول اکرم (ص) در فضیلت قرائت قرآن در منزل فرمودهاند: خانههای خود را به تلاوت قرآن روشن کنید و آنها را گورستان نکنید. چنانچه یهود و نصاری کردند، در کلیساها و عبادتگاههای خود نماز کنند، ولی خانههای خویش را معطل گذارند زیرا که هر گاه در خانه تلاوت قرآن بسیار شد، خیر و برکتش زیاد شود و اهل آن به وسعت رسند و آن خانه برای اهل آسمان درخشندگی دارد چنانچه ستارگان آسمان برای اهل زمین میدرخشند.»[1]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ نیز فرمودند: «خانهای که در آن شخص مسلمانی قرآن میخواند، اهل آسمان آن خانه را بنگرند چنانچه اهل دنیا ستاره درخشان را در آسمان بنگرند.»نیز فرمودهاند:
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: خانهای که در آن قرآن خوانده شود و ذکر خدای ـ عزّوجلّ ـ در آن بشود، برکتش بسیار شود و فرشتگان در آن بیایند و شیاطین از آن دور شوند و برای اهل آسمان میدرخشند چنانچه ستارگان برای اهل زمین میدرخشند و خانهای که در آن قرآن خوانده نشود، و ذکر خدای ـ عزّوجلّ ـ در آن نشود، برکتش کم شود و فرشتگان از آن دور شوند و شیاطین در آن حاضر گردند.»[2]
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمودند: «هر که قرآن را از روی آن بخواند از دیدگان خود بهرهمند شود سبب سبک شدن عذاب پدر و مادرش گردد اگر چه آنها کافر باشند. هر آینه من خوش دارم در خانه قرآنی باشد که خدای ـ عزّوجلّ ـ به آن سبب شیطانها را از آن خانه دور کند. سه چیز است که به درگاه خدای ـ عزّوجلّ ـ شکایت کند، مسجد ویرانی که اهلش در آن نماز نخوانند و دانشمند و عالمی که میان نادانها و جاهلان باشد و قرآنی که گرد به آن نشسته و کسی آن را نخواند.»[3]
از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ منقول است که: «به امت من کمتر از سه چیز داده نشده: زیبایی، آواز خوش و حافظه. از جمله زیباترین زیباییها موی زیبا و نغمه آواز خوش است. هر چیزی زینتی دارد و زینت قرآن آواز خوش است.»[4]
از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است که: «رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: مرد عجمی (غیر عرب) از امت من قرآن را عجمی میخواند (یعنی مراعات تجوید و محسنات قرائت را نمیکند یا اعراب آن را غلط میخواند) و فرشتگان آن را به عربی صحیح بالا میبرند.»[5]
پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: «اگر میخواهید با خدا سخن بگویید پس قرآن بخوانید.»[6]
همچنین آن بزرگوار فرمودهاند: «قلبها نیز مانند آهن زنگار میگیرد. سؤال شد با چه چیزی زنگار را باید زدود؟ فرمود: خواندن قرآن.»[7]
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «ظاهر قرآن دلنواز و مسرتخیز و باطنش عمیق است.»[8]
خواننده قرآن مانند کسی است که همه کتب و صحایف الهی را که بر انبیاء نازل شده است خوانده باشد. بهترین اعمال، خواندن قرآن کریم است.
و رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در فضیلت قرائت قرآن چنین فرموده است: «قرآن بخوانید، زیرا خواندن آن گناهان را میشوید و سدی در برابر آتش میگردد و مانع عذاب میشود. از خواندن قرآن غفلت نکن، زیرا لب را زنده میکند و از گناه، تو را باز میدارد. کسی که قرآن میخواند در درجات نبوت قرار گرفته غیر از آنکه، به او وحی نمیشود.»[9]
رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاداش خواندن قرآن مجید، مطالب زیر را مطرح نمودهاند: «بهترین شما آن کسی است که قرآن را فراگیرد و به دیگران هم بیاموزد. بهترین عبادات، خواندن قرآن است. و شریفترین کسان از امت من کسی است که حامل قرآن باشد و اصحاب شب بیداری و قرائت قرآن در نمیه دوم شب. هیچ پدری نیست که فرزند خود را قرآن بیاموزد مگر اینکه خدای بزرگ روز قیامت، تاج کرامت بر سر پدر و مادر او گذارد و لباس بر آنان بپوشاند. لباسی که در دنیا، مردم مثلش را ندیده باشند. هر کس به قرآن خواندن مشغول و به یاد من باشد، هر چه سؤال کند، بهترین آن چه به سائلین اعطاء میشود به او عطا خواهد شد. برای شیطان هیچ چیز شدیدتر از قرائت قرآن نیست که قاری قرآن و ناظر به کلام خدا که از روی قرآن قرائت نماید، شیطان از او فرار مینماید.»[10]
رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ به سلمان سفارشی نمود: «سلمان به خواندن هر آیه از قرآن، خداوند ثواب صد شهید می فرمود و به خواندن هر سوره ثواب پیغمبر مرسلی که تبلیغ رسالت کرده باشد و به قاریان قرآن، رحمت خود را نازل و متوجه میسازد. فرشتگان ملاء اعلا برای خوانندگان قرآن طلب آمرزش میکنند و بهشت، مشتاق لقای آنان است و خدای عالم که قرآن کلام و سخن اوست از قاریان کتاب راضی و خشنود میگردد مؤمن وقتی قرآن بخواند، خداوند به او نظر محبت و مودّت میفرماید و به تعداد هر آیه که بخواند هزار حوریه برای او میآفریند و به شماره حروف قرآن، نوری خلق میکند که در صراط او را راهنمایی نماید و چون مؤمن قرآن را ختم کند، خداوند ثواب سیصد و سیزده پیغمبر به او عنایت می فرماید که هر پیغمبر، احکام الهی را به مردم عصر خود رسانده باشند و این همان محتوای قرآن است. خواننده قرآن مانند کسی است که همه کتب و صحایف الهی را که بر انبیاء نازل شده است خوانده باشد. بهترین اعمال، خواندن قرآن کریم است.
خداوند به پاداش هر سوره که قرائت کند یک شهر در بهشت فردوس به او عنایت فرماید و هر شهری از درّ خضراء سبز رنگ است و در هر مدینه هزار خانه است و در هر خانه هزار حجره است و در هر حجره هزار خانه از نور بنا شده و در هر بیتی صد هزار در ورودی دارد و در هر بابی هزار در رحمت است و بر هر بابی صدهزار دربان است که به دست دربانی هدیهای رنگارنگ است و بر سر هر یک از آنان عمامهای از استبرق است که بهتر از دنیا و آنچه در آن است؛ میباشد و در هر خانه صدهزار دکان است و هر دکان از عنبر ساخته شده و فاصله هر دکانی به فاصله شرق تا غرب عالم دنیاست و بالای هر دکانی صدهزار سریر نصب شده و در هر سریری صدهزار فراش است و فاصله هر فراشی تا فراش دیگر صدهزار زراع است و بالای هر فراشی حلقههای حورالعین صف دایرهای بستهاند و به دست هر فرشته و حورالعین هدیهای است و لباس آنان حُلّهای است که ساق های آنان از آن نمایان است و بر سر آنان تاجی از عنبر مکلل به در و یاقوت است و بر هر تاجی شصت هزار رشته از مشک و غالیه در آن تعبیه شده و در گوش هر یک از آنان، گوشوارهها و گردن بندهاست که هزار رشته دارد از طلا و جواهر و در سر هر یک از آنان هزار رنگ جواهر است که هیچ یک شبیه به دیگری نیست و بین هر یک حوریه و بین هر حوریه هزار خادم است که به دست هر خادمی هزار کاسه طلایی از شراب بهشتی و هزار مائده، در هر مائده هزار کاسه غذای ملوّن و مکیّف و هزار ظرف شراب که هیچ یک به دیگری شبیه نیست و هر یک از مواد غذایی و شرابی، لذتی دارد که در هیچ یک دیگر چنان لذّتی نیست و در هر یک لقمه و شرعه صد هزار لذت است که ولیّ خدا در مییابد و این همه مخصوص صاحبان و قاریان قرآن است.»[11]
منبع : منبع : سایت اطلاع رسانی آیت الله میرزا جواد تبریزی ره
تنظیم :محمدی_گروه دین و اندیشه تبیان
پی نوشت ها :
[1] . اصول کافی، ص 414 ـ 424
[2] . همان.
[3] . همان.
[4] . همان.
[5] . همان.
[6] . کنزالعرفان، حدیث 2258.
[7] . کنزالعرفان، حدیثهای 2241، 32، 40، 2441، 2347.
[8] . غررالحکم، ص 240، فصل نهم.
[9] . کنزالعرفان، حدیثهای 2241، 32، 40، 2441، 2347.
[10] . وسائلالشیعه، ـ عزّوجلّ ـ 4، ص 835 ـ 825.
[11] . جامع الاخبار، ص 113، حدیث 197/1.
ولادت حضرت مهدی صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نیمه شعبان سال 255یا 256هجری بوده است . پس از اینکه دو قرن و اندی از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادی ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکری ( ع ) رسید ، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار ، نگرانی هایی پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثی بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکری ( ع ) فرزندی تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احادیثی که بخصوص از پیغمبر ( ص ) رسیده بود ، این مطلب زیاد گفته شده و به گوش زمامداران رسیده بود . در این زمان یعنی هنگام تولد حضرت مهدی ( ع ) ، معتصم عباسی ، هشتمین خلیفه عباسی ، که حکومتش از سال 218هجری آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسی قرار داد . این اندیشه - که ظهور مصلحی پایه های حکومت ستمکاران را متزلزل می نماید و باید از تولد نوزادان جلوگیری کرد ، و حتی مادران بیگناه را کشت ، و یا قابله هایی را پنهانی به خانه ها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاریخ نظایری دارد . در زمان حضرت ابراهیم ( ع ) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسی ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولی خدا نخواست . همواره ستمگران می خواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل می کند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند . در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکری ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونه ای شگفت انگیز و معجزه آسا تکرار شد . امام دهم بیست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانی حکومت به سر می برد . " به هنگامی که ولادت ، این اختر تابناک ، حضرت مهدی ( ع ) ، نزدیک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیری کنند ، و اگر پدید آمد و بدین جهان پای نهاد ، او را از میان بردارند . بدین علت بود که چگونگی احوال مهدی ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته می شد ، جز چند تن معدود از نزدیکان ، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکری ( ع ) کسی او را نمی دید . آنان نیز مهدی را گاه بگاه می دیدند ، نه همیشه و به صورت عادی " .
در مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدی که پدر بزرگوارش حیات داشت ،شیعیان خاص به حضور حضرت مهدی ( ع ) می رسیدند . از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنمایاند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد . آنان پسری را دیدند که بیرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبیه به پدر خویش . امام عسکری فرمود : " پس از من ، این پسر امام شماست ، و خلیفه من است در میان شما ، امر او را اطاعت کنید ، از گرد رهبری او پراکنده نگردید ، که هلاک می شوید و دینتان تباه می گردد . این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید ، تا اینکه زمانی دراز بگذرد . بنابراین از نایب او ، عثمان بن سعید ، اطاعت کنید " . و بدین گونه ، امام یازدهم ، ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبری ، امام مهدی را به جماعت شیعیان معرفی فرمود ، و استمرار سلسله ولایت را اعلام داشت . یکی از متفکران و فیلسوفان قرن سوم هجری که به حضور امام رسیده است ، ابو سهل نوبختی می باشد . باری ، حضرت مهدی ( ع ) پنهان می زیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکری در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260هجری دیده از جهان فرو بست . در این روز بنا به سنت اسلامی ، می بایست حضرت مهدی بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفای ستمگر عباسی جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ، و یا بد خواهان آن را از مسیر اصلی منحرف کنند ، و وراثت معنوی و رسالت اسلامی و ولایت دینی را به دست دیگران سپارند . بدین سان ، مردم دیدند کودکی همچون خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سرای امام بیرون آمد ، و جعفر کذاب عموی خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کناری زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد .
بیرون آمدن حضرت مهدی ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد .کارگزاران و ماموران معتمد عباسی به خانه امام حسن عسکری (ع ) هجوم بردند، اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند ، و در چنین شرایطی بود که برای بقای حجت حق تعالی ، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهی برای حفظ جان آن " خلیفه خدا در زمین " نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان . پس مشیت و حکمت الهی بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وی کوتاه گردد ، و واسطه فیوضات ربانی ، بر اهل زمین سالم ماند . بدین صورت حجت خدا ، هر چند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنمای موالیان و دوستانش می باشد . ضمنا این کیفر کردار امت اسلامی است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر المؤمنین علی ( ع ) و فرزندان معصومش روی بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد ، و لزوم نهان زیستی آخرین امام را برای حفظ جانش سبب شد . در این باب سخن بسیار است و مجال تنگ ، اما برای اینکه خوانندگان به اهمیت وجود امام غایب در جهان بینی تشیع پی برند ، به نقل قول پروفسور هانری کربن - مستشرق فرانسوی - در ملاقاتی که با علامه طباطبائی داشته ، می پردازیم : " به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبی است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق ، برای همیشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگی ولایت را زنده و پابر جا می دارد ... تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد - صلی الله علیه و آله و سلم - ختم شده می داند ، ولی ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل می باشد ، بعد از آن حضرت و برای همیشه زنده می داند . رابطه ای که از اتصال عالم انسانی به عالم الوهی کشف نماید ، بواسطه دعوتهای دینی قبل از موسی و دعوت دینی موسی و عیسی و محمد - صلوات الله علیهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت جانشینان وی ( به عقیده شیعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود ، او حقیقتی است زنده که هرگز نظر علمی نمی تواند او را از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید ... آری تنها مذهب تشیع است که به زندگی این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانی و الوهی ، برای همیشه ، باقی و پا برجاست " یعنی با اعتقاد به امام حی غایب .
چهره و شمایل حضرت مهدی ( ع ) را راویان حدیث شیعی و سنی چنین نوشته اند :" چهره اش گندمگون ، ابروانی هلالی و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانه اش پهن ، دندانهایش براق و گشاد ، بینی اش کشیده و زیبا، پیشانی اش بلند و تابنده . استخوان بندی اش استوار و صخره سان ، دستان و انگشتهایش درشت . گونه هایش کم گوشت و اندکی متمایل به زردی - که از بیداری شب عارض شده - بر گونه راستش خالی مشکین . عضلاتش پیچیده و محکم ، موی سرش بر لاله گوش ریخته ، اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخساره اش در هاله ای از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قیافه اش از حشمت و شکوه رهبری سرشار . نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان ، و فریادش همه گیر " . حضرت مهدی صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است . وی نهمین امام است از نسل امام حسین ( ع ) اکنون از نظرها غایب است . ولی مطلق و خاتم اولیاء و وصی اوصیاء و قائد جهانی و انقلابی اکبر است . چون ظاهر شود ، به کعبه تکیه کند ، و پرچم پیامبر ( ص ) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گیتی جاری کند . و جهان را پر از عدل و داد و مهربانی کند . حضرت مهدی ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلی است و همه هستی او را فراگرفته است . مهدی ( ع ) عادل است و خجسته و پاکیزه . ذره ای از حق را فرو نگذارد . خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند . در حکومت او ، به احدی ناراحتی نرسد مگر آنجا که حد خدایی جاری گردد . مهدی ( ع ) حق هر حقداری را بگیرد و به او بدهد . حتی اگر حق کسی زیر دندان دیگری باشد ، از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حکومت مهدی ( ع ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سیاسی منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه - قبله مسلمین - مرکز حکومت انقلابی مهدی شود . نخستین افراد قیام او ، در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او بپیوندند ... برخی به او بگروند ، با دیگران جنگ کند ، و هیچ صاحب قدرتی و صاحب مرامی ، باقی نماند و دیگر هیچ سیاستی و حکومتی ، جز حکومت حقه و سیاست عادله قرآنی ، در جهان جریان نیابد . آری ، چون مهدی ( ع ) قیام کند زمینی نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدی : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد . در زمان حکومت مهدی ( ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند ، تا آنجا که زنان در خانه ها با کتاب خدا و سنت پیامبر ( ص ) قضاوت کنند . در آن روزگار ، قدرت عقلی توده ها تمرکز یابد . مهدی ( ع ) با تایید الهی ، خردهای مردمان را به کمال رساند و فرزانگی در همگان پدید آورد ... . مهدی ( ع ) فریاد رسی است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد . در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتی بیمانند دست یابند . حتی چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفینه های زمین و دیگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدی ( ع ) آتش فتنه ها و آشوبها بیفسرد ، رسم ستم و شبیخون و غارتگری برافتد و جنگها از میان برود . در جهان جای ویرانی نماند ، مگر آنکه مهدی ( ع ) آنجا را آباد سازد . در قضاوتها و احکام مهدی ( ع ) و در حکومت وی ، سر سوزنی ظلم و بیداد بر کسی نرود و رنجی بر دلی ننشیند . مهدی ، عدالت را ، همچنان که سرما و گرما وارد خانه ها شود ، وارد خانه های مردمان کند و دادگری او همه جا را بگیرد .
شمشیر مهدی ، سیف الله و سیف الله المنتقم است . شمشیری است خدائی ،شمشیری است انتقام گیرنده از ستمگران و مستکبران . اما بر سر ضعیفان و مستضعفان رحمت می بارد و آنها را می نوازد . پیامبران و امامان و اولیاء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجای آوردند . بسیاری از مردم نشنیدند و راه باطل خود را رفتند و حتی اولیاء حق را زهر خوراندند و کشتند . از روایات شگفت انگیزی که در مورد حضرت مهدی ( ع ) آمده است ، خبری است که از حضرت امام محمد باقر ( ع ) نقل شده و مربوط است به 1290سال قبل . در این روایت حضرت باقر ( ع ) می گویند : " مهدی ، بر مرکبهای پر صدایی ، که آتش و نور در آنها تعبیه شده است ، سوار می شود و به آسمانها ، همه آسمانها سفر می کند " . و نیز در روایت امام محمد باقر ( ع ) گفته شده است که بیشتر آسمانها ، آباد و محل سکونت است . البته این آسمان شناسی اسلامی ، که از مکتب ائمه طاهرین ( ع ) استفاده می شود ، ربطی به آسمان شناسی یونانی و هیئت بطلمیوسی ندارد ... و هر چه در آسمان شناسی یونانی ، محدود بودن فلک ها و آسمانها و ستارگان مطرح است ، در آسمان شناسی اسلامی ، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بیشمار و قمرها و منظومه های فراوان . و گفتن چنین مطالبی از طرف پیامبر اکرم ( ص ) و امام باقر ( ع ) جز از راه ارتباط با عالم غیب و علم خدائی امکان نداشته است .
مدت غیبت صغری بیش از هفتاد سال بطول نینجامید ( از سال 260ه. تا سال 329ه. )که در این مدت نایبان خاص ، به محضر حضرت مهدی ( ع ) می رسیدند ، و پاسخ نامه ها سؤوالات را به مردم می رساندند . نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام ( ع ) را داشته اند ، چهار تن می باشند که به " نواب خاص " یا " نایبان ویژه " معروفند . 1 - نخستین نایب خاص مهدی ( ع ) عثمان بن سعید اسدی است . که ظاهرا بعد از سال 260هجری وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش یافته بود . 2 - محمد بن عثمان : دومین سفیر و نایب امام ( ع ) محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال 305هجری وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد . نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال بطول انجامید . 3 - حسین بن روح نوبختی : سومین سفیر ، حسین بن روح نوبختی بود که در سال 326 هجری فوت کرد . 4 - علی بن محمد سمری : چهارمین سفیر و نایب امام حجه بن الحسن ( ع ) است که در سال 329هجری قمری در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وی نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینی است . همین بزرگان و عالمان و روحانیون برجسته و پرهیزگار و زاهد و آگاه در دوره غیبت صغری واسطه ارتباط مردم با امام غایب و حل مشکلات آنها بوسیله حضرت مهدی ( ع ) بودند .
این دوره بعد از زمان غیبت صغری آغاز شد ، و تاکنون ادامه دارد .این مدت دوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است . در زمان نیابت عامه ، امام ( ع ) ضابطه و قاعده ای به دست داده است تا در هر عصر ، فرد شاخصی که آن ضابطه و قاعده ، در همه ابعاد بر او صدق کند ، نایب عام امام ( ع ) باشد و به نیابت از سوی امام ، ولی جامعه باشد در امر دین و دنیا . بنابراین ، در هیچ دوره ای پیوند امام ( ع ) با مردم گسیخته نشده و نبوده است . اکنون نیز ، که دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگی که دارای همه شرایط فقیه و دانای دین بوده است و نیز شرایط رهبری را دارد ، در راس جامعه قرار می گیرد و مردم به او مراجعه می کنند و او صاحب " ولایت شرعیه " است به نیابت از حضرت مهدی ( ع ) . بنابراین ، اگر نایب امام ( ع ) در این دوره ، حکومتی را درست و صالح نداند آن حکومت طاغوتی است ، زیرا رابطه ای با خدا و دین خدا و امامت و نظارت شرعی اسلامی ندارد . بنابر راهنمایی امام زمان ( عجل الله فرجه ) برای حفظ انتقال موجودیت تشیع و دین خدا ، باید همیشه عالم و فقیهی در راس جامعه شیعه قرار گیرد که شایسته و اهل باشد ، و چون کسی - با اعلمیت و اولویت - در راس جامعه دینی و اسلامی قرار گرفت باید مجتهدان و علمای دیگر مقام او را پاس دارند ، و برای نگهداری وحدت اسلامی و تمرکز قدرت دینی او را کمک رسانند ، تا قدرتهای فاسد نتوانند آن را متلاشی و متزلزل کنند . گر چه دوری ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان - حضرت مهدی ( ع ) - بسیار درد آور است ، ولی بهر حال - در این دوره آزمایش - اعتقاد ما اینست که حضرت مهدی ( ع ) به قدرت خدا و حفظ او ، زنده است و نهان از مردم جهان زندگی می کند ، روزی که " اقتضای تام " حاصل شود ، ظاهر خواهد شد ، و ضمن انقلابی پر شور و حرکتی خونین و پردامنه ، بشریت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد ، و رسم توحید و آیین اسلامی را عزت دوباره خواهد بخشید.
اعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجی در دینهای دیگر مانند :یهودی ، زردشتی ، مسیحی و مدعیان نبوت عموما ، و دین مقدس اسلام ، خصوصا ، به عنوان یک اصل مسلم مورد قبول همه بوده است .
عقیده به ظهور حضرت مهدی ( ع ) فقط مربوطبه شیعیان و عالم تشیع نیست ،بلکه بسیاری از مذاهب اهل سنت ( مالکی ، حنفی ، شافعی و حنبلی و ... ) به این اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، این موضوع را در کتابهای فراوان خود آورده اند و احادیث پیغمبر ( ص ) را درباره مهدی ( ع ) از حدیثهای متواتر و صحیح می دانند .
در قرآن کریم درباره حضرت مهدی و ظهور منجی در آخر الزمان و حکومت صالحان وپیروزی نیکان بر ستمگران آیاتی آمده است از جمله : " ما در زبور داوود ، پس از ذکر ( = تورات ) نوشته ایم که سرانجام ، زمین را بندگان شایسته ما میراث برند و صاحب شوند " . حضرت امام محمد باقر ( ع ) درباره " بندگان شایسته " فرموده است : منظور اصحاب حضرت مهدی در آخر الزمان هستند . و نیز : " ما می خواهیم تا به مستضعفان زمین نیکی کنیم ، یعنی : آنان را پیشوایان سازیم و میراث بران زمین " . بسم الله الرحمن الرحیم . انا انزلناه فی لیله القدر ... ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم . تو شب قدر را چگونه شبی می دانی ؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است . در آن شب ، فرشتگان و روح ( جبرئیل ) به اذن خدا ، همه فرمانها و سرنوشتها را فرود می آورند . آن شب ، تا سپیده دمان ، همه سلام است و سلامت . چنانکه از آیه های " سوره قدر " بروشنی فهمیده می شود ، در هر سال شبی هست که از هزار ماه به ارزش و فضیلت برتر است . آنچه از احادیثی که در تفسیر این سوره ، و تفسیر آیات آغاز سوره دخان فهمیده می شود ، این است که فرشتگان ، در شب قدر ، مقدرات یکساله را به نزد " ولی مطلق زمان " می آورند و به او تسلیم می دارند . در روزگار پیامبر اکرم ( ص ) محل فرشتگان در شب قدر ، آستان مصطفی ( ع ) بوده است . هنگامی که در شناخت قرآنی ، به این نتیجه می رسیم که " شب قدر " در هر سال هست ، باید توجه کنیم پس " صاحب شب قدر " نیز باید همیشه وجود داشته باشد و گرنه فرشتگان بر چه کسی فرود آیند ؟ پس چنانکه " قرآن کریم " تا قیامت هست و " حجت " است ، صاحب شب قدر هست و همو " حجت " است . " حجت " خدا در این زمان جز حضرت ولی عصر ( ع ) کسی نیست . چندانکه حضرت رضا علیه السلام می فرماید : " امام ، امانتدار خداست در زمین ، و حجت خداست در میان مردمان ، و خلیفه خداست در آبادیها و سرزمینها ... " . فیلسوف معروف و متکلم بزرگ و ریاضی دان مشهور اسلامی ، خواجه نصیرالدین طوسی می گوید : " در نزد خردمندان روشن است که لطف الهی منحصر است در تعیین امام ( ع ) و وجود امام به خودی خود لطف است از سوی خداوند ، و تصرف او در امور لطفی است دیگر . و غیبت او ، مربوطبه خود ماست . "
درازی عمر امام ( ع ) با در نظر گرفتن عمرهای درازی که قرآن بدانها گواهی می دهد ،و در کتابهای تاریخی نیز افراد معمر ( دارای عمر دراز ) زیاد بوده اند ، و در گذشته و حال نیز چنین کسانی بوده و هستند ، عمر زیاد حضرت مهدی ( ع ) به هیچ دلیلی محال نیست ، بلکه از نظر عقلی و دید وسیع علمی و امکان واقع شدن بهیچ صورت بعید نیست . از اینها گذشته اگر از نظر قدرت الهی ، بدان نظر کنیم ، امری ناممکن نیست . در برابر قدرت خدا - که بر هر چیز تواناست - عمرهایی مانند عمر حضرت نوح ( ع ) و عمر بیشتر از آن حضرت و یا کمتر از آن کاملا امکان دارد. برای خدای قدیر و حکیم ، کوچک و بزرگ ، کم و بسیار ، همه و همه مساوی است . بنابراین حکمت کامل و بالغ او ، تا هر موقع اقتضا کند بنده خود را در نهایت سلامت زنده نگاه می دارد . پس طبق حکمت الهی ، امام دوازدهم ، مهدی موعود ( ع ) باید از انظار غایب باشد و سالها زنده بماند و راز دار جهان و واسطه فیض برای جهانیان باشد تا هر وقت خدا اراده کند ظاهر گردد ، و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند .
بر خلاف آنان که پنداشته اند انتظار ظهور یعنی دست روی دست گذاشتن و از حرکتهای اصلاحی جامعه کنار رفتن و فقط " گلیم " خود را از آب بیرون بردن ، و به جریانات اسلام دینی و اجتماعی بی تفاوت ماندن ، هرگز چنین پنداری درست نیست ... بر عکس ، انتظار یعنی در طلب عدالت و آزادگی و آزادی فعالیت کردن و در نپذیرفتن ظلم و باطل و بردگی و ذلت و خواری ، مقاومت کردن و در برابر هر ناحقی و ستمی و ستمگری ایستادن است . " مجاهدات خستگی ناپذیر و " فوران های خونین شیعه " در طول تاریخ ، گواه این است که در مکتب ، هیچ سازشی و سستی راه ندارد . شیعه در حوزه " انتظار " یعنی ، انتظار غلبه حق بر باطل ، و غلبه داد بر بیداد ، و غلبه علم بر جهل ، و غلبه تقوا بر گناه ، همواره آمادگی خود را برای مشارکت در نهضتهای پاک و مقدس تجدید می نماید ، و با یاد تاریخ سراسر خون و حماسه سربازان فداکار تشیع ، مشعل خونین مبارزات عظیم را بر سر دست حمل می کند " . اینکه به شیعه دستور داده اند که به عنوان " منتظر " همیشه سلاح خود را آماده داشته باشد ، و با یاد کردن نام " قائم آل محمد ( ص ) " قیام کند ناشی از همین امادگی است . ناشی از همین قیام و اقدام است . پایان این بحث را از نوشته زنده یاد آیه الله طالقانی ، عالم مبارز اسلامی بهره می بریم که می گوید : " ... توجه دادن مردم به آینده درخشان و دولت حق و نوید دادن به اجرای کامل عدالت اجتماعی ، و تاسیس حکومت اسلام و ظهور یک شخصیت خدا ساخته و بارز ، که مؤسس و سرپرست آن حکومت و دولت است ، از تعالیم مؤسسین ادیان است ، و در مکتب تشیع ، که مکتب حق اسلام و حافظ اصلی معنویات آن است ، جزء عقیده قرار داده شده ... و پیروان خود را به انتظار چنین روزی ترغیب نموده ، و حتی انتظار ظهور را از عبادات دانسته اند ، تا مسلمانان حق پرست ، در اثر ظلم و تعدی زمامداران خودپرست و تسلط دولتهای باطل ، و تحولات اجتماعی و حکومت ملل ماده پرست ، اعم از شرقی و غربی ، خود را نبازند و دل قوی دارند و جمعیت را آماده کنند . و همین عقیده است که هنوز مسلمانان را امیدوار و فعال نگاه داشته است ، این همه فشار و مصیبت از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموی ، تا جنگهای صلیبی و حمله مغول ، و اختناق و تعدیهای دولتهای استعماری ، بر سر هر ملتی وارد می آمد ، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود . لیکن دینی که پیشوایان حق آن دستور می دهند که چون اسم صریح " قائم " مؤسس دولت حقه اسلام برده می شود ، بپا بایستید و آمادگی خود را برای انجام تمام دستورات اعلام کنید ، و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید ، هیچ وقت ، نخواهد مرد ... . "
امام زمان مهدی (عجل الله فرجه) - یا اباصالح المهدی - قائم آل محمد - کنکور دانشگاه مهدی - روانشناسی اسلامی - انتظار فرج و ظهور - مذهبی و معنوی - فلسفه و عرفان لاهوتیان - عشق و محبت - سلام و صلوات - فرهنگی اجتماعی - اخلاقی و سخنرانی - گل نرجس - حدیث حکایت روایت - کتاب علم فن آوری - مقاله پیام نامه بیانیه - آموزشی تحقیقاتی - عدالت انسانیت مسلمانیت - مشاوره عمومی نظرات - زندگی و خانواده - نویسنده و داستان - مسئله پاسخ سوال جواب - اطلاعات و اخبار