سفیانی و قرقيسيا در گذر تاريخ
همچنین آن حضرت در فرازی از یک حدیث طولانی فرمود: «لشکر سفیانی از قرقیسیا عبور میکند، در آنجا به نبرد میپردازد و 100 هزار نفر از سرکشان و ستمپیشگان را به قتل میرساند». امام صادق(ع) در این رابطه فرمود: «برای خداوند منّان فراخوان همگانی و سفرة گستردهای در قرقیسیا هست، که منادی از آسمان بانگ برمیآورد: هان! ای مرغان هوا و ای درندگان صحرا، برای سیر شدن از گوشت ستمگران سرکش بشتابید».
گفتوگو با حجّتالاسلام و المسلمین علیاکبر مهدیپور
اشاره:
در شمارة 98 موعود گفتوگویی پیرامون «شام در گذر تاریخ» با استاد گرامی حجّتالاسلام و المسلمین جناب آقای مهدیپور، محقّق و نویسندة ارجمند ترتیب داده بودیم که تقدیم خوانندگان شد. در ادامة موضوع، در این شماره، مبحث قرقیسیا و فرجام سفیانی را پی میگیریم. پیشاپیش از اینکه استاد محترم، ما را به حضور پذیرفتند از ایشان سپاسگزاریم. در این شماره گفتوگویی پیرامون «قرقیسیا» داریم که از شهرهای شامات، در شمال سوریه و محلّ وقوع بزرگترین نبرد جهانی در آستانة ظهور میباشد.
لطفاً در آغاز گفتوگو اشارهای به مفهوم واژة «قرقیسیا» و موقعیّت جغرافیایی این منطقه داشته باشید.
قرقیسیا معرّب «کرکیسیا»؛ به نوعی اسب تازی گفته میشود، که در عربی به آنها «حلّاب» گویند.1
قرقیسیا شهری در شمال سوریه، در طول جغرافیایی 64 درجه و 45 دقیقه و عرض جغرافیایی 35 درجه، ـ براساس تحدید بطلمیوس ـ است.2 این شهر در شش فرسخی رَحبة مالک بن طَوْق، در نزدیکی «رَقّه» در استان الجزیره، بر کرانة رود خابور قرار دارد.3 خابور بزرگترین رودخانة الجزیره است، که از دو طرف کوه «قراجه داغ» واقع در جنوب دیار بکر ترکیه سرچشمه میگیرد. این رود پس از عبور از بستری به طول 350 کیلومتر در محلّ قرقیسیا به فرات میریزد.4
قرقیسیا در 35 کیلومتری جنوب شرقی «دیر»5 بر کرانة غربی فرات، در محلّ التقای فرات و خابور قرار دارد.6
این شهر از چه زمانی بنا شده، چه پیشینة تاریخی دارد و موقعیّت فعلی آن چگونه است؟
سابقة تاریخی قرقیسیا به دوران سلاطین داستانی پیشدادی میرسد.7 این شهر که قبلاً «کرکیسیون» نام داشت، در سال 363 میلادی تحت حاکمیّت سلاطین ایرانی بود و لذا به نام «قرقیسیا» فرزند «تهمورث» به قرقیسیا تغییر نام داد.9
به سال 16 ق. سعد بن ابی وقّاص سپاهی به فرماندهی عمرو بن مالک زهری به هَیْت و قرقیسیا فرستاد. به سال 19 ق. عیاض بن غنم، الجزیره را فتح کرد و حبیب بن مسلمه را به قرقیسیا فرستاد. اهالی قرقیسیا بدون جنگ و خونریزی به آغوش اسلام آمدند و حبیب «عمیر بن سعد» را به عنوان والی قرقیسیا تعیین کرد.10 مردم قرقیسیا با معارف اسلامی آشنا شدند و آنجا را مرکز نشر تعالیم اسلامی قرار دادند، محدّثان و حافظان بسیاری در این شهر پرورش یافتند که اسامی شماری از آنها را سمعانی آورده است.11
هنگامی که معاویه با خاندان عصمت و طهارت به مخالفت برخاست و بر فراز منبر، صریحاً امیرمؤمنان(ع) را سبّ کرد، جمعی از دوستداران اهل بیت(ع) به سوی قرقیسیا مهاجرت کردند، که از آن جمله بود: عدیّ بن حاتم، جریر بن عبدالله بجلی و حنظلـة الکاتب.12 محدّثان منسوب به قرقیسیا را با عناوینی چون: قرقسانی، قرقسایی13 و قرقسیانی میخوانند.14
قرقیسیا در صدر اسلام، شهری آباد و فرهنگی بود و در سفرهای بازرگانی بین شام و عراق نقش مهمّی ایفا میکرد.15
از اینکه سمعانی در قرن ششم، یاقوت و ابن اثیر در قرن هفتم از آن به عنوان «شهر» یاد کردهاند معلوم میشود که تا آن زمان موقعیّت شهری قرقیسیا محفوظ بوده است، ولی بعدها به کلّی ویران شد و اینک قصبهای بر ویرانههای آن به نام «ابوسرای» وجود دارد.16
طرفهای درگیر در نبرد قرقیسیا چه کسانی هستند؟
در احادیث، از افراد زیادی به عنوان طرفهای درگیر با سفیانی در نبرد قرقیسیا یاد شده که از آن جمله است:
1. ابقع: در احادیث فراوان، از جمله در فرازی از یک حدیث طولانی از امام باقر(ع)، از خروج «ابقع» و کشته شدنش به دست سفیانی با همة هوادارانش سخن رفته است.17 ابقع در لغت به ابلق، یعنی: هر چیز سیاه و سفید، به ویژه به کلاغ سیاه آمیخته با سفیدی، هر شخص پلید، به ابرص، شورهزار و کسی که لباس رنگارنگ و وصلهدار بپوشد، گفته میشود.18
2. اصهب: در احادیث فراوان از جمله حدیث یاد شده، پس از کشته شدن ابقع، از کشته شدن اصهب به دست سفیانی گفتوگو شده است.19 اصهب در لغت به معنای شتر سرخ مو، شتر سفید آمیخته با سرخی، نام چشمهای در میان بصره و بحرین، به معنای دشمن و به رومیان از جهت رنگ چهره و دشمنی با اسلام گفته میشود.20
در احادیث فراوان از ویران شدن شام به سبب اجتماع سه سپاه ابقع، اصهب و سفیانی در آن سخن رفته است.21 در حدیثی از امام باقر(ع) در مورد اصهب هشدار داده شده که، از گروه اصهب برحذر باشید.22 در احادیث عامّه آمده است که همة خاندان و هواداران اصهب در این فتنه کشته میشوند.23
3. رومیان: آنگاه سپاه سفیانی وارد «قرقیسیا» میشود، در آنجا با ترکان و رومیان به نبردی سخت میپردازند24 که تعداد 100 هزار نفر از آنها کشته می شوند.25
4. کوفیان: سفیانی پس از این کشتار وارد کوفه میشود. سه روز آنجا را قتلعام میکند. 60 هزار نفر از اهل کوفه را به قتل میرساند و 18 روز در کوفه توقّف میکند.26 تعداد لشکر سفیانی در تهاجم به کوفه در حدیثی از امام باقر(ع) 70 هزار نفر آمده است.27
5. رزمندهای از اهل کوفه: مردی سلحشور با عدّهای از مستضعفان اهل کوفه در برابر سپاه سفیانی خروج میکند. او نیز به دست فرماندة لشکر سفیانی در میان کوفه و حیره به قتل میرسد.28
6. سپاه خراسانی: در آن گیر و دار سپاهی از خراسان با شور و شتاب، با پرچمهای برافراشته، به سوی کوفه حرکت میکنند، که شماری از اصحاب مهدی(ع) در میان آنها میباشند.29
7. سیّد حسنی: در حدیثی از امام صادق(ع) از خروج سیّد حسنی و درو شدن یارانش به دست سفیانی سخن رفته است.30 ولی در حدیثی از طریق عامّه آمده است که مردی از اولاد امام حسن(ع) از مشرق خروج میکند، که اگر با کوه مواجه شود آن را در هم کوبد و برای خود راهی فراهم نماید.31 و در حدیثی از امام صادق(ع) از کشته شدن سیّد حسنی به دست اهل مکّه و ارسال رأس شریفش به سوی سفیانی سخن رفته است.32
8. آل قیس: در برخی از احادیث عامّه «قیس» از یاران حضرت مهدی(ع) و پشتوانة آن حضرت در قیام جهانی یاد شده33 و در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) از اجتماع قیس و کشته شدنشان توسط سفیانی سخن رفته است.34 به جزیرة کیش در دریای عمّان «قیس» گویند35 و قیس نام محلّی در مصر است.36
در احادیث فراوان از خیزش قیس،37 به اهتزاز درآمدن پرچمهای قیس در مصر،38 آنگاه فرود آمدنشان در الجزیره و درگیری آنان با سفیانی گفتوگو شده است.39
9. اهل بصره: در برخی از منابع عامّه پس از تشریح جنایات سفیانی در کوفه، پیرامون کشت و کشتار و تعدّی به حریم بانوان آمده است: «چون این خبر به اهل بصره میرسد، از دریا و خشکی گسیل میشوند و زنان را از دست سپاه سفیانی رهایی میدهند».40
به نقلی دیگر این عدّه از اهالی کوفه میباشند و در میان آنها عدّهای از اهل کوفه هستند، که به سپاه سفیانی تهاجم نموده، اسیران را از دست آنها بیرون میآورند.41
10. شیصبانی: در حدیثی از امام باقر(ع) از خروج شیصبانی در آستانة خروج سفیانی در کوفه سخن رفته و با قاطعیّت آمده است که هرگز سفیانی بدون شیصبانی نخواهد بود. وی در کوفه خروج میکند و همانند جوشش آب از زمین میجوشد. وی هواداران زیادی پیدا میکند و با دوستان اهل بیت(ع) درگیر میشود.42
شیصبان در لغت به مورچة نر، لانة مورچگان، شیطان و پری گفته میشود.43 در اینجا، رمز یکی از ستمگران است که با خوی شیطانی خروج کرده، همانند لانة مورچه طرفداران فراوانی به گرد خود جمع میکند.
افراد و گروههایی که با سفیانی درگیر میشوند به این افراد محدود نمیشوند ولی ما به همین تعداد بسنده میکنیم. در مورد درگیریهای او با «یمانی» و دیگر یاران حضرت، به خواست خداوند در گفتوگوهای بعدی سخن خواهیم گفت.
چه افراد یا گروههایی سفیانی را در این نبرد یاری میکنند؟
در احادیث فراوان از افرادی که با سفیانی بیعت کرده، با وی همپیمان میشوند سخن رفته است. در اینجا منحصراً به ده تن از دستیاران او اشاره میکنیم:
1. مؤمّل بن نباته، از بنی زهره با او بیعت میکند، او را به سرپرستی نیروهای مسلّح خود برمیگزیند.
2. همّام بن ورد، مشهور به «برقی» با او بیعت میکند، او را به ریاست نیروی زمینی خود نصب میکند.
3. عقیل بن عقال، مشهور به «جرهمی» با وی بیعت میکند، او را فرماندار جبل میکند.
4. زمامدار مصر با او بیعت و او را در سمت خود ابقا میکند، اهالی مصر اطاعت نمیکنند، لشکری به مصر گسیل میکند، نبرد سختی در کنار پل «فرما» رخ میدهد، مصریها 70هزار کشته میدهند و شکست میخورند.
5. مردی از خزاعه با او بیعت میکند که او را به ارمنستان میفرستد.
6. مردی از بنی عبس با او بیعت میکند، او را به عسقلان میفرستد و مرزبانی حدود رومیان را به او واگذار میکند.
7. مردی از بنی تغلبه با او بیعت میکند، مرزهای ارمنستان تا مصیصه (در نواحی انطاکیه) را به او میسپارد.
8. مقدام بن هقل، از جهینه با او بیعت میکند، او را سرپرست نیروهای پیشاهنگ خود قرار میدهد.
9. عبید بن نباته زهری را به جانشینی خود برمیگزیند.
10. پسرش «عنبسه» را به استانداری خراسان نصب میکند و... .43
در نبرد تاریخی قرقیسیا، علاوه بر سپاه سفیانی از نیروهای دیگری در احادیث سخن رفته، که به شماری از آنها اشاره میشود:
الف ـ عبدالله با عبدالله: در فرازی از یک حدیث طولانی که از عمّار یاسر نقل شده، از درگیری عبدالله با عبدالله سخن رفته و چنین آمده است: «ترکان در حیره فرود آیند و رومیان در فلسطین درآیند، پس عبدالله از عبدالله پیشی گیرد و سپاهیانشان در قرقیسیا در کرانة رودخانه با یکدیگر درگیر شوند و نبرد سختی رخ دهد». 44
در احادیث ملاحم از دو تن مدّعی خلافت به نام عبدالله یاد شده، که همزمان در شام و مصر فرمانشان خوانده شود.45 امام صادق(ع) در حدیثی میفرماید: «هر کس مرگ عبدالله را برای من تضمین کند، من ظهور قائم(ع) را برای او تضمین میکنم».46
ب ـ عبّاسیان و مروانیان: امام باقر(ع) فرمود: «برای فرزندان عبّاس نبرد سختی با مروانی در قرقیسیا اتّفاق میافتد که جوان نیرومند با مشاهدة آن پیر میشود. خداوند نصرت خود را از آنها برمیدارد، به پرندگان هوا و درندگان صحرا الهام میکند که از گوشت ستمگران شکم خود را سیر کنند». آنگاه سفیانی خروج میکند.47
در حدیثی از امام صادق(ع) از درگیری سه نیروی حسنی، اموی و قیسی سخن رفته که تحت عنوان: حسنی و آل قیس اشاره کردیم و در احادیث فراوان از درگیری سه نیروی عظیم ابقع، اصهب و سفیانی گفتوگو شده، که تحت عنوان ابقع و اصهب سخن گفتیم.
تعداد سپاهیان سفیانی روزی که از وادی یابس خروج میکند هفت نفر میباشد، هنگامی که به دمشق میرسد به 360 نفر بالغ میشود و شمار بیعتکنندهها در مدّت یک ماه به 30 نفر میرسد.48
نبرد قرقیسیا در روایات چگونه به تصویر کشیده شده است؟
در احادیث فراوانی از جنگ سختی در آستانة ظهور در منطقة قرقیسیا سخن به میان آمده است که در اینجا به تعدادی از آنها اشاره میکنیم:
امام باقر(ع) به «میسر» فرمود:49 «از محلّ شما تا قرقیسیا چقدر فاصله هست؟» میسر گفت: نزدیک است، بر کرانة فرات قرار دارد. امام(ع) فرمود: «بیگمان در آنجا جنگی رخ خواهد داد که از روزی که خداوند آسمانها و زمین را آفریده، چنین جنگی اتّفاق نیفتاده و تا هنگامی که آسمانها و زمین پابرجاست چنین جنگی رخ نخواهد داد. سفرة گستردة پرندگان خواهد شد، درندگان زمین و پرندگان هوا از آن سیر میشوند. قیس در آن نبرد کشته میشود و کسی به خونخواهی او برنمیخیزد». جمعی از راویان، این حدیث را روایت کردهاند و افزودهاند که: «منادی بانگ برآورد که به سوی گوشت ستمکاران و سرکشان بشتابید».50
همچنین آن حضرت در فرازی از یک حدیث طولانی فرمود: «لشکر سفیانی از قرقیسیا عبور میکند، در آنجا به نبرد میپردازد و 100 هزار نفر از سرکشان و ستمپیشگان را به قتل میرساند».51
امام صادق(ع) در این رابطه فرمود: «برای خداوند منّان فراخوان همگانی و سفرة گستردهای در قرقیسیا هست، که منادی از آسمان بانگ برمیآورد: هان! ای مرغان هوا و ای درندگان صحرا، برای سیر شدن از گوشت ستمگران سرکش بشتابید».52
مولای پرواپیشگان، امیرمؤمنان(ع) فرمود: «سفیانی بر شام سیطره پیدا میکند، پس در قرقیسیا حادثهای رخ میدهد که پرندگان آسمان و درندگان زمین از لاشههای آنها سیر میشوند».53 آن حضرت در فرازی از یک حدیث طولانی فرمود: «آنگاه سفیانی به محلّ معروف به قرقیسیا میرود. در آنجا حادثة بزرگی رخ میدهد که گزارش آن به همة شهرها میرسد و اضطراب عجیبی آنها را فرا میگیرد».54
در برخی روایات، از حضور فعّال شیطان در یاری و پشتیبانی سفیانی، سخن به میان آمده است، لطفاً اشارهای به این موضوع داشته باشید.
همة جریانهای انحرافی به نوعی به شیطان مربوط میشود، ولی حرکت سفیانی دقیقاً با ابتکار شیطان و برنامهریزی او آغاز میشود و در همة ابعاد با استعانت از او جریان مییابد. خداوند منّان میفرماید: «انّ الشّیاطین لیوحون إلی أولیائهم؛ بیگمان شیاطین به اولیای خود وحی میکنند».55
سرآغاز حرکت سفیانی با یک خواب شیطانی آغاز میشود. شیطان در عالم رؤیا به او فرمان خروج میدهد، او میگوید: من یار و یاوری ندارم. بار دوم همان رؤیا تکرار میشود. بار سوم شیطان میگوید: تو بیرون برو ببین چه کسانی در بیرون خانه منتظر خروج تو هستند؟ او بیرون میرود و میبیند هفت نفر منتظر او هستند، پرچمی در دست دارند و میگویند: ما یاوران تو هستیم. او با هفت نفر خروج میکند و شماری از روستاییهای وادی یابس به او میپیوندند.56
امیرمؤمنان(ع) میفرماید: «سفیانی با هفت تن از وادی یابس حرکت میکند که در دست یکی از آنها پرچم پیچیدهای هست که آن را رمز پیروزی خود میدانند، تا 30 میل پیشاپیش او حرکت میکند. کسی از افراد مهاجم این پرچم را نمیبیند جز اینکه شکست میخورد».57
با توجّه به اینکه آن پرچم از سوی شیطان در اختیار سفیانی قرار گرفته و با توجّه به گفتار علی(ع) که آن پرچم را رمز پیروزی آنها تعبیر میکند، روشن میشود که شکست مهاجمان با مشاهدة این پرچم دسیسهای از دسیسههای شیطانی برای پیشبرد اهداف سفیانی است.
مروزی گوید: زمامدار شام برای درگیری و پیکار با سفیانی به سوی او حملهور میشود و با مشاهدة پرچم او شکست میخورد.58
از دیگر دسیسههای شیطانی سفیانی این است که سفیانی سه نی در دست دارد، با آن نیها به هر کس بزند میمیرد.59
سفیانی، قیام خود را چگونه و از کجا آغاز میکند؟
سفیانی پس از قول و قرار با همپیمانان خود، بر فراز منبر قرار گرفته، در میان یارانش خطبهای ایراد کرده، خطاب به اهالی دمشق میگوید: «شما گوشت و پوست من هستید، من با دوستان شما دوست و با دشمنان شما دشمن هستم». پس به آنها وعده میدهد که چیزی را بر آنها مقدّم ندارد.60
آنگاه ایل و تبارش را گرد آورده، فرماندهان لشکری و کشوری خود را تعیین میکند و هویّت خود را با این بیان ابراز میدارد: «هان! ای اهل دمشق! من یکی از شما هستم، شما خواصّ یاران پدربزرگم معاویـة بن ابی سفیان هستید. او پیش از آنکه به سلطنت برسد، دوست و سرپرست شما بود. او به شما نیکی کرد و شما به او نیکی کردید. هنگامی که سرورش (عثمان) کشته شد، برای خونخواهی او برخاست، از شما یاری خواست و شما نیز او را یاری کردید و سرکردههای شما در رکاب او کشته شدند. من امروز به خونخواهی خاندان خود و بزرگان شما برخاستهام، کسی از شما شایستهتر نیست که مرا یاری کند». پس او را اجابت میکنند و با او بیعت مینمایند.61
همة پیروان سفیانی از تیرة کلب هستند، با آنها خروج میکند، خرد و کلان را میکشد، به کسی رحم نمیکند، شکم زنان را میدرد، آل قیس در برابرش میایستند، آنها را درو میکند، دیگر کسی نمیتواند در برابرش بایستد.62
سفیانی، در قیام خود به چه دستاوردهایی میرسد و بر چه مناطقی مسلّط میشود؟
در احادیث فراوان گسترة حکومت او را به پنج منطقه؛ یعنی 1. دمشق، 2. حمص، 3. اردن،
4. فلسطین و 5. حلب دانستهاند.63 در برخی از احادیث به جای حلب «قنّسرین» بیان شده است.64 در احادیث فراوان مبدأ حکومت او را از روز سیطرة او بر مناطق پنجگانه حساب کرده، مدّت فرمانرواییاش را نُه ماه دانستهاند.65 و در بـرخـی از احـادیـث آمـده اسـت: «او هشـت ماه تمام حکومت میکند، حتّی یک روز هم بر آن اضافه نمیشود».66
در احــادیــث فراوان تأکید شده که خروج سفیانی در مــاه رجـــب خواهد بود، شش ماه تمام میجنگد تا بر مناطق پنجگانه سیطره پیدا کند، آنگاه نُه ماه تمام حکومت میکند و همة مدّت حرکتش از روز خروج تا روز هلاکتش مجموعاً 15 ماه میباشد.67
چنانکه در روایات آمده است، سفیانی در قیام خود به جنایات گستردهای دست میزند، انگیزة او از این جنایات چیست؟
کشت و کشتار، خیانت و جنایت، خباثت و قساوت سفیانی فراتر از آن است که در صفحات مجلّه بگنجد. برای شمارش جنایات سفیانی در بغداد، بصره، کوفه، رقّه، برقه، رمله، جزیره، قرقیسیا، اصطخر، حلوان، ساباط، مداین، عقرقوف، حمص، مصر و دیگر مناطقی که گام مینهد، به تحقیق عمیق و پژوهش دقیق نیاز هست. یک نمونه از جنایتش اینکه شکم زنان را میدرد و کودکان را در دیگها میجوشاند.68 براساس روایات فراوان، مهمترین انگیزة سفیانی بر ارتکاب این جنایات دشمنی با خاندان عصمت و طهارت میباشد و اینک به شماری از این احادیث اشاره میرود:
الف ـ امام باقر(ع): «همة خشم و کینة او بر شیعیان ما میباشد».69
ب ـ امام صادق(ع): «در کوفه مستقر میشود و منادیاش بانگ برمیآورد که هر کس سرِ یک نفر از شیعیان علی را بیاورد یک هزار درهم جایزه دارد».70
ج ـ امام باقر(ع): «سفیانی و همراهانش هدفی جز آلمحمّد و شیعیان آل محمّد(ع) ندارند».71
د ـ امیرمؤمنان(ع): «هر کس که نامش محمّد، علی، حسن، حسین، فاطمه، جعفر، موسی، زینب، رقیّه و خدیجه باشد، سفیانی او را برای کینهای که از آلمحمّد(ع) در دل دارد از دم شمشیر میگذراند».72
ه ـ عمّار یاسر: «لشکر سفیانی چون سیل خروشان وارد کوفه میشود. هر کجا شیعهای از شیعیان آلمحمّد را پیدا کنند به قتل میرسانند».73
از اینکه در این گفتوگو شرکت کردید متشکریم و خوانندگان گرامی مجله را به ترسیم دیگر جنایات سفیانی در مقابله با وجود مقدّس حضرت بقیّـةالله ـ ارواحنا فداه ـ در گفتوگوی آینده ارجاع میدهیم.
ماهنامه موعود شماره 101
پینوشتها:
1. ابن منظور، لسان العرب، ج 3، ص 280.
2. یاقوت، معجم البلدان، ج 4، ص 328.
3. سمعانی، الأنساب، ج 10، ص 105.
4. شمسالدّین سامی، قاموس الأعلام، ج 3، ص 2007.
5. «دیر» مرکز شهرستان زور، قصبهای در میان الجزیره و برّالشّام، در 120 کیلومتری جنوب شرقی رقّّه و 20 کیلومتری شمال غربی قرقیسیا قرار دارد. [قاموس الاعلام، ج 3، ص 2212]
6. شمسالدّین سامی، همان، ج 5، ص 3615.
7. کیومرث، هوشنگ، تهمورث، جمشید، ضحاک و فریدون را پادشاهان پیشدادی گویند. [فرهنگ معین، ج 5، ص 364].
8. لویس معلوف، المنجد، الأعلام، ص 548.
9. تهمورث، ملقّب به «دیوبند» سومین پادشاه از پادشاهان پیشدادی بود. [فرهنگ معین، ج 5، ص 405].
10. یاقوت، همان، ص 329.
11. سمعانی، همان.سفیانی و قرقیسیا در گذر تاریخ
12. همان. سفیانی و قرقیسیا در گذر تاریخ
13. ابن اثیر، اللّباب، ج 2، ص 175.
14. سیوطی، لبّ اللّباب، ص 318.
15. معلوف، المنجد، ص 548.
16. شمسالدّین سامی، قاموس الأعلام، ج 1، ص 721.
17. شیخ مفید، الاختصاص، ص 256.
18. نگارنده، روزگار رهایی، ج 2، ص 997.
19. شیخ مفید، همان.سفیانی و قرقیسیا در گذر تاریخ
20. سلیمان کامل، روزگار رهایی.
21. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 373.
22. عبدالحمید نیلی، سُرور اهل الایمان، ص 31.سفیانی و قرقیسیا در گذر تاریخ
23. سیوطی، العرف الوردی، ص 125، ح 110.
24. مروزی، الفتن، ج 1، ص 308، ح 893.
25. نعمانی، غیبت، ص 280.
26. سیوطی، العرف الوردی، ص 120، ح 91.
27. نعمانی، غیبت، ص 280.
28. شیخ مفید، الاختصاص، ص 256.
29. همان.
30. عبدالحمید نیلی، سرور اهل الایمان، ص 42، ح 16.
31. سیوطی، العرف الوردی، ص 115، ح 77.
32. کلینی، الکافی، ج 8، ص 189، ح 285.
33. سلمی، عقدالدرر، ص 97.
34. همان، ص 73.
35. یاقوت، معجم البلدان، ج 4، ص 422. سفیانی و قرقیسیا در گذر تاریخ
36. سمعانی، الانساب، ج 10، ص 295.
37. نعمانی، غیبت، ص 277.
38. شیخ مفید، الارشاد، ج 2، ص 369.
39. مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 208.
40. مقدسی، فرائد فوائد الفکر، ص 310.
41. مروزی، الفتن، ج 1، ص 309، ح 893.
42. نعمانی، غیبت، ص 302.
43. ابن المنادی، الملاحم، صص 81، 82 و 86 و 200.
44. شیخ طوسی، غیبت، ص 463، ح 479.
45. همان، ص 443، ح 436.
46. همان، ص 447، ح 445.
47. نعمانی، غیبت، ص 303.
48. سلمی، عقد الدرر، ص 82.
49. میسر بن عبدالعزیز از اصحاب خاص امام باقر(ع) بود و حضرت اسرار امامت را به او آموخته بود [تستری، قاموس الرّجال: 10/ 320].سفیانی و قرقیسیا در گذر تاریخ
50. کلینی، الکافی، ج 8، ص 245، ح 451.
51. نعمانی، غیبت، ص 280.
52. همان، ص 278.
53. سلمی، عقدالدرر، ص 87.
54. همان، ص 92.
55. سورة انعام (6)، آیة 121.
56. مروزی، الفتن، ج 1، ص 282، ح 823.
57. سلمی، عقد الدرر، ص 73.
58. مروزی، همان.
59. همان، ح 822.
60. ابن المنادی، الملاحم، ص 78.
61. همان، ص 80.
62. سیوطی، العرف الوردی، ص 111، ح 68.
63. نعمانی، غیبت، ص 304.
64. طبرسی، اعلام الوری، ج 2، ص 282.
65. نعمانی، غیبت، ص 300.
66. طبرسی، همان.
67. نعمانی، غیبت، ص 300.
68. مروزی، الفتن، ج 1، ص 206.
69. نعمانی، غیبت، ص 301.
70. شیخ طوسی، غیبت، ص 450.
71. عیّاشی، التّفسیر، ج 1، ص 163، ح 222.
72. حائری، الزام النّاصب، ج 2، ص 199.
73. مروزی، الفتن، ج 1، ص 303، ح 882.سفیانی و قرقیسیا در گذر تاریخ
سفیانی ملعون
اصهب کیست؟«اصهب» در لغت به معنای شتر سرخ موست و به رومیان نیز از جهت رنگ چهره و دشمنی با اسلام گفته میشود1 و به معنای خاص، نام یکی از از دو مدّعی قدرت و رقیب سفیانی است. بر اساس روایات «اصهب و ابقع» دو رهبر مخالف سفیانیاند که سفیانی در منطقة شام با آنها به نزاع برمیخیزد و بر آنان چیره میشود. (ابقع کسی است که پوست بدنش سیاه و سفید باشد) روایات دربارة او و اصهب با اجمال بسیار سخن گفتهاند. در این باره به حدیثی از امام باقر(ع) برمیخوریم که میفرمایند: «از شرّ اصهب ابرص پرهیز کن! پرسیدند: اصهب کیست؟ فرمود: ابقع. پرسیدند: ابقع کیست؟ فرمود: ابرص. سپس فرمود: از شرّ سفیانی نیز پرهیز کن» در این حدیث اصهب و ابقع یک نفر معرفی شده2 امّا بر اساس بیشتر احادیث اصهب و ابقع نام دو نفر است.
احتمالاً اصهب غیر مسلمان است؛ زیرا برخی از روایات او را با صفت «علج» معرفی کردهاند و این تعبیر معمولاً دربارة «سربازان کافر» به کار میرود. امّا از روایاتی که ابقع و اصهب را نکوهش کردهاند چنین برمیآید که مواضع سیاسی آنان مخالف اسلام و طرفدار دشمنان دین و کافرند. بنابراین معنی اختلاف و درگیری دو گروه نظامی در سرزمین شام که در روایات آمده همان اختلاف دو زمامدار برسر زمامداری منطقه است. به نظر میرسد که فرماندهی ابقع، در پایتخت قرار دارد. چون روایات دلالت دارند که قیام اصهب از خارج پایتخت یا مرکز آغاز میشود. هیچ یک از این دو فرمانده نمیتوانند بر دیگری پیروزی قاطعی به دست آورند. سفیانی از این فرصت استفاده کرده، از خارج پایتخت دست به یورش میزند و هر دو نفر را تار و مار میکند.3
امام علی(ع) فرمودهاند: «از شام سه پرچم برافراشته میشود: پرچم اصهب، ابقع و سفیانی».4 امام رضا(ع) نیز میفرمایند:«از نشانههای ظهور آن حضرت ویرانی شام به هنگام برخورد سه لشکر در زیر پرچمهای سفیانی، اصهب و ابقع است». 5
سفیانی ابتدا به جنگ با ابقع میپردازد و پس از آن اصهب را سرکوب میکند و بر شام استیلا مییابد. چنانکه امام باقر(ع) در حدیث معتبری فرمودهاند: «اوّلین سرزمینی که خراب میشود، سرزمین شام است. در این هنگام سه پرچم (لشکر) با یکدیگر به نزاع برمیخیزند: پرچم اصهب و ابقع و سفیانی. سفیانی با ابقع مواجه میشود و با یکدیگر میجنگند. سفیانی او و یارانش را میکشد و پس از آن اصهب را میکشد».6 هم چنین در روایتی دیگر آمده است: «هنگامی که کافر در شام به هلاکت برسد، اصهب کافر قیام میکند وتسخیر مرکز (شام) بر او سخت میشود و طولی نمیکشد که او نیز کشته میشود و حکومت به اتراک میرسد و در شام گرانی پدید آید و رویدادها پشت سر هم روی میدهد و در هر قدمیجنگ برپا میشود».7
در حدیث دیگری امام صادق(ع) میفرمایند: «در آن هنگام سه پرچم در شام به اهتزاز درمیآید که پرچمهای سفیانی، اصهب و ابقع است و مردم شام زیر این سه پرچم نبرد میکنند». این حدیث به روشنی دلالت میکند که خروج اصهب و ابقع با خروج سفیانی همزمان است و طبعاً مقارن ظهورحضرت بقیّـ[الله(ع) و از نشانههای نزدیک بودن ظهور خواهد بود. بدون تردید شورش سفیانی از روزی که خروج کرده تا روزی که نام و نشانی از او باقی نباشد، از 14 ماه تجاوز نمیکند.8
علامه شهید سید محمد صادق صدر در سخنانی میفرمایند: «دمشق (شام) در آن زمان میدان جنگهای داخلی و تنازعات مسلحانه میان گروههای سهگانه (تحت فرمان ابقع، اصهب و سفیانی که مانند مرکز ثقل نیروهای سیاسی و نظامی میشود) خواهد شد. هر سه از صراط مستقیم حقّ منحرف گشتهاند و هر کدام تاج و تخت و حکومت را برای خود میطلبند. (روایات تفکرات و عقاید آنها را برای ما به روشنی بیان کردهاند) ابقع و سپاهیانش با سفیانی میجنگند که منجر به پیروزی سفیانی وکشته شدن ابقع و یارانش میشود. در جنگ سفیانی با اصهب هم، چنین اتفاقی تکرار میشود و فاتح نهایی جنگها سفیانی است. این اتفاقات مصداق بارز این آیه است که: «فاختلف الأحزاب من بینهم فویلٌ للذّین کفروا من مشهد یومٍ عظیمٍ؛ احزاب با هم بر سرآنچه در میانشان بود اختلاف کردند پس وای بر آنها (از آنچه) برقیامت (برسرآنها خواهد آمد)».
10
در پایان باید گفت درگیری ابقع، اصهب و سفیانی و چیره شدن سفیانی بر آندو از حوادث پیش از ظهور است که بر اساس روایات وارده به وقوع میپیوندد.
اصهب کیست؟
ماهنامه موعود شماره 99