انتشار كتابي با موضوع «مهدويت» در آلباني
«خورشید مغرب» عنوان کتابی است پیرامون امام زمان (عج) و موضوع مهدویت که به همت نمایندگی فرهنگی کشورمان در آلبانی چاپ و منتشر شد.
به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از اداره کل روابط عمومی و اطلاعرسانی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، این کتاب تالیف محمدرضا حکیمی و مترجم آن لدیو دملی است که با حمایت کمیته مطالعات و تحقیقات مجمع جهانی اهل بیت (ع) به زبان آلبانیایی ترجمه و از سوی انتشارت مسجد اهل بیت (ع) در تیرانا در سال 2009 چاپ و منتشر شد.
در این کتاب که به شکل جامع موضوعات گوناگون در خصوص زندگی این امام بزرگوار به صورت مستند و علمی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است، اولین منبع در این حوزه است که به جامعه مخاطبان آلبانیایی زبان منطقه و خصوصا کشور آلبانی عرضه میشود.
ترجمه و انتشار این کتاب در راستای اطلاعرسانی صحیح و اثربخش در حوزه معارف اسلامی و شناخت اهل بیت (ع) صورت گرفته و در کنار دهها عنوان کتاب دیگری که تاکنون در این حوزه به حمایت کمیته مطالعات و تحقیقات مجمع جهانی اهل بیت (ع) به زبان آلبانیایی به چاپ رسیده است، مجموعهای مفید برای علاقهمندان به معارف اسلامی و اهل بیتی در کشور آلبانی و نیز آلبانیایی زبانان منطقه است.
کشتار انسان براى ساخت مواد آرايشي
واحد مرکزى خبر: شبکه کشتار انسانها به منظور استحصال چربى آنها براى ساخت مواد آرایشى در پرو کشف و منهدم شد. پلیس پرو دیروز پنج نفر را بازداشت کرد که به کشتار دهها نفر متهم هستند.
این افراد پس از کشتار افراد مذکور، چربى بدنى آنها را به منظور قاچاق کردن استخراج مىکردند. این افراد قربانیان خود را در جنگلهاى دورافتاده پرو مىکشتند و سپس چربى را از اجساد آنها جدا مىکردند تا در بازار سیاه براى ساخت لوازم آرایشى عرضه کنند. این شبکه قاچاق چربى انسان زمانى کشف و شناسایى شد که پلیس پرو مطلع شد یک دستگاه اتوبوس حامل چربىهاى مذکور از کوههاى این کشور آمریکاى لاتین به لیما، پایتخت، وارد شده است.
پلیس در تحقیقات خود گورهایى را کشف کرد که در آن اجساد انسانى سوزانده شده بودند. مىتوان از چربى بدن انسان براى ساخت مواد آرایشى بهره گرفت. به گفته کارشناسان مىتوان از چربى انسان در درمان چین و چروک صورت و امثال آن استفاده کرد، اما معمولا براى این کار از چربى زیر شکم یا ران خود افرادى استفاده مىشود که به مراکز زیبایى مراجعه مىکنند.
افراد دستگیر شده در این شبکه به کشتن دست کم پنج نفر براى استخراج چربى بدن آنها اعتراف کردهاند. هر لیتر چربى ذوب شده بدن انسان حدود پانزده هزار دلار قیمت دارد. گفته مىشود این شبکه مخوف، چربىهاى انسانى اش را به شرکتهاى سازنده مواد آرایشى در اروپا مىفروخته است.
عربستان، دیروز و امروز
قدیمیترین دین یکتا پرست در حجازِ قبل از اسلام، دین حنیف، همان دین حضرت ابرهیم(ع) است. زمانی که حضرت ابراهیم به همراه فرزندشان، حضرت اسماعیل وارد حجاز شدند، دین یکتاپرستی خود را در کنار آداب پسندیدهای چون حج وارد این سرزمین کردند. از دلایل گسترش و نفوذ آیین حنیف در عربستان، ازدواج حضرت اسماعیل(ع) با جرهم ثانیه (ازدواج یک عرب قحطانی با یک عرب عدنانی) بود.
عربستان مهد ظهور اسلام بود و علاوه بر نقش مؤثری که در بدو نبوت پیامبر اکرم(ص) داشته در آخرالزّمان و به هنگام ظهور منجی عالم بشریت نیز نقش تعیین کنندهای خواهد داشت. در این نوشتار نگاهی گذرا به مشخّصات این کشور خواهیم داشت.
1. جغرافیا
عربستان سعودی با مساحتی حدود690/149/2 کیلومتر مربع فضای جنوب غربی آسیا را به خود اختصاص داده است. از شمال با عراق و اردن، از شرق با کویت، خلیج فارس، امارات، قطر و بحرین هم مرز است. همچنین از جنوب به عمان و یمن و از غرب به دریای سرخ محدود شده است.
آب و هوای آن خشک، بارندگی کم و تفاوت دمای شب و روز زیاد است. ربع الخالی از خشکترین نقاط عربستان و خالی از سکنه است و بیشترین میزان بارندگی در کنار آبها و باحهها، جنوب غربی کشور میباشد.
2. شهرهای مهم
شهرهای عربستان از چهار جهت دارای اهمیت هستند و بر همان اساس دستهبندی میشوند:
ـ مذهبی: مکّه و مدینه؛
ـ تجاری: بندر جدّه، دمام و ...؛
ـ سیاسی: ریاض؛
ـ کشاورزی: طائف، بریده، تبوک و...
برای آشنایی بیشتر با هرکدام از این شهرها و دلایل اهمیت آنها کمی در مورد آنها مطالعه میکنیم؛
2ـ1. مکّه: وجود بیتالله الحرام، صحرای عرفات، منا، شعب ابوطالب و...، اهمیت مرکز جهان اسلام، این شهر تاریخی مذهبی را صد چندان کرده است. از نامهای دیگر مکه میتوان به «بلد الأمین» و «بلد الحرام» و... اشاره کرد که در قرآن کریم بارها و بارها از آن نام برده شده است؛ مثلاً خداوند در سورة مبارک تین به این شهر قسم یاد میکند: «و التین و الزیتون ٭ و طور سینین ٭ و هذا البلد الأمین». رفت و آمد سالانة میلیونها زائر از سراسر جهان به این شهر رنگ و بوی خاصّی داده است.
2ـ2. مدینه: اماکن مقدسی مثل مسجدالنّبی، حرم رسول خدا(ص)، قبرستان بقیع، مسجد سبعه، مسجد قبا و ... باعث شدهاند تا این شهر در میان عالمیان شهرت خاصّی کسب کند. نام مدینه تا قبل از نفوذ اسلام و مسلمان شدن بزرگان شهر، یثرب بوده است، اما بعد از مسلمان شدن بزرگان قبایل و همچنین هجرت رسول اکرم(ص) به این شهر، با نام «مدینه النبی(ص)»، یا مدینة طیبه شهرة آفاق گشت.
2ـ3. جدّه: این شهر پس از ریاض، پایتخت عربستان سعودی، بزرگترین و پرجمعیّتترین شهر این کشور است. به خاطر فوارة بزرگی که داخل دریای سرخ در این شهر ساختهاند، لقب «عروس دریای سرخ» را به آن دادهاند. در برخی از منابع، جدّه را محل فرود آمدن حضرت حوّا و قبر او دانستهاند.1
2ـ4. ریاض: از زمانی نزدیک به دو دهة قبل، پایتخت سیاسی عربستان است، در این زمان اندک این شهر پیشرفتهای زیادی را تجربه کرده و حدود 4 میلیون نفر را در خود جای داده است.
3. نشان رسمی کشور
نشان رسمی کشور عربستان تصویر دو شمشیر و یک نخل است.
4. نژاد، زبان و خط
نژاد ساکنان عربستان، سامی2 و زبان رسمی اعراب، عربی است، بنابراین در پی زبان اول، خطّ رسمی ساکنان عربستان، خطّ عربی است. زبان دوم آنها که در دستگاههای دولتی، مراکز تجاری و دانشگاهها استفاده میشود، زبان انگلیسی است.
5. تاریخ اجتماعی عربستان
قبل از ظهور اسلام، مردم سرزمین عربستان (حجاز) به صورت قبیلهای زندگی میکردند. این قبایل مستقل از هم عمل میکردند و تنها راه برقرار کردن ارتباط میانشان، ایجاد رابطة خویشاوندی بود. در میان ایشان فقط یک عامل از تجاوز به حقوق قبایل دیگر جلوگیری میکرد، آن هم بستن پیمان قبیلهای بود. در صورت عدم وجود پیمان، هیچ عاملی نمیتوانست نفاق و فاصلهای را که بین قبایل وجود داشت، نابود و میان آنها وحدت ایجاد کند.
طبیعت اقلیم خشک و آب و هوای حجاز، اینگونه زندگی را با وحشیگری، روحیة خشن و علاقه به جنگ و خونریزی همراه کرده بود. نتیجة اینگونه رفتارها، رهایی از قید و بند قانون و سیاست کشور و هم چنین مانع پیشرفت و عمران بوده است. از نکات عجیب زندگی در دوران یاد شده این است که، آن زمان در عربستان حدود هزار و سیصد جنگ ثبت شده است.
ابن خلدون، جامعه شناس بزرگ، جامعة آن روز عربستان را چنین توصیف میکند: «خوی آنها غارتگری بوده است. هرچه را در دست دیگران میدیدند، میربودند و تاراج میکردند و روزی آنها هم در پرتو نیزهها فراهم میآمد و در ربودن اموال دیگران حدّ معینی قائل نبودند، بلکه چشم ایشان به هرگونه ثروت یا ابزار زندگی میافتاد، آن را غارت میکردند».3
اعراب با پذیرش اسلام، حکومت قبیلهای خود را رها کرده، برای تشکیل حکومتی جهانی گام بزرگی برداشتند. توماس کارلایل، تاریخدان اسکاتلندی، در مورد این تحول بزرگ چنین ابراز عقیده کرده است: «خداوند اعراب را به وسیلة اسلام، از تاریکیها به روشناییها هدایت فرمود، از ملت خموش و راکدی که نه صدایی از آن میآمد و نه حرکتی از آن محسوس بود، ملتی پدید آورد که از گمنامی به سوی شهرت، از سستی به سوی بیداری، از پستی به سوی فراز، از عجز و ناتوانی به سوی نیرومندی سوق داده شد، نورشان از چهار سوی جهان میتابید. از اعلان اسلام یک قرن نگذشته بود که مسلمانان یک پا در هند و پای دیگر در اندلس نهادند».4
6. اقتصاد، کشاورزی و معادن کشور
سالهاست که اقتصاد عربستان بر پایة نفت استوار است و از نوسان قیمت نفت در بازارهای جهانی تأثیر میپذیرد. کاهش قیمت نفت در سال 1998 میلادی ضربة شدیدی به اقتصاد عربستان وارد کرد و باعث شد که در آن زمان دولت کشور تصمیم بگیرد که بخش عظیم اقتصاد را به بخش خصوصی واگذار کند.
همچنین به دلیل وجود اماکن متبرک و مقدس در این سرزمین، عربستان قطب جهانگردی جهان اسلام شمرده میشود. بنابراین سالانه میلیونها زائر وارد خاک عربستان شده، رونق اقتصادی کشور را افزایش میدهند.
با وجود شرایط اقلیمی خاصّ عربستان و کمبود آب، عمده ترین محصولات کشاورزی عربستان در گندم، جو، خرما و... خلاصه میشود.5 علاوه بر نفت، وجود معدن طلا، سنگ آهک، سنگ گچ و سنگ مرمر، همچنین سرب و نقره اوضاع اقتصادی حجاز را بهبود میبخشد.6
7. نظام آموزشی
دوران تحصیل در عربستان 12 سال است؛ 5 سال دوران تعلیمات ابتدایی که عمومی و رایگان است، 3 سال راهنمایی و 3 سال نیز دوران متوسطه. از جمله دانشگاههای بزرگ این سرزمین اسلامی، دانشگاه ریاض است. دانشگاههای مذهبی هم در کنار سایر دانشگاهها فعالیت میکنند که یکی از مهمترین آنها دانشگاه «ام القری» یا دانشگاه مذهبی مدینه است.
بالتّبع به دلیل گرایش مذهبی مسلّط در این کشور، عمدتاً دیدگاههای فرقة وهابیّت در اینگونه مراکز دینی به صورت شدیدی تبلیغ و ترویج میشود و فضای آموزشی برای ارائة صحیح سایر دیدگاهها ـ از اهل سنّت و شیعه است ـ یا بسیار محدود است یا اینکه موجود نیست.
8. آداب و رسوم ساکنان عربستان
در دوران جاهلیت، فساد، هرزگی و روابط نامشروع، آدابی پسندیده و جذاب به حساب میآمدند. اینگونه رفتارها آنقدر در میان اعراب رواج داشت که اغلب شاعران در ستایش میخوارگی شعر میسرودند. آزادگی و شجاعت در میانشان مطلوب بود امّا این صفات به شکل غارتگری، انتقامجویی، تجاوز و کشتار در زندگیشان نمود پیدا کرده بود.
لباس رسمی شخصیتهای سیاسی، مذهبی و بزرگان قبایل در محافل رسمی و عمومی، عبایی قهوهای یا کرم رنگ به همراه یک شماغ (پارچهای خطدار قرمز رنگ یا گاهی سفید رنگ با نام غتره که بر سر خود میاندازند)، است.
به دلیل رواج افکار وهابیت در بین اعراب این سرزمین، مردم پس از مرگ عزیزان خود مجلس ترحیمی برگزار نمیکنند و فاتحهای نمیخوانند، بلکه به منزل وی رفته، به بازماندگان تسلیت میگویند.8
9. ادیان و مذاهب
قدیمیترین دین یکتا پرست در حجازِ قبل از اسلام، دین حنیف، همان دین حضرت ابرهیم(ع) است. زمانی که حضرت ابراهیم به همراه فرزندشان، حضرت اسماعیل وارد حجاز شدند، دین یکتاپرستی خود را در کنار آداب پسندیدهای چون حج وارد این سرزمین کردند. از دلایل گسترش و نفوذ آیین حنیف در عربستان، ازدواج حضرت اسماعیل(ع) با جرهم ثانیه (ازدواج یک عرب قحطانی با یک عرب عدنانی) بود.
بت پرستی در میان اعراب جاهلیت دینی رایج بوده است. در کتب تاریخی به مطالب جالبی پیرامون چگونگی ورود بت پرستی به شبه جزیرة عربستان برمی خوریم. گفته شده فردی به نام «عمرو بن لحی» برای اوّلین بار بتپرستی را وارد شبه جزیره کرده است. وی در سرزمین شام (و در برخی منابع روم شرقی و عراق)9 مشاهده کرده بود که «عمالقه»10 مجسّمههای زیبایی را میپرستیدند، سپس بت هُبَل را که بعداً یکی از بتهای بزرگ مکه شد، خرید و به این شهر آورد و از مردم خواست تا آن را عبادت کنند.11
علاوه بر آیین حنیف و بتپرستی، دین یهود نیز در حجاز پیروانی داشت. یهودیانی که در شبه جزیرة عربستان ساکن بودند به چند دسته تقسیم میشدند؛ گروهی از آنها در یمن زندگی میکردند، گروهی هم یثرب و خیبر را برای گذران زندگی انتخاب کرده بودند. شغل یهودیان یثرب، آهنگری و زرگری بود. شاید یکی از دلایل انتخاب مدینه توسط یهودیان برای زندگی، بشارتهای تورات بود که میگفت پیامبر آخرالزّمان در آن شهر زندگی میکند.
علاوه بر این ادیان در شمال عربستان به دلیل همسایگی با دولت روم، مسیحیت رواج داشته است.
مذهب حاکم امروز بر عربستان مذهب اهل سنّت با قرائت انحرافی فرقة وهابیت است. وهابیت ابتدا به صورت نهضت تغییر در دین اسلام شروع به کار کرد و کمکم فرقة ضالة وهابیت شکل کنونی خود را پیدا کرد. از علل اصلی نفوذ و گسترش وهابیت در میان اعراب، پیوند عبدالوهاب (مؤسس فرقة ضالة وهابیت) با محمدبن سعود (مؤسس حکومت آل سعود) بود در این مورد، توضیح کاملتر را دراینباره، در ادامة مطلب خواهیم خواند.
10. دلایل اهمیت عربستان
در مجامع بین المللی عربستان از جایگاه خوبی برخوردار است، دلایل اهمیت کشور عربستان، عبارتند از:
10ـ1. وجود نفت: این کشور به تنهایی بیش از 25 درصد نفت جهان را در خاک خود ذخیره کرده است؛
10ـ2. ارتباط مستقیم با دریای سرخ؛
10ـ3. قرار گرفتن در منطقه خاورمیانه، که اهمیت استراتژیکی خاصی به آن بخشیده است؛
10ـ4. نفوذ در اوپک و کشورهای عضو؛
ـ و...
11. تاریخ حکومت در عربستان
سرزمین عربستان قبل از تسلط آل سعود در دست امپراطوری عثمانی بوده است، اما به دلیل بروز ضعف سیاسی دولت عثمانی به دلیل دخالت دولتهای بزرگ عصر (انگلیس) در فروپاشی عثمانی، در گوشه و کنار امپراطوری حرکتهایی جدایی خواهانه و خود مختار مشغول فعالیت بودند.
اواسط قرن 18 هجری قمری بود که محمد بن سعود و محمّد بن عبد الوهاب، با هم، هم پیمان شدند و دیری نپایید که بخش عمدهای از سرزمین نجد را تحت تسلط خود درآوردند. همکاری این دو نفر تا سال 1318ق. ادامه داشت تا اینکه محمد بن سعود، از دنیا رفت و پسرش عبد العزیز که داماد محمد بن عبدالوهاب بود، جانشین پدر شد و کارهای پدر را ادامه داد.
فعالیت ایشان تا زمانی ادامه داشت که بر سراسر عربستان حاکم شدند. آل سعود که در حال حاضر بر سراسر کشور عربستان حاکم است، منسوب به «محمد بن مقرن» است.12
محمّد بن عبد الوهاب و تأسیس وهابیت در عربستان
محمد بن عبد الوهاب در سال 111ق. به دنیا آمد و دوران کودکی خود را در نجد گذراند، در حوزة علمیة حنبلی درس خواند و برای ادامة تحصیل مدتی در مدینه روزگار گذراند. وی به کشورهای متعددی رفت، مدتی بصره، بغداد، و حتّی در شهرهای کردستان، همدان، اصفهان و شیراز را نیز از نزدیک مشاهده کرد. وی در عراق، مورد شناسایی و تعلیم محمّد بن عبدالوهاب گماردة ویژة وزارت مستعمرات بریتانیا در کشورهای اسلامی واقع شد، که با لباس و هیئت مبدّل با هدف ایجاد تفرقه در صفوف مسلمانان مدّتی طولانی در سرزمینهای اسلامی به سر برده بود. همفر، سالها بعد، مشروح دیدار خود با وی و آنچه را به او آموخته بود، در کتاب خاطراتش منتشر ساخت.13
بعد از این سفرهای طولانی و دوری چندین ساله جاسوس انگلستان، به وطن خود بازگشت و بعد از هشت ماه ادّعاهایی خلاف سنّت و مشهور مسلمانان خود را در مجامع عمومی مطرح کرد. در «درعیه» بود که عبدالوهاب با محمدبن سعود ملاقات کرد و محمدبن سعود به اصرار همسر و فرزندش درصدد کمک به محمّد بن عبدالوهاب برآمد. پس از توافقی که این دو نفر با هم انجام دادند، قدرت زیادی به چنگ آوردند و با لشگر خود به شهرهای مختلفی حمله کردند، همه چیز را ـ حتّی آرامگاه اهل بیت پیامبر(ص) و امامان شیعه در بقیع ـ نابود کردند و با نام مبارک اسلام حتی به زنان مسلمان تجاوز نمودند.
محمد بن عبدالوهاب حکم ارتداد همة مسلمانان را به اتهام اینکه تا خدا هست به پیامبر اکرم(ص) توسل پیدا میکنند، صادر میکرد. آنان کمکم به تمام شبه جزیره عربستان نفوذ کردند و عقاید و خرافات مورد نظر خود را در بین مردم رواج دادند.پس از مرگ محمّد بن عبدالوهاب در سال 1206ق. استعمارگران همچنان از عقاید و مذهب او در عربستان و سرزمینهای اسلامی حمایت میکنند. نظام حاکم این کشور اسلامی اکنون یکی از متّحدان اصلی دشمنان مسلمانان (آمریکا و انگلیس) در منطقهاند. اینگونه بود که محمدبن عبد الوهاب شکاف بزرگی بین مسلمانان ایجاد کرد که همچنان لطمات جبرانناپذیری به جان و مال ایشان وارد میآورد.14
با این وجود، غیر طبیعی به نظر نمیرسد که اوضاع و شرایط اجتماعی حاکم و رویکرد عمومی در عربستان به سود وهابیت و برضدّ شیعه باشد. علمای وهابی به هر طریقی از نفوذ و پخش عقاید شیعه در میان ملت و به خصوص جوانانشان جلوگیری میکنند. برای مثال اگر در دانشگاههای عربستان، دانشجویی، کتب شیعیان را در دست داشته باشد، از دانشگاه اخراج و از تحصیل محروم میشود. مانع بزرگ نشر کتب شیعه در عربستان و سراسر جهان اسلام، وهابیان هستند. در نمایشگاه بینالمللی کتاب مصر، قسمت عمدة کتابهای شیعیان توسط وهابیان ثروتمند خریداری و سوزانده میشوند.
برخی از بزرگان وهابیت در کتابهای معروف حدیثی و تفسیری دست برده و به بهانة خلاصه کردن آنها، احادیث مربوط به پیروی از امامان معصوم(ع) را حذف میکنند و احادیث جعلی خود، در مدح و عصمت خلفا و برخی از صحابه را جایگزین آنها میکنند. سالانه میلیونها مسلمان به قصد سفر پربرکت حج عازم عربستان میشوند. در این زمان است که کار اصلی بزرگان دینی این سرزمین آغاز شده و کتابهای ضد شیعة خود را، که به زبانهای مختلف ترجمه شده، به صورت رایگان، در اختیار زائران قرار میدهند. از دیگر فعالیتهای ایشان در این زمان فرستادن مبلغان مذهبی خود به میان شیعیان و دیگر زائران است تا هرچه میتوانند به سود وهابیت و بر ضدّ شیعه تبلیغ کنند.متأسفانه تاکنون بارها علما و مفتیان وهابی، ریختن خون شیعیان را مباح دانستهاند و دردناکتر اینکه ضمن همدستی با دشمن حتمی مسلمانان، یعنی صهیونیسم، خواستار تحریم کمک به مبارزان مسلمان لبنانی، به جرم شیعه بودنشان شدهاند. البته نکتة قابل توجه و نگرانکننده برای نظام فرقهای و حکومتی عربستان، این است که در طبقة روشنفکر و تحصیلکردة این کشور گرایش قابل توجهی به تشیع و رویکرد انقلابی اسلام و به خصوص مسئولان انقلابی ایران دیده میشود. امید آنکه با پایان یافتن حاکمیت این دیدگاه انحرافی بر قبلهگاه مسلمانان، که مانع اصلی وحدت بین مسلمانانانأ، همة مذاهب اسلامی طعم اتّحاد علیه کفر را بچشند. إنشاءالله.
معرفت امام زمان(ع)؛ چيستی، چرايی و چگونگی
«ای اباخالد! به خدا سوگند بندهای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نکند تا اینکه خدا قلبش را پاکیزه کرده باشد و خدا قلب بندهای را پاکیزه نمیکند تا اینکه تسلیم محض ما شده و با ما آشتی کرده باشد. پس چون با ما از در آشتی درآمد، خدا از حساب سخت نگاهش دارد و از هراس بزرگ روز رستاخیز ایمنش سازد».
اشاره:
همة ما کم و بیش تاکنون در مورد لزوم «معرفت امام زمان(ع)»، مطالبی خوانده یا شنیدهایم و به اجمال میدانیم براساس روایات قطعی و تردیدناپذیری که از پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم(ع) نقل شده، نداشتن معرفت نسبت به امام زمان(ع) به منزلة مرگ در زمان جاهلیّت؛ یعنی مردن در حال کفر و شرک است. همچنین از جایگاه و نقشی که در آموزههای اسلامی برای امامان معصوم(ع) ترسیم شده است، شناخت داریم، ولی شاید بسیاری از ما نسبت به کمّ و کیف و لوازم این معرفت چندان آگاه نباشیم و به درستی ندانیم که چه شناخت تفصیلی باید نسبت به امام عصر خود داشته باشیم. این وضعیت برای کسانی که همة افتخار خود را در پذیرش امامان معصوم و اعتقاد به امام عصر(ع) میدانند، هرگز زیبنده نیست. از این رو، همه باید در حدّ توان و درک خود برای رسیدن به سطحی قابل قبول از شناخت و معرفت امام بکوشیم و معرفت اجمالی خود را به معرفت تفصیلی تبدیل کنیم.
عید غدیر، عید امامت و ولایت، فرصت ارزشمندی برای شناخت بیشتر امامان(ع) و مروری بر دانستههایمان در این زمینه است. با تبریک این عید سعید، توجّه شما را به مقالهای که به این مناسبت تهیه شده است، جلب میکنیم.
1. معنای لغوی و اصطلاحی امام
الف) معنای لغوی
امام، واژهای عربی و به معنای پیشوا، سرپرست و مقتداست.1 راغب اصفهانی دربارة این واژه مینویسد: «امام کسی است که به او اقتدا میشود، چه شیء مورد اقتدا انسان باشد که به گفتار و کردارش اقتدا شود یا کتابی باشد یا شیء دیگری، چه این اقتدا حق و صواب باشد و چه باطل و ناصواب».2
برخی دیگر از لغتنگاران نیز چنین معنایی را از امام ارائه دادهاند.3 برخی متکلّمان که به معنای لغوی این واژه پرداختهاند، نوشتهاند: «معنای لغوی واژة امامت آن است که دیگری مورد تبعیّت و پیروی قرار گیرد؛ یعنی رئیس باشد و امام کسی است که مورد تبعیت و اقتدا قرار میگیرد. از آن جهت که در مفهوم امامت تبعیّت و اقتدا نهفته است، به کسی که نماز جماعت برگزار میکند امام گویند؛ زیرا مردم در قیام و رکوع و سجده و تشهّد به وی اقتدا کرده و از او تبعیت میکنند، بنابراین او مورد تبعیّت است».4
بنابراین، امامت در لغت به معنای رهبری و ریاست امّت است که طبعاً نوعی تبعیّت و پیروی گروهی را به همراه دارد.
از آنچه گفتیم میتوان دریافت که واژة امامت از یک سو «پیشوایی و راهبری» و از سوی دیگر «تبعیّت و پیروی» را میرساند، ولی اینکه این پیشوایی و پیروی در چه حوزه و قلمروی باشد یا در چه بعدی از ابعاد زندگی انسان مطرح شود، از مفهوم لغوی واژة امامت خارج است؛ همچنانکه عمومیّت یا اختصاص در حوزهای که تبعیّت و پیشوایی انجام میشود از این واژه استفاده نمیشود. همچنین این واژه به خودی خود تعیینکنندة بار ارزشی مثبت یا منفی نیست.
بنابراین، از معنای لغوی این واژه استفاده نمیشود که امامت و پیشوایی در حوزه و قلمرو دینی مردم است یا در حوزة دنیایی آنها. در واقع قراین و شواهد خارجی است که تعیینکنندة هر یک از این جنبههای یاد شده است.5
واژة امام در قرآن 12 بار به صورت مفرد یا جمع به کار رفته است.6 در این استعمالها، امامت به همان معنای لغوی است؛ یعنی به معنای مطلق رهبری و پیشوایی به کار رفته و چیزی بر معنای آن اضافه نشده است و هرگاه ویژگی و خصوصیتی مدّنظر بوده با قید و قرینه بیان شده است؛ مثلاً در یکی از آیات قرآن میخوانیم: «و جعلناهم أئمّةً یهدون بأمرنا؛7 و آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت میکنند».
از «یهدون بأمرنا» میفهمیم که امامت مطرح شده در این آیه، امامت حق است. در آیة دیگری میخوانیم: «و جعلناهم أئمّةً یدعون إلی النّار؛ 8 و آنان را پیشوایانی که به سوی آتش میخوانند، گردانیدیم».در یکی دیگر از آیات قرآن چنین آمده است: «فقاتلوا أئمّة الکفر؛ 9 پس با پیشوایان کفر بجنگید». از دو قرینة «یدعون إلی النار» و «أئمة الکفر» میفهمیم که آنچه در این دو آیه طرح شده، امامت باطل است.
همچنین از بررسی موارد متعددی که واژة امامت در گفتار معصومین(ع) به کار رفته است، درمییابیم که این واژه در اصل به معنای مطلق پیشوایی و رهبری است و هر یک از خصوصیات پیش گفته، با قرینه و قید دیگری فهمانده شده است.10
در روایات اسلامی، واژههای امام و امامت از جایگاه بسیار برجستهای برخوردار بوده، از آن به عنوان مقامی الهی یاد شده است که دست اختیار و انتخاب بشر به آن نمیرسد. از جملة این روایات، میتوان به روایتی که از امام رضا(ع) نقل شده است، اشاره کرد: «همانا امامت، قدرش والاتر، شأنش بزرگتر، منزلتش عالیتر، جایگاهش بلندتر و ژرفایش بیشتر از آن است که مردم با خردهای خود به آن برسند یا با آرائشان آن را دریابند یا با انتخاب خود، امامی منصوب کنند. همانا امامت، مقامی است که خدای عزّوجلّ پس از رتبة نبوّت و خلّت در مرتبة سوم به ابراهیم خلیل(ع) اختصاص داده است... . همانا امامت، مقام پیامبران و میراث اوصیا است. همانا امامت، خلافت خدا و خلافت رسول خدا(ص) است».11
ب) معنای اصطلاحی امام
گروهی از متکلّمان امامیه، امامت را به «ریاست عام دینی و دنیایی» تعریف کردهاند؛ مثلاً شیخ مفید در تعریف و توصیف امام مینویسد: «امام، کسی است که در امور دینی و دنیایی مردم به جانشینی از پیامبر(ص)، ریاستی فراگیر دارد».12 همچنین خواجة طوسی پس از آنکه مسائل مهم بخش امامت را پاسخگویی به پنج پرسش «[معنای] امام چیست؟ آیا امام موجود است؟ برای چه امام موجود است؟ امام چگونه است؟ و امام کیست؟» میداند،13 در پاسخ پرسش نخست مینویسد: «امام کسی است که ریاست فراگیر در امور دینی و دنیایی را اصالتاً نه به نیابت از دیگری در این دنیا به عهده دارد».14
گرچه این دو عبارت به توصیف امام میپردازد، ولی تا حدّ بسیاری مفهوم امامت را بیان میکند، لذا خواجة طوسی آن را کاملتر از سایر تعریفها و منطبق بر معنای اصطلاحی و کلامی «امامت» میداند. در این تعریفها صراحتاً آمده است که امامت در معنای اصطلاحی و کلامی خویش دو حوزة دین و دنیا را دربرمیگیرد؛ یعنی امامت همانگونه که ریاست و مرجعیت در امور دینی است، مرجعیت در امور دنیایی نیز میباشد.15
2. معرفت امام در آموزههای اسلامی
«معرفت امام» جایگاه و اهمیّت ویژهای در آموزههای اسلامی دارد و در سخنان پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع) تأکید فراوانی بر آن شده است. برای روشنتر شدن این موضوع به برخی از روایاتی که در این زمینه وارد شده است، اشاره میکنیم:
1. در روایتی که به صورت متواتر16 و از طریق شیعه و اهل سنّت از پیامبر اعظم(ص) نقل شده، نشناختن امام زمان و معرفت نداشتن نسبت به او با مردن در عصر جاهلیت (عصر کفر و شرک) برابر دانسته شده است. در این روایت میخوانیم: «هر کس بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است».17
2. امام باقر(ع) در این زمینه میفرماید: «هر کس در حالی که امامی نداشته باشد، بمیرد، مردنش، مردن جاهلیت است و هر آنکه در حال شناختن امامش بمیرد، پیش افتادن یا تأخیر این امر [دولت آل محمد(ع)]، او را زیان نرساند و هر کس بمیرد در حالی که امامش را شناخته، همچون کسی است که در خیمه قائم[(ع)] با آن حضرت باشد».18
3. حارث بن مغیره از امام صادق(ع) چنین نقل میکند: «به ابوعبدالله [امام صادق](ع) عرض کردم: آیا رسول خدا(ص) فرمود: «کسی که بمیرد و امامش را نشناسد به مرگ جاهلی از دنیا رفته است»؟ فرمود: «آری». گفتم: جاهلیت کامل یا جاهلیتی که امامش را نشناسند؟ فرمود: «جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی».19
3. ضرورت معرفت امام
حال این پرسش مطرح میشود که چرا در آموزههای اسلامی این همه بر لزوم معرفت امام تأکید شده است؟ برای یافتن پاسخ این پرسش، لازم است که نگاهی اجمالی به جایگاه امام و امامت در مکتب اسلام داشته باشیم:
1. در روایتی که از امام رضا(ع) نقل شده، در این زمینه چنین آمده است: «امامت، زمام دین و مایة نظام مسلمانان و صلاح دنیا و عزّت مؤمنان است. امامت، اساس رشد یابنده اسلام و شاخة بلند آن است. تمامیت نماز و روزه و حج و جهاد و گردآوری مالیات و صدقات و اجرای حدود و احکام و حراست از مرزهای اسلام، همه به دست امام است. امام، حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام میکند و حدود خدا را برپا میدارد و از دین خدا دفاع میکند. او با حکمت و اندرز و حجّت رسا [مردم] را به راه پروردگارش فرامیخواند».20
با توجه به این روایت به خوبی روشن میشود که بقای همة اصول و فروع اسلام به وجود امام بسته است و آموزههای اسلامی جز با وجود امام تحقّق عینی و عملی نمییابد. از این رو کسی که امام زمانش را نشناسد، هیچ بهرهای هم از اعمال خود نخواهد برد.
2. در روایتی که از امام باقر(ع) نقل شده، این موضوع با صراحت بیشتری بیان شده است. آن حضرت میفرماید: «بالاترین مرتبة امر [دین] و کلیدش و در همه چیز و مایة خرسندی خدای رحمان، پیروی از امام بعد از شناخت اوست. همانا خدای عزّوجلّ میفرماید: «هر کس از پیامبر فرمان بَرَد، در حقیقت خدا را فرمان برده و هر کس رویگردان شود، ما تو را بر ایشان نگهبان نفرستادهایم»، همانا اگر مردی شبها را به عبادت به پاخیزد و روزها را روزه دارد و تمام اموالش را صدقه دهد و در تمام دوران عمرش به حج رود و امر ولایت ولیّ خدا را نشناسد تا از او پیروی کند و تمام اعمالش با راهنمایی او باشد، برای او از ثواب خدای عزّوجلّ حقّی نیست و او از اهل ایمان نباشد».21
این روایت، ضرورت و فلسفة تأکیدهای فراوان اسلام بر شناخت امام را به خوبی آشکار میکند و روشن میسازد که معرفت امام از آن رو اهمیّت دارد که مقدمة پیروی و اطاعت از اوست. به همین دلیل است که میبینیم در بسیاری از روایتهای «من مات» به جای تعبیر «و لم یعرف إمام زمانه»، عبارتهایی چون «و لیس علیه إمامٌ»22 یا «و لیس له إمامٌ»23 یا «و لیس له إمامٌ یأتمّ به»24، «و لیس له إمام یسمع له و یطیع»25 «و لیس علیه طاعةٌ»26، «و لیس فی عنقه بیعةٌ»27 آمده است که همة آنها بر مقدمه بودن معرفت برای پیروی و اطاعت از امام، به عنوان شرط نجات و رستگاری دلالت میکند.
3. توجّه به روایت ذیل که از امام حسین(ع) نقل شده است این موضوع را روشنتر میسازد. آن حضرت در این روایت با اشاره به فلسفة آفرینش انسان میفرماید: «هان ای مردم! همانا خداوند
ـ بزرگ باد یاد او ـ بندگان را نیافرید مگر برای اینکه او را بشناسند. پس هرگاه او را بشناسند، او را بپرستند و هرگاه او را بپرستند، با پرستش او، از بندگی هر آنچه جز خداست، بینیاز شوند.
مردی پرسید: ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت، معرفت خدا چیست؟ حضرت فرمود: این است که اهل هر زمانی، امامی را که باید از او فرمان برند، بشناسند».28
بنابراین، میتوان گفت: فلسفة آفرینش انسان، رسیدن به مقام معرفت خداست. این معرفت حاصل نمیشود مگر به معرفت امام و حجّت عصر(ع)؛ زیرا امام، آینة تمام نمای حق و واسطة شناخت خداست، چنانکه امام صادق(ع) فرمود: «ما دانایان (برپا دارندگان) به امر خدا و دعوتکنندگان به راه او هستیم. به واسطة ما خدا شناخته و پرستیده میشود. ما راهنمایان به سوی خدا هستیم و اگر ما نبودیم، خدا پرستیده نمیشد». 29
در روایت زیر که از امام علی(ع) نقل شده، ارتباط بین معرفت امام و سعادت و رستگاری انسانها، به بیان دیگری توضیح داده شده است: «خوشبختترین مردم کسی است که فضل و مقام ما را بشناسد و به وسیلة ما به خدا نزدیک شود و در دوستی ما یکدل و مخلص باشد و به آنچه ما بدان فراخواندیم عمل کند و از آنچه ما نهی کردیم دست بردارد. چنین کسی از ماست و در سرای ماندگاری (بهشت) با ماست».30
4. توجه به مفاد دعاهایی که خواندن آنها در عصر غیبت مورد تأکید قرار گرفته است، نیز ما را به اهمیّت موضوع شناخت حجّت خدا و نقش آن در زندگی انسان رهنمون میسازد. بر اساس روایتی که زرارة بن اعین از امام صادق(ع) نقل میکند، آن حضرت پس از پیشگویی غیبت قائم(ع) در پاسخ این پرسش زراره که: اگر آن زمان را درک کردم، چه عملی را پیشة خود سازم؟ میفرماید: «ای زراره! اگر آن زمان را درک کردی پیوسته این دعا را بخوان: بار الها! خودت را به من بشناسان؛ که اگر خودت را به من نشناسانی، پیامبرت را نخواهم شناخت. بار الها! فرستادهات را به من بشناسان؛ که اگر فرستادهات را به من نشناسانی، حجّت تو را نخواهم شناخت. بار الها! حجّت خود را به من بشناسان؛ که اگر حجتت را به من نشناسانی، از دینم گمراه میشوم».31
این دعا با اندک تفاوتی، در یکی از توقیعات امام عصر(ع) نیز آمده است.32
4. مفهوم معرفت امام
شیخ صدوق(ره) دربارة ضرورت معرفت امام و آنچه که هر مسلمان باید در مورد امام خود بداند، مینویسد: «بر ما واجب است که پیامبر [اسلام] و امامان پس از او را که درود خدا بر آنان باد، با نامها و ویژگیهایشان بشناسیم. این امر، فریضة واجبی است که بر ما لازم آمده است و خداوند عذر هیچکس را در مورد آن نمیپذیرد، خواه جاهل [قاصر] باشد و خواه [جاهل] مقصّر».33 نویسندة کتاب ارزشمند «مکیالالمکارم»، مراد و مقصود از «معرفت امام» را که در روایتها بر آنها تأکید شده است، چنین توضیح میدهد: «بدون تردید، مقصود از شناختی که امامان ما ـ درودها و سلامهای خداوند بر ایشان باد ـ تحصیل آن را نسبت به امام زمانمان امر فرمودهاند، این است که ما آن حضرت را چنانکه هست بشناسیم، به گونهای که این شناخت سبب درامان ماندن ما از شبهههای ملحدان و مایة نجاتمان از اعمال گمراهکنندة مدّعیان دروغین باشد. چنین شناختی جز به دو امر به دست نمیآید: شناختن شخص امام به نام و نسب و دوم، شناخت ویژگیهای او. به دست آوردن این دو شناخت از اهمّ واجبات است».34
باید دانست شناخت ویژگیهای امام، در عصر ما از اهمیّت بیشتری برخوردار است و در واقع، این نوع شناخت میتواند در زندگی فردی و اجتماعی منتظران منشأ اثر و تحوّل باشد؛ زیرا اگر کسی به حقیقت به صفات و ویژگیهای امام عصر(ع) و نقش و جایگاه آن حضرت در هستی و فقر و نیاز خود نسبت به او آگاه شود، هرگز از یاد و نام آن حضرت غافل نمیشود.
نکتهای که باید در نظر داشت، این است که شناخت امام زمان(ع) از شناخت دیگر امامان معصوم(ع) جدا نیست. اگر کسی به طور کلی به شأن و جایگاه ائمة هدی آگاه شد، صفات و ویژگیهای آنها را شناخت و به مسئولیت خود در برابر آنها پی برد، به یقین، به شناختی شایسته از امام عصر(ع) نیز دست مییابد.
5. راههای به دست آوردن معرفت
معرفت امام زمان(ع) نیز چون برخی دیگر از معرفتها از دو طریق حاصل میشود:
الف) معرفت اکتسابی: یکی از راههای پی بردن به مراتب و مقامات بلند امامان معصوم شیعه به طور کلی و امام عصر(ع) به طور خاص، مطالعه و تأمّل در کتابها و مقالههایی است که در این زمینه نگاشته شده است.35 همچنین خواندن زیارت جامعة کبیره و تأمّل و تدبّر در اوصافی که در این زیارت برای ائمه معصومین(ع) نقل شده، در حصول معرفت نسبت به مقام و جایگاه امام در هستی بسیار مؤثراست.36 شاید بتوان گفت شناخت نشانههای ظهور نیز یکی از فروع شناخت امام عصر(ع) است؛ زیرا شناخت دقیق نشانههای ظهور سبب میشود انسان، فریب مدعیان دروغین مهدویت را نخورد و در دام شیّادانی که ادّعای «مهدی» بودن دارند، نیفتد.
برای ظهور منجی آخرالزّمان، نشانههای حتمی و تردیدناپذیری شمرده شده است که با مشاهدة آنها به حقّانیت آن منجی و اینکه او واقعاً همان امام منتظر؛ یعنی امام مهدی(ع) است، میتوان پی برد. بنابراین، بر همة منتظران لازم است که پس از شناخت کامل امام عصر(ع)، به مطالعه و شناسایی نشانههای ظهور نیز بپردازند.37
ب) معرفت اعطایی: در آموزههای اسلامی بر تأثیر پرهیزکاری و انجام اعمال شایسته در حصول معرفت راستین و نهادینه شدن آن در وجود آدمی بسیار تأکید شده است. بر اساس این آموزهها انسان میتواند با عمل کردن به آموختههای خود، مرزهای داناییاش را گسترش دهد و به آنچه نمیداند دست یابد. قرآن کریم در این زمینه میفرماید: «یا أیّها الّذین آمنوا إن تتّقوا الله یجعل لکم فرقاناً؛38 ای کسانی که ایمان آوردهاید، اگر از خدا پروا دارید، برای شما [نیروی]تشخیص حق از باطل قرار میدهد». و در جایی دیگر میفرماید: «إلیه یصعد الکلم الطّیّب و العمل الصّالح یرفعه؛39 سخنان پاکیزه به سوی او بالا میرود و کار شایسته به آن رفعت میبخشد».
علّامة طباطبایی در تفسیر این آیه و بیان مراد از «کلم الطیّب؛ سخنهای پاکیزه» چنین مینویسد: «مراد از آن صرف لفظ نیست، بلکه لفظ بدان جهت که معنایی طیّب (پاکیزه) دارد منظور است. پس در نتیجه مراد از این «کلم طیب» عقاید حقّی میشود که انسان اعتقاد به آن را زیربنای اعمال خود قرار میدهد».40
ایشان در ادامه، به بررسی رابطة علم و عمل و تأثیر عمل شایسته در رفعت علم پرداخته و مینویسد: «عمل از فروع علم و آثار آن است، آثاری که هیچگاه از آن جدا شدنی نیست. هر چه عمل مکرر شود، اعتقاد راسختر، روشنتر و در تأثیرش قویتر میگردد».41
امام باقر(ع) نیز در زمینة نقش عمل به دانستهها در افزایش دانایی میفرماید: «هر کس به آنچه میداند، عمل کند، خداوند آنچه را نمیداند به او میآموزد».42 بنابراین، کسانی که در پی امام عصر، معرفت امام عصر(ع) و راه یافتن به ولایت ایشان هستند باید افزون بر مطالعه و تحقیق و تدبّر در ویژگیهای امامان معصوم(ع)، در پیروی از این بزرگواران و دوری از مخالفت آنها نیز بکوشند و خود را از همه آلودگیهایی که پیشوایان معصوم نمیپسندند، پیراسته سازند. در این صورت است که میتوان امیدوار بود انوارمعرفت این حجّتهای الهی در قلب ما راه یابد.
در روایتی که از امام باقر(ع) نقل شده است، در این زمینه چنین میخوانیم: «ای اباخالد! به خدا سوگند بندهای ما را دوست ندارد و از ما پیروی نکند تا اینکه خدا قلبش را پاکیزه کرده باشد و خدا قلب بندهای را پاکیزه نمیکند تا اینکه تسلیم محض ما شده و با ما آشتی کرده باشد. پس چون با ما از در آشتی درآمد، خدا از حساب سخت نگاهش دارد و از هراس بزرگ روز رستاخیز ایمنش سازد». 43 ناگفته نماند که در این راه باید از عنایت حضرت حق نیز مدد جوییم و ـ همچنانکه در دعایی که پیش از این بدان اشاره کردیم، ملاحظه شد ـ از درگاه الهی نیز توفیق شناخت حجّتش را درخواست کنیم تا بدین وسیله از گمراهی و سرگردانی نجات یابیم.
ابراهیم شفیعی سروستانی
ماهنامه موعود شماره 106
پینوشتها:گل محمدی
1. ابن منظور، لسان العرب، ج1، صص 213 و 214.
2. ابوالقاسم حسین بن محمد، راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن فی غریب القرآن، تحقیق: ندیم مرعشلی، ص 20.
3. برای نمونه ر.ک: اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح تاج اللغـ[ و صحاح العربیه، تحقیق: احمد الغفور عطار، ج 5، ص 1865؛ احمد بن محمد الفیومی، المصباح المنیر فی غریب شرح الکبیر، ص 23.
4. محمود حمصی رازی، المنقذ من التقلید، ج 2، ص 235.
5. سعید ضیائیفر، جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، ص 552.
6. گاهی امام به معنای پیشوا و رهبر، بدون اشاره به خصوصیات آن میباشد؛ مثل آیه: «یوم ندعو کلّ أُناس بإمامهم» (سورة اسراء (17) آیة 71) و گاهی به چیزی اطلاق میشودکه در پیش روی انسان قرار دارد؛ مثل آیة: «و إنّهما لبإمامٍ مبینٍ» (سورة حجر (15) آیة 79) و گاهی به معنای رهبری به سوی حق یا رهبری به سوی باطل است.
7. سورة انبیاء (21)، آیة 73.
8. سورة قصص (28)، آیة 41.
9. سورة توبه (9)، آیة 12.
10. برای مطالعة بیشتر در این زمینه ر.ک: جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، صص 553 ـ 555.
11. الکافی، ج 1، باب نادر جامع فی فضل الإمام و صفاته،
صص 198ـ200، ح گل محمدی1.
12. شیخ مفید، النکت الاعتقادیـة، مندرج در: سلسله مصنفات الشیخ المفید، ج 10، ص 39.
13. خواجه نصیرالدین طوسی، تلخیص المحصل نقد المحصل، ص 425.
14. همان، ص 426؛ وی در ادامه، این تعریف را کاملتر از سایر تعریفها و غیر قابل اعتراض میداند؛ زیرا میتوان معنای اصطلاحی را به گونهای که در موارد استعمالش اطراد و رواج داشته باشد، به کار برد.
15. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک: جایگاه مبانی کلامی در اجتهاد، صص 564 ـ 565.
16. «تواتر» [در لغت] یعنی یکی پس از دیگری و همراه با فاصله... و در اصطلاح، حدیث «متواتر»، خبر جماعتی است که سلسله روّات آن تا به معصوم در هر طبقه به حدی باشد که امکان توافق آنها بر کذب به طور عادی محال باشد و موجب علم گردد.» سیدرضا مؤدب، علمالحدیث: پژوهشی در مصطلح الحدیث یا علم الدرایـة، ص 23، ر.ک: کاظم مدیر شانهچی، علمالحدیث و درایـ[ الحدیث، ج 2، ص 33. خبر متواتر به لفظی، معنوی و اجمالی تقسیم شده است. «متواتر لفظی، خبری است که همة ناقلین، مضمون آن را یکسان و با الفاظ واحد ذکر نمایند و با هم تطابق لفظی دارند... متواتر معنوی، خبری است که همة ناقلین مضمون واحدی را با عبارات مختلف نقل مینمایند» علمالحدیث: پژوهشی در مصطلح الحدیث یا علم الدرایـة،
ص 27. «متواتر اجمالی و آن علم اجمالی به صحّت یکی از چند حدیثی است که در یک موضوع وارد شده» علمالحدیث و درایـ[الحدیث، ص گل محمدیگل محمدی37.
17. ر.ک: الکافی، ج 1، ص 376، ح 2، ص 377، ح 3 و ج 2،
ص 21، ح 9؛ الغیبـة، 1کتاب الغیبة نعمانی، ص130، ح 6؛ کمال الدین و تمام النعمـة، ج 2، ص 409، ح 9؛ بحار الأنوار، ج 8 ، گل محمدی
ص 368، ج 32، صص 321 و 331، ج 51، ص 160 و ج 68،
ص 339؛ سلیمان بن ابراهیم القندوزی، ینابیع المودّة، ج 3،
ص 372؛ برای مطالعه بیشتر در زمینه جایگاه این روایت در متون روایی شیعه و اهل سنت، ر.ک: مهدی فقیه ایمانی، شناخت امام یا راه رهایی از مرگ جاهلی، او خواهد آمد، صص 93ـ115.
18. الکافی، ج 1، ص 371، ح 5.
19. همان، ص 377، ح 3.
20. همان، ص 200، ح 1؛ کمال الدین و تمام النعمـة، ج 2، ص 676.
21. الکافی، ج 2، ص 19، ح 5.
22. ر.ک: همان، ج 1، ص 376، ح 1.
23. ر.ک: همان، ح 2.
24. ر.ک: محمد بن مسعود عیاشی، تفسیر العیاشی، ج 2، ص 185،
حگل محمدی1699.
25. ر.ک: محمد بن محمد بن نعمان شیخ مفید، الإختصاص، تصحیح و تعلیق: علیاکبر غفاری، صص 268و269.
26. ر.ک: ابن حجر هیثمی، مجمع الزوائد، ج 5، ص 223
27. علی بن حسام الدین المتقی البرهان الفوری، کنز العمال فی سنن الأقوال و الأفعال، ق، ج 1، ص 103، ح 263.
28. گروه حدیث پژوهشکده باقرالعلوم، فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع) (ترجمه موسوعـة الکلمات الإمام الحسین (ع) صص 604 و 605 .گل محمدی
29. بحار الأنوار، ج26، ص260، ح38. همچنین ر.ک: همان، ص247، ح14.
30. شرح غرر الحکم و درر الکلم، ج2، ص 461، ح 3297؛ محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه همراه با ترجمه فارسی، ترجمه: حمیدرضا شیخی، ج5، ص 2480، ح 8584.
31. کمال الدین و تمام النعمـة، ج 2، باب 33، صص 342 و 343، ح 24.
32. ر.ک: همان، باب 45، ص 512، ح 43.
33. محمد بن علی بن حسین شیخ صدوق، الهدایـة [فی الاصول و الفروع]، صص 28 و 29.
34. مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم، ج 2، ص 107.
35. از جمله آنها به کتابهای زیر میتوان اشاره کرد: الکافی، ج1، کتاب الحجـة، صص 168 ـ 438؛ الهدایـة، صص 30 ـ 50؛ ابوجعفر محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد(ع) ، لطفاللّه صافی گلپایگانی، معرفت حجت خدا شرح دعای أللّهمّ عرّفنی نفسک، سیدمحمد بنیهاشمی، معرفت امام عصر(ع)؛ سید حسن میرجهانی طباطبایی، ولایت کلیّه، تحقیق و تصحیح: سیدمحمد لولاکی؛ «جایگاه امام معصوم(ع) درنسبت با کل هستی»؛گفتوگوبا آیتاللّهمحمدعلیگرامی، موعود، سال اول، ش2، خرداد و تیر1376 و ش13، مرداد و شهریور 1376؛ سیدمحمد مهدی میرباقری، «معرفت الله، معرفت ولی خداست»، موعود، سال پانزدهم، ش70، آذر 1385؛ «معرفت امام عصر(عج): اقتراح با حضور حجج الاسلام و المسلمین محمدباقر تحریری، سید محمدمهدی میرباقری و دکتر ابراهیم شفیعی سروستانی»، موعود، سال دوازدهم، ش 86 و 87 ، فروردین و اردیبهشت 1386.
36. برخی از شرحهای زیارت جامعه کبیره که علاقهمندان را در درک مفاهیم بلند مطرح شده در این زیارت یاری میکند، به شرح زیر است: سیدحسین همدانی درود آبادی، الشموس الطالعـة فی شرح الزیارة الجامعـة، احمد زمردیان، مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره، عبدالعلی گویا، علی و زیارت جامعة کبیره؛ عبدالله جوادی آملی، ادب فنای مقربان: شرح زیارت جامعه کبیره، تحقیق و تنظیم محمد صفایی؛ محمدباقر تحریری، جلوههای لاهوتی: شرح زیارت جامعة کبیره، 3 ج.
37. برای آشنایی با نشانههای ظهور میتوان به کتابهای زیر مراجعه کرد: سیدحسن میرجهانی، نوائب الدهور فی علایم الظهور، دو جلد در چهار مجلد؛ علی کورانی، عصر ظهور، ترجمه کتاب عصر الظهور، ترجمه: عباس جلالی؛ کامل سلیمان، روزگار رهایی یومالخلاص، ترجمه: علیاکبر مهدیپور، ج 2، صص 817 ـ 887؛ محمد خادمی شیرازی، نشانههای ظهور او.گل محمدی
برای آشنایی بیشتر با منابع مطالعاتی موضوع نشانههای ظهور، ر.ک: ابراهیم شفیعی سروستانی، «آخرالزمانشناسی در آثار اسلامی» مندرج در کتاب پیشگوییها و آخرالزمان مجموعه مقالات.
38. سوره انفال (8)، آیة 29؛ ر.ک: سورة طلاق (65)، آیة 2 و 3.
39. سورة فاطر (35)، آیة 10.
40. سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی، ج 17، ص29.
41. همان.گل محمدی
42. بحار الأنوار، ج 75، ص 189، ح 44.
43. الکافی، ج 1، ص 194، ح 1.
از پرتكل سران صهيون تا آنفولانزاي خوكي
همة قرائن و شواهد حاکی از آن است که شتاب عجیب و غیرقابل تصوّری در کانونهای قدرت صلیبی و صهیونی برای یکسره کردن کار جهان و اعلام حکومت جهانی به وجود آمده است. سالها قبل، وقتی که مجموعهای از پرتکلهای دانشوران یهود که حاوی اطلاعاتی دربارة تصمیمات پشت پردة اشرار یهود بود، منتشر شد، بسیاری حیرت کردند و برخی نیز آن را دروغ پنداشتند، به ویژه آنکه، عملیاتی شدن پروژههای مندرج در آن پرتکلها که با قصد به فساد کشیدن انسانها، نابودی ادیان الهی، از هم پاشیدگی دولتها و بالاخره سیطرة جهانی طراحی شده بود، دور و غریب به نظر میآمد.
اوّلین بار در 1901 م. این صورت مجلسها یا همان پرتکلها کشف و منتشر شد. این مجموعه شامل بیست و چهار دستور بود. اندرزها و پروژههایی برای سلطه بر جهان. اگر چه برخی پژوهشگران دربارة صحت این پرتکلها تردید کردند، امّا حوادث بعدی که چون زنجیرهای منظم جهان را در کام خود کشیدند و کشف منبعی مشترک برای این همه آفت و بلا در عرصههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، بهداشتی و آموزشی، جای تردیدی باقی نگذاشت که جنود ابلیس (فراماسونری جهانی و صهیونیسم بین الملل) برای سلطه از برنامهای مدوّن و دستورالعملی پذیرفته شده تبعیت کرده و مرحله به مرحلة آن را به اجرا میگذارند. مگر جز این است که امروزه، پراکندگی و آشفتگی سیاسی ـ اجتماعی، سلطة اشرار بر سازمانهای جهانی و اخذ انحصارهای ویژه، انزوای طالبان حق و حقیقت و پیروان ادیان حقیقی بر گسترة زمین سایه افکنده است.
طیّ همة سالهای گذشته و به تدریج، همة ملل و اقوام مبتلا به فساد اخلاقی، ماتریالیسم، سکولاریزم و پراکندگی شدند و در اشتغال مداوم برای دستیابی به قوت لایموت و در میان خلجانات و هیجانات مداوم ملّی و منطقهای همة مجال شناسایی خصم اصلی و پنهان را از دست دادند اقوام مبتلا و آشفته همواره انگشت اتهام به سوی مبتلایاتی چون خود دراز کردند. از این طریق، همة ثروت و قدرت جهان در دست جماعتی محدود، بیرحم و شرور در انحصار آمد، چنانکه بر اساس گزارش سازمان توسعة انسانی وابسته به سازمان ملل متحد در سال 1992 م. یک پنجم جمعیت جهان با بیشترین ثروت مالک 7/82 درصد کلّ ثروت دنیا هستند، در حالی که بقیه یعنی چهار پنجم جمعیت جهان با کمترین ثروت تنها یک چهارم درصد کل ثروت جهان را در اختیار دارند.
سران پشت پردة تأسیس حکومت جهانی برای از بین بردن قدرتهای کوچک ملّی و منطقهای در سراسر جهان و متمرکز کردن قدرتهای، نظامی و سیاسی جهان در دست جماعتی محدود، آمریکا را به عنوان بازوی اجرایی اهداف خود برگزیدند و به کمک آن به تمامی اهداف مرحلهای خود رسیدند.
اطلاعات حاکی از آن است که ارتش سرکوبگر آمریکا در حال حاضر، روزانه، 1,250,000,000 دلار هزینة نظامی بر جهان تحمیل میکند. این همه در حالی است که در هر دقیقه ,2,000,000 دلار در جهان برای عملیات نظامی هزینه میشود. شاید جالب باشد که بدانید هزینة تنها یک موشک اسپارو معادل هزینة غذایی یک مدرسه با هزار نفر دانش آموز ظرف مدت پنج سال است و با متوقف کردن تنها سه ساعت جنگ، میتوان بیماریهای قاتل سالانه چهار میلیون کودک در جهان را از میان برد.
شایان ذکر است هزینة نظامی آمریکا در سال 2007م. 440 میلیارد دلار بوده که 120 میلیارد آن مربوط به عراق و افغانستان بود.
موضوع «کشتار خاموش» ساکنان زمین و به حداقل رساندن این جمعیت و غلبه دادن جماعتی خاص بر عموم مردم جزو برنامههای دائمی سران مخفی و مؤسسان حکومت جهانی بوده است.
در روزگاری نه چندان دور تجربة یکصد و بیست سال عمر برای عموم مردم عمری طبیعی و معمولی بود در حالی که امروزه، در سراسر گیتی، مردان و زنان در پنجاه سالگی فرسودگی و پیری را تجربه میکنند و برای دیدار عزرائیل لحظه شماری میکنند و همگان نیز آنها را پیر و سالخورده و از کار افتاده میشناسند.
تباه شدن حرث و نسل، آلودگی آب و نان، تحمیل غذا و داروی رنگین امّا مسموم در کنار بسیاری از ترفندها، عمر عمومی ساکنان زمین را به 50% عمر طبیعی کاهش داده است.
سران سازمانهای مخفی از همة حیلهها برای این منظور بهره جستهاند. آنها با طرح پروژة یوژنیکس یا همان علم به نژادی، همة تلاش خود را مصروف عقیمسازی مردم جهان، ممانعت از تولد و کنترل زاد و ولد کردند و با همة قوا این پروژه را بر کشورهای شرقی، مذهبی تحمیل نمودند.
در سال 1927 م. بنیاد راکفکر، این پروژه را کلید زد و در اوّلین اقدام در سال 1965 م. در پرتوریکو 35% از زنان زایا را عقیم ساخت.
در ادامة همین پروژه، در سالهای مختلف، تزریق واکسنهایی را بر مردم تحمیل کردند که قبل از آنکه آنها را در برابر بیماریها مصون سازد، موجب مرگ تدریجی آنها شد. چنانکه:
در سال 1990 م. سازمان بهداشت جهانی سازمان ملل طیّ برنامهای واکسیناسیون میلیونها زن بین 15 تا 45 سال را در کشورهای نیکاراگوا، مکزیک، فیلیپین به بهانة پیشگیری از ابتلاها به بیماری تتانوس به اجرا درآورد. یک سازمان کلیسایی کاتولیک Gomite Pro Vida Do Mexico که به این پروژه مشکوک شده بود واکسنها را تست کرد و متوجه شد که این واکسنها حامل Human Chorionic gonadotropin موجب نازایی زنان مورد تزریق واکسن شده است.
بعدها معلوم شد، بنیاد راکفکر، شورای جمعیت راکفکر و بانک جهانی به عنوان حامی CGIAR (گروه بین المللی) به همراه انیستیتوهای سلامت ملی از سال 1972 در قالب یک پروژة بیست ساله در خصوص تولید واکسن کورتاژ حامل تتانوس برای سازمان بهداشت جهانی سازمان ملل اقدامی پنهانی داشته است. دولت نروژ هم 41 میلیون دلار برای این پروژه هدیه نموده است.
جنگ بیوتکنولوژیک تنها بخشی از پروژة کشتار خاموش است.
بنا به نظر پرفسور «فرانسیس بویل» که قانون سلاحهای بیوتکنولوژیک ضدّ تروریسم کنگرة آمریکا را نوشته است، پنتاگون بخشی از دو دستور العمل استراتژی ملّی بوش در سال 2002 م. مبنی بر پیشبرد جنگ بیولوژیک و پیروزی در آن را دنبال مینماید و مینویسد که حکومت فدرال ایالات متحدة آمریکا از سال 2001 تا 2004 در ارتباط با مطالعات تحقیقات مربوط به جنگهای بیولوژیکی 5/14 میلیارد دلار هزینه نموده است.
ریچار ابرایت Richard Ebright بیولوژیست دانشگاه راجرز معتقد است که در حال حاضر در آمریکا بیش از 300 مؤسسة علمی و حدود 12000 واحد در حال ارتباط با جنگهای بیولوژیک فعالیت میکنند.
مارگاریت سانگر Margaret Sanger «بنیانگزار مؤسسة بین المللی تنظیم خانواده» و از دوستان نزدیک راکفلرها در سال 1939 م. در هارلم، پروژهای را به اجرا گذارد. (پروزنگی) در نامهای به یکی از دوستانش ضمن تشریح این پروژه اعلام آرزوی نابودی نژاد سیاه میکند.1
در سال 2001 م. شرکت بیوتکنولوژیکی Epicyte اعلام داشت: به روش مهندسی ژنتیکی ذرتی را تولید نموده است که کشندة اسپرم و عقیم سازی مردان است. وزارت کشاورزی آمریکا حامی تولید ذرت عقیم کننده بود.
بد نیست بدانید که طیّ 20 سال اخیر، توسط پژوهشگران کمپانیهای بزرگ چند ملیتی داروسازی 30 نوع بیماری جدید خلق و به جان مردم جهان افکنده است. این ویروسهای مرگبار که از جملة آنها ایدز و آنفولانزای خوکی را میتوان نام برد. در حالی که به کشتار مردم مشغول میشوند، میلیاردها دلار به جیب کمپانیهای داروسازی میریزند. فروش دارو و عرضة واکسنهای به ظاهر باز دارنده و توزیع شده سالانه بیش از 500 میلیارد دلار به حساب تعداد محدودی کمپانی داروساز میریزند.
چنانکه امروزه شاهد هستید پس از آنکه اضطراب آنفولانزای خوکی جهانی شد، چشمها به واکسن این ویروس دوخته شده.
روزنامة ملی گارته ترکیه از قول آقای راونی کیلده اعلام کرده که آمریکا پیرو نشست بیلدربرگ در 15 می 2009 م. با طرح هنری کسینجر وزیر امور خارجة آمریکا، تصمیم گرفته است بدون هزینه (جنگ) و حتی با کسب درآمد میلیاردها دلار یک سوم مردم جهان را نابود کند. آنها حتی سازمان بهداشت جهانی را زیر فشار قرار دادهاند تا این واکسن را در سطح جهان گسترش دهند. هیچ کس نمیتواند بپذیرد سالهای آینده این واکسن چه اثراتی خواهد داشت. آمریکا به نوعی شرکتهای سازنده را از مسئولیت فارغ کرده است.
نخستین پردة این سناریو را وزیر سابق بهداشت فنلاند بازی کرد و در آن مدعی شد که ویروس آنفولانزا را مقامات آمریکایی سنتز کرده تا نیمی از مردم جهان را نابود کنند.
«راونی کیلده» به طور مشخص از هنری کسینجر، وزیر امور خارجة اسبق آمریکا نام برده و او را عامل اصلی این توطئة جهانی معرفی میکند.
«کیلده» مدعی شده که آمریکا میخواهد، یک سوم مردم جهان را بدون هزینه و جنجال نابود و بابت فروش واکسن به کشورهای جهان میلیارد دلار را به خزانة آمریکا سرازیر کند.
این مقام اروپایی ادعای بزرگتری هم دارد و بر این باور است، سازمان بهداشت جهانی تحت فشار آمریکا ناچار شد که این عارضه مصنوعی را به عنون یک بیماری به جهان معرفی کند و از کشورهای جهان بخواهد برای درمان و واکسن آن اقدام کنند.
پس از آن روزنامة آلمانی «بیلد» به میدان آمده و از قرارداد شرکت «گلاسو اسمیت کلاین» با دولت آلمان، برای تهیة واکسن این بیماری افشاگری کرده و تأکید میکند که این قرارداد دو سال پیش از شیوع بیماری، بین دولت آلمان و این شرکت امضا شده است!
روزنامة «الاخبار» لبنان با در کنار هم گذاشتن این اخبار و تحلیلها به نقل از شاهین، سخنگوی وزارت بهداشت مصر نوشت: اگر این اخبار درست باشد با یک توطئة جهانی روبهرو هستیم، زیرا تاکنون هیچ کس ماهیت واقعی ویروس آنفولانزای خوکی را معرفی نکرده است.
تلویزیون مصر نیز به نقل از این مقام بهداشتی گزارش داد: ما نیز گمان میکنیم، موضوع فراتر از یک بیماری بوده و جهان بمباران بیولوژیکی شده است.
«آدریان گیبس» دانشمند ویروس شناس استرالیا نیز گفته که این ویروس ماهیت ویروس طبیعی را ندارد و در آزمایشگاههای مخفی به آن دست یافته و عمداً آن را منتشر کردهاند؛ او این اطلاعات را در مجله تخصصی ویروس شناسی «ویرولوژی» نیز منتشر کرده است.
روزنامة اتریشی «یان بیرگر میستر» نیز همة پردهها را دریده و این گونه افشاگری کرده که سازمان بهداشت جهانی، سازمان ملل متحد، باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا و لابی صهیونیستی مالک بانکهای زنجیرهای و بین المللی از جمله «دیوید راتشلد»، «دیویود راکفلر» و «جورج سوروس» در پشت پرده انتشار بیماری آنفزولانزای خوکی هستند.
و در پایان سایت خبری «المحیط» نیز گزارش داد: گروهی از کارشناسان متخصص ویروس با انتشار گزارشهایی در مجلات علمی مدعی شدهاند، آنچه در سال 1918 م. موجب مرگ بیش از هشت میلیون انسان در اروپا شد، ویروس آنفولانزای طیور بوده و آنچه اکنون در حال شیوع در جهان است، مشابه از آن ویروس بوده و در ترکیب زنجیرههای وراثتی آن دست کاری شده و بیماریزایی آن به مراتب بیشتر شده است.
هر چند هنوز شواهد مستند یا مستدلی مبنی بر درستی این ادعاها ارائه نشده، امّا طرح گستردة آن میتواند بر افکار عمومی جهان تأثیر جدّی داشته باشد؛ البته نباید فراموش کرد که درستی یا نادرستی این فرضیات، تأثیری بر آثار کشندة این ویروس که اکنون دغدغة اوّل سلامتی در جهان به شمار میرود، ندارد.2
هیچ بعید نیست که به زودی سران ائتلاف صلیب و صهیون در عملیاتی انتحاری و از ترس از دست رفتن آخرین فرصتها حکومت خونبار جهانی را اعلام کنند و با راه انداختن بلوایی جهانی آرزوی دراز خود را صورت واقعی ببخشند.
با توجه به آنکه شیعه خانة حضرت صاحب الزّمان(ع) تحت حمایت آسمانی نقش مهمی را در آیندة جهان و تاریخ آینده ایفا میکند، لازم است بیش از پیش دربارة استقلال علمی، فرهنگی و اقتصادی بیند شد و مردم بیش از پیش متوجه دستهایی باشند که سعی در بسط تفرقه و تشتت میان مردم و فتنهگری دارند.
خرید با یک صلوات
ایستگاههای صلواتی به مکانی اطلاق میشد، مشتمل بر فضاهای مسقف، ایوان و یا فضایی دارای سایبان و محوطه (با حصار و بیحصار) که ساختاری طولی (دارای کشیدگی در یک جهت) داشتند. این ایستگاههای در اطراف تقاطع محورهای مو اصلاتی مناطق نبرد، دژبانیهای مهم و ورودی یا داخل شهرهای مناطق جنگی قرار داشتند. در داخل شهرهای جنگی معمولاً از فضاهای جنبی مساجد یا حسینیهها بدین منظور استفاده میشد ولی در خارج از شهرها، ساختمانهای موقتی (یک طبقهای) با مصالح ساده از قبیل بلوکهای سیمانی، تیرآهن یا ورقهای فلزی ساخته میشدند. همچنین از کانتینرهای مستعمل نیز استفاده میشده زیربنای ایستگاههای صلواتی حدود 200 تا 500متر مربع بود و تقسیمبندی فضایی آنها نسبت به موقعیتها و آب و هوای مناطق متفاوت بوده است، پایگاههای موقت ایستگاه صلواتی را معمولاً با حصیر یا ورق فلزی میساختند.
هر چند امکانات همه ایستگاهها مشابه نبود و فضا و کم و کیف خدمات آنها متفاوت از یکدیگر بود اما ارائه انواع خدمات را در این مجموعهها میتوان بهصورت زیر تقسیمبندی کرد:
1- پذیرایی با آب خنک، شربت و دوغ خنک.
2- پذیرایی با چای.
3- تغذیه با غذاهای ساده (نان و پنیر، نان و ماست، نان و حلوا، خرما، برنج با خورشت ساده) و به ندرت غذاهای دیگری مانند چلوکباب و چلومرغ و تنقلاتی چون شکلات، پسته و بیسکوئیت.
4- اهدای اقلام فرهنگی از قبیل مهر و جانماز، جزوات دعا، عکسهای امام، پیشانی بند، کتب مذهبی، عطر و چفیه ارزان قیمت.
5- خدمات آرایشگاهی (اصلاح سر و صورت) و خیاطی.
6- پخش آهنگهای ویژه و نوحه و سرود (بنا به مناسبتهای مختلف).
7- آماده سازی نمازخانه و اقامه نمازهای جماعت.
8- آماده سازی استراحتگاه موقت برای رزمندگان.
9- فراهم شدن خودرو برای رسیدن رزمندگان به واحدهای خود و یا بالعکس به طرف شهر.
10- ارائه خدمات پستی و مخابراتی.
11- ارائه خدمات بهداشتی و کمکهای اولیه.
12- کتابخانه صلواتی.
ایستگاههای صلواتی علاوه بر ماهیت خدماتی، وعده گاه رزمندگان نیز بودند و مانند منازلی آشنا و آرام بخش برای رزمندگان بهویژه نوجوانان و جوانان محسوب میشدند و فضای معنوی و روحیه بخش داشتند.
در کنار برخی از این ایستگاههای صلواتی، حمام صلواتی هم در دسترس رزمندگان بود. خیاطیهای صلواتی هم در بعضی از ایستگاهها وجود داشت.
ایستگاههای صلواتی داخل شهرهای مناطق جنگی را معمولاً مراکز پشتیبانی جبهه و جنگ آن شهرها اداره مینمودند. در این ایستگاهها افراد متدین، با تجربه و با حوصله خدمات میکردند و خود را شبانه روز وقف رزمندگان کرده بودند. ایستگاههای خارج از شهرها و یا ایستگاههای صلواتی دایر در شهرهایی که جمعیت آنها تخلیه شده بود وابسته به مراکز پشتیبانی جبهه و جنگ شهرستانهای سایر استانهای کشوربود و اقلام مورد نیاز آنها از محل کمکهای جنسی و نقدی مردم (کمک به جبهه) همان شهرستانها تامین میگردید. در این ایستگاهها نیز داوطلبین اعزامی از واحدهای پشتیبانی جبهه و جنگ با لباس بسیجی خدمت مینمودند و مانند رزمندگان جبهههای نبرد خدمات خود را عمل به تکلیف دینی و اطاعت از فرامین و رهنمودهای امام امت (ره) میدانستند. در اینجا نیز افراد میانسال و مسن که غالباً از اعضای صنوف شهری و گردانندگان هیاتهای مذهبی بودند همکاری و رفتاری کاملاً پدرانه و محبتآمیز داشتند.
ایستگاههای صلواتی معروف عبارتند بودند از:
1- زینبیه اهواز.
2- ایستگاه صلواتی کرمانشاه که روزانه 5000 رزمنده در این ایستگاه پذیرایی میشدند.
3- ایستگاه صلواتی سوسنگرد.
4- مسجد جامع خرمشهر (بعد از آزدسازی خرمشهر).
5- ایستگاه صلواتی اسلام آباد غرب.
6- ایستگاه صلواتی دارخوین.
7- ایستگاه صلواتی حسینیه.
8- ایستگاه صلواتی پل کرخه.
9- ایستگاه صلواتی قائم آل محمد در خرم آباد.
در سالهای دفاع مقدس، خانوادههای شهدا، مدیران و مسولان سازمانهای دولتی، پیرمردان مسجدی، اعضای هیاتهای علمی دانشگاهها و بازاریان متدین در قالب کاروانهای کوچک و بزرگ به مناطق جنگی سفر کرده و با راهنمایی افراد مستقر در قرارگاهها از جبههها و موقعیتهای مناسب (از لحاظ حفاظتی) بازدید میکردند و رزمندگان اسلام را مورد تفقد قرار میدادند. معمولاً این کاروانها سوغات خود را به رزمندگان اهداء کرده و بخشی از کمکهای جنسی همراه خود را به ایستگاههای صلواتی تحویل میدادند. گرچه کاروانیان از فداکاری و اخلاص رزمندگان درسهای فراموش نشدنی کسب کرده و به پشت جبهه منتقل مینمودند ولی ایستگاههای صلواتی در نظر آنها حکم حریم مکانهای متبرک و مقدس را داشته و بهعنوان توقفگاههای رفع خستگی و کسب روحیه به حساب میآمد.
منبع: روزنامه یادهای سبز