همراز مهدي
موضوعات
امام زمان مهدی (عجل الله فرجه) (32) قائم آل محمد (29) گالری عکس تصویر فیلم (29) روانشناسی اسلامی (26) کنکور دانشگاه مهدی (25) مذهبی و معنوی (25) عشق و محبت (22) فرهنگی اجتماعی (22) نماز قرآن سنت (22) فلسفه و عرفان لاهوتیان (21) انتظار فرج و ظهور (21) یا اباصالح المهدی (21) سلام و صلوات (19) اخلاقی و سخنرانی (17) حدیث حکایت روایت (16) گل نرجس (16) دجال ملعون (15) آموزشی تحقیقاتی (13) کتاب علم فن آوری (13) مقاله پیام نامه بیانیه (13) عدالت انسانیت مسلمانیت (12) زندگی و خانواده (12) صبر و خویشتن دارى (12) شعر و شاعر (12) مشاوره عمومی نظرات (11) دانلود نرم افزار (8) شجاعت و شهامت (8) غدیر خم (8) سفیانی ملعون (6) مسئله پاسخ سوال جواب (6) دعا مناجات دلنوشته (6) اطلاعات و اخبار (5) نویسنده و داستان (5) ادب هنر طنز (5) سیدحسنی خراسانی یمانی (4) سید عبدالعظیم حسنی (4) شهید و دفاع مقدس (3) فروشگاه اینترنتی (2) جبهه جنگ ایثار شهادت (2) مذهبي و معنوي (2) الاسلام القرآن الکریم الشیعه اهل البیت علیهم السلام (2) آموزشي تحقيقاتي (2) مقاله پيام نامه بيانيه (2) حديث حكايت روايت (2) فلسفه و عرفان لاهوتيان (2) فرهنگي اجتماعي (2) يا اباصالح المهدي (1) روانشناسي اسلامي (1) نويسنده و داستان (1) عدالت انسانيت مسلمانيت (1) كتاب علم فن آوري (1) آدينه و متفرقه (1) Mahdism Doctrine Islamic (1) مرجع تقلید فتوی مجتهد (1) كنكور دانشگاه مهدي (1) امام زمان مهدي (عجل الله فرجه) (1) ورزشی و سیاحتی (1) پزشکی بهداشتی سلامت (1) گل گیاه طبیعت محیط زیست (0) سیاست پول اقتصاد (0) اینترنت رایانه کامپیوتر موبایل (0) سینما تئاتر نمایش (0) آدینه و متفرقه (0) بدون موضوع (46)
صفحه ها
همراز توجه : بیننده عزیز سلام علیکم برای اینکه از این وبلاگ دیدن میکنید سپاسگذارم لطفا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان (عجل الله)<1>ءالی<100>صلوات بفرستید که برای برآورده شدن حاجت هم خوب است. آثار نماز آثار نماز نخواندن ويژگي هاي حضرت مهدي (عجل الله) 5 ويژگي هاي حضرت مهدي (عجل الله) 4 ويژگي هاي حضرت مهدي عليه السلام 3 ويژگي هاي حضرت مهدي عليه السلام 2 ويژگي هاي حضرت مهدي عليه السلام 1 مدح و منقبت سوّمين اختر فروزنده امامت و ولايت پنجره امام زمان علیه السلام چهل داستان و چهل حديث از امام حسين (ع) درخشش پنجمين نور ايزدى رمضان، منتخب از مفاتيح الجنان آيين رمضان مناسبتها، احکام، ادعيه و آداب ابوالأسود دوئلي شاعر ايمان و ولايت صداي سخن عشق، حماسه ديني در ادب پیک در وضو شریک نگیرید! قدمگاه کتاب ديگر قرآن! تكلیف عاشق ساعت به وقت شرعی دوازده! علم امام به رفتار ما روزه خواری اکیدا ممنوع! مهر من نثار تو آمنه بنت شريد رسم عاشق کشی اسلام چگونه گسترش يافت؟ فرهنگ ايراني چهار پناهگاه قرآنی تشيع و انديشه‌ شيعي2 تشيع و انديشه‌ شيعي سرز مین مقدس و خاندان آل اشعر
فيدها
جوان و آرامش
.صبر و خویشتن دارى

ییکى از عواملى که در تحصیل آرامش و رفع اضطراب و نگرانى مؤثر است, استفاده از نیروى بزرگ صبر و شکیبایى در برابر حوادث و مشکلات زندگى است. قرآن مجید از صبر به عنوان عزم و اراده ثابت یاد مى کند و مى فرماید: (واصبر على مااصابک ان ذلک من عزم الامور;1 در برابر حوادث و مصایبى که به تو مى رسد شکیبا باش, که این نشانه اراده ثابت در کارها است). على(ع) نیز به فرزندش محمد حنفیه توصیه مى کند: (الق عنک واردات الهموم بعزائم الصبر عود نفسک الصبر فنعم الخلق الصبر واحملها على مااصابک من اهوال الدنیا وهمومها;2 ضربات خردکننده نگرانى را با استقامت و تحمل درهم شکن و آن را از خود دور کن. خویشتن را به بردبارى و صبر عادت ده که صبر خصلت نیکویى است و نگرانى, ترس و حوادث دنیا را به وسیله آن بر خود هموار ساز.)

البته نباید از این سخن تحمل, سکوت, تن دادن به ظلم و ستم و سستى و تنبلى برداشت شود; منظور ما از صبر و شکیبایى, تحمل مشکلات علاج ناپذیر است, چون در بسیارى از موارد مى توان با تحلیل و بررسى مشکلات که لازمه آن تدبیر, دوراندیشى, محاسبه و تصمیم گیرى است, بسیارى از آن ها را حل کرد.

پیشوایان دین نیز بر این امر تأکید ورزیده اند تا مفهوم صبر و جایگاه آن روشن گردد. على(ع) مى فرماید: (اذا نزل بک مکروه فانظر فان کان لک حیلة فلا تعجز وان لم یکن فیه حیلة فلاتجزع;3 هرگاه دچار مصیبت شدى ببین اگر قدرت علاجش را دارى و مى توانى آن را از خود دور کنى, پس کوتاهى مکن و اگر قدرت ندارى بدون جزع و بى تابى, آن را تحمل کن.)

قرآن مجید رمز موفقیت پیامبران الهى را صبر در برابر حوادث مى داند و مى فرماید: (وکایّن من نبى قاتل معه ربّیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فى سبیل الله وما ضعفوا ومااستکانوا والله یحب الصابرین;4 چه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ کردند, پس هیچ گاه در برابر آن چه در راه خدا به ایشان مى رسید, سست نشدند و ناتوان نگردیدند و تن به تسلیم ندادند و خداوند صابران را دوست دارد.)

این آیه درس بزرگى به انسان ها مى دهد, و آن پى بردن به قدرت آفرینى صبر و شکیبایى است. همه مى دانیم که زندگانى, عرصه جهاد دائمى و پیکار شدیدى است که در طول عمر انسان امتداد دارد و شکیبایى قوى ترین سلاح برنده این نبرد مى باشد. در این صحنه پیکار, پیروزى از آن دلیرمردانى است که در هیچ شرایطى تسلیم حوادث نمى شوند و هر زمان به زمین خورند, بار دیگر به پا خیزند و تلاش خود را از سر بگیرند. تفاوت اساسى بین افراد کامیاب و شکست خورده, در کیفیت فعالیت و میزان ثبات و استقامت در برابر عوامل نامساعد زندگى است. بى صبرى و احساس ناتوانى نه تنها نگرانى را برطرف نمى کند, بلکه آن را تشدید مى کند و چه بسا ممکن است شخص را به کلّى زمین گیر سازد و او را از هر نوع تلاش براى جبران شکست باز دارد. بر این اساس امام صادق(ع) مى فرماید: (من لایعد الصبر لنوائب الدهر یعجز;5 کسى که صبر را براى مصیبت هاى روزگار آماده نکند, ناتوان گردد). امام على(ع) نیز مى فرماید: (المصیبة واحدة وان جزعت صارت اثنتین;6 مصیبت یکى است و با جزع و بى صبرى دوچندان مى شود.)

بعضى گمان مى کنند تنها مسلمان بودن براى موفق شدن کافى است, از این رو توقع دارند دستى از غیب برون آید و کارى بکند; در حالى که این قانون و سنت الهى است که پیروزى و کامیابى از راه تلاش و استقامت به دست مى آید. در جنگ احد که مسلمانان به علت سرپیچى از فرمان پیامبر(ص) متحمل شکست نظامى شدند, گمان کرده بودند که مسلمان بودن براى غلبه بر تمام عوامل نامساعد کافى است; از این رو بر اثر شکست غیرمنتظره در جنگ احد احساس ضعف و حقارت کردند. خداوند متعال در قرآن خط بطلانى بر این پندار نادرست مى کشند و مى فرمایند: (لتبلون فى اموالکم وانفسکم ولتسمعنّ من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم ومن الذین اشرکوا اذى کثیراً وان تصبروا وتتقوا فانّ ذلک من عزم الامور;7 به تحقیق شما به مال و جان آزمایش خواهید شد و از زخم زبان کسانى که پیش از شما کتاب آسمانى بر آنان نازل شد, آزار بسیار خواهید دید. اگر شکیبایى پیشه کنید و پرهیزکار شوید (البته پیروز مى شوید), که ثبات و تقوا سبب قوّت اراده در کارها است.)

این آیه مى گوید افراد مؤمن در عرصه این زندگى مانند سایر مردم دست خوش بسیارى از حوادث ناگوار مى شوند و باید خود را در برابر انبوه مشکلات آماده سازند. علم امروز به ویژه علم روان شناسى نیز یکى از راه هاى مبارزه با نگرانى را صبر و تحمل در برابر مصایب و وقایع علاج ناپذیر مى داند. ویلیام جیمز مى گوید: (حوادث را آن طور که هست بپذیرید و خود را آماده سازید که همان طور قبولش کنید, زیرا پذیرش آن چه اتفاق مى افتد اولین قدم در مغلوب کردن نتایج مصایب و بدبختى ها است.

برچسب ها :
مثل گل سفيد
خوابیده ای کنار من

آرام مثل خواب

خواب کدام خوب ترا می برد چنین

مثل گلی سفید شناور به روی آب ؟

در پشت پلک های تو باغی ست

می بینم

باغی پر از پرنده و پرواز و جست و خیز

در پشت سینه تو دلی می تپد به شور

می شنوم

نزدیک کرده با تو هر آرزوی دور

پیش تو باز کرده هر بسته عزیز

رگ های آبی تو در متن مات پوست

دنباله های نازک اندیشه دل است

در نوک پنجههای تو نبضان تند خون

در گوش کودکی که هنوز

پر جست و خیز ماهی نازاب خون تست

تکبیر زندگی کیست

خوابیده ای کنار من آرام مثل خواب

خواب تو باغ خاطره ها و خیال هاست

می دانم

اما بگو

آب کدام خوب ترا می برد چنین

مثل گلی سفید شناور به شط خواب ؟

برچسب ها :
علم انبياء و اولياء در قرآن و سنت
خداوند متعال به برگزیدگان و بندگان خالص درگاه خود، غیر از قدرت به هر اندازه که بخواهد، علم و آگاهى هم عطا مىکند.

نمونه هایى از این بندگان را که علم لدنى داشتند، قرآن شریف ذکر کرده است که به آنها و مواردى دیگر اشاره مىکنیم:

1 - مستثنى در آیه: (یَعْلَمُ مَا بَینْ‏َ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لَا یُحِیطُونَ بِشىَ‏ْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ). (9)

آنچه را که پیش رو و آنچه را که پشت سرشان است مىداند و به علم او جز آنچه خودخواهد احاطه نتوانند یافت.

2 - مستثنى در آیه:

عَلِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلىَ‏ غَیْبِهِ أَحَدًا(*) إِلَّا مَنِ ارْتَضىَ‏ مِن رَّسُولٍ (*) (10)

او داناى غیب است و غیب خود را بر هیچکس آشکار نمى سازد.

مگر بر آن پیامبرى که از او خشنود باشد.

3 - (ذَلِکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهِ إِلَیْکَ وَ مَا کُنتَ لَدَیهِْمْ إِذْ أَجْمَعُواْ أَمْرَهُمْ وَ هُمْ یمَْکُرُون‏). (11)

اینها خبرهاى غیب است که به تو وحى کردیم و آن هنگام که با یکدیگر گرد آمده بودند و مشورت مىکردند و حیلت مىساختند، تو در آنها نبودى.

4 - همسفر موسى از آینده آن کشتى و آن بچه ها خبر داشت: (فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا ءَاتَیْنَهُ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَ عَلَّمْنَهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا). (12)

و در آنجا بنده اى از بندگان ما را که رحمت خویش را بر او ارزانى داشته بودیم و خودبدو دانش آموخته بودیم، یافتند.

5 - داود و سلیمان علم لدنى داشتند.

از جمله، زبان پرندگان، مورچگان، جنیان و... رامى دانستند: (وَ لَقَدْ ءَاتَیْنَا دَاوُدَ وَ سُلَیْمَنَ عِلْمًا وَ قَالَا الحَْمْدُ لِلَّهِ الَّذِى فَضَّلَنَا عَلىَ‏ کَثِیرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِینَ(*) وَ وَرِثَ سُلَیْمَنُ دَاوُدَ وَ قَالَ یَأَیُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّیرِْ وَ أُوتِینَا مِن کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ إِنَّ هَذَا لهَُوَ الْفَضْلُ الْمُبِینُ(*). (13)

ما به داود و سلیمان دانش دادیم، گفتند: سپاس از آن خدایى است که ما را بر بسیارى از بندگان مؤمن خود برترى داد.

و سلیمان، وارث داود شد و گفت: اى مردم، به ما زبان مرغان آموختند و از هر نعمتى ارزانى داشتند و این عنایتى است آشکار.

6 - حضرت مریم به علم لدنى دانست بدون شوهر فرزنددار مىشود و دانست سرنوشت بچه اش چیست! (إِذْ قَالَتِ الْمَلَئکَةُ یَمَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکلَِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسىَ ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فىِ الدُّنْیَا وَ الاَْخِرَةِ وَ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ(*) وَ یُکَلِّمُ النَّاسَ فىِ الْمَهْدِ وَ کَهْلًا وَ مِنَ الصَّلِحِینَ(*) قَالَتْ رَبّ‏ِ أَنىَ‏ یَکُونُ لىِ وَلَدٌ وَ لَمْ یَمْسَسْنىِ بَشَرٌ قَالَ کَذَلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ إِذَا قَضىَ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ(*). (14)

فرشتگان گفتند: اى مریم، خدا تو را به کلمه خود بشارت مىدهد، نام او مسیح، پسرمریم است، در دنیا و آخرت، آبرومند و از مقربان است.

با مردم همچنان که در بزرگى در گهواره سخن مىگوید و از شایستگان است.

مریم گفت: اى پروردگار من، چگونه مرا فرزندى باشد، در حالى که بشر به من دست نزده است.

گفت: بدین سان که خدا هرچه بخواهد مىآفریند.

چون اراده چیزى کند به او گوید موجود شود، پس موجودمى شود در روایت آمده است که به فاطمه زهراء نیز اخبارى توسط ملائکه داده مىشد و رسول خدا و على بن ابى طالب نیز علم لدنى داشتند.

وقتى على بن ابى طالب از حوادث آینده و آخرالزمان و حمله ترکان مغول و تاتار بر بلاد اسلامى و چگونگى این حمله خبر مىداد.

مردى کلبى از او سؤال کرد یا على آیا تو علم غیب مىدانى على از سخن آن مرد به خنده افتاد و گفت: اى مرد کلبى، این علم غیب نیست، این علم از راه تعلیم و تعلم است لیس هو بعلم غیب وانما هو تعلم من ذی علم... فعلم علمه اللّه نبیه فعلمنیه.

یعنى این اخبار از آینده را که من مىگویم از اخبارى است که خداوند به پیغمبرش تعلیم فرموده و پیغمبر خدا نیز آنها را به من آموخته و من آن آموخته پیغمبر خدا را براى شما بیان مىکنم.

اخبار رسول خدا و على بن ابى طالب راجع به آینده و آخرالزمان در کتب معتبرو به اسناد صحیح به طور متواتر آمده است.

مثلا رسول خدا از حوادث بعد از خودش تا حوادث آخرالزمان و قیام مهدى خبر داده و على بن ابى طالب نیز از روى کار آمدن بنى امیه و بنى مروان و قتل عام آنها توسط بنى عباس و از حوادث پس از انقراض بنى عباس تا قیام مهدى آل محمد خبر داده است

برچسب ها :
توسل و تبرك در قرآن و سنت
یکى دیگر از عقاید مسلم اسلامى، که وهابیان آن را انکار مىکنند، توسل است.

مطابق عقیده این فرقه، توسل فرزندان یعقوب به آن حضرت براى استغفار در نزد خدا، توسل مسیحیان به حضرت عیسى براى شفاى امراضشان، توسل بنى اسرائیل به موسى براى زنده شدن مقتول و معرفى قاتل و توسل هر شخصى یا امتى به پیغمبران واولیاء شرک است (15) پس طبق عقائد آنها تمام انبیاء و اولیاء خدا به خاطر تقریر و تایید چنین توسلاتى مشرک و کافرند در حالیکه در قرآن و روایات، موارد زیادى از توسلات انبیاء و اولیاء خدا آمده است که برخى از آنها را مىآوریم:

برچسب ها :
غزل کوهي
ناگهان جلاب

وسعت پشته را تلاطم داد

و هزاران هزار شاخ بلند

در فضا طرح بست

و هزاران هزار چشم زلال

در فضا مثل شیشه پاره شکست

دست بر ماشه سینه با قنداق

دلم آشفته گشت و خون انگیخت

از سرانگشت نفرتم با خاک

خون صد پازن نکشته گریخت

چه شکوهی ! درود بر تو درود

با شک استاده قوچ پیشاهنگ

دورت آشفتگی ز برکه چشم

ای ستبر بلند کوه اورنگ

کورت از گرده چشم خونی گرگ

دورت از جلوه خشم یوز و پلنگ

به نیاز قساوتم هی زد

زینهار توارثی ز اعماق

خود گوزنی تو ها ! مباد ! افسوس

تپش سینه ریخت در قنداق

پنجه لرزید روی ماشه چکید

شعله زد لوله کبود تفنگ

پشته پر شکوه بی جان شد

غرق خون ماند قوچ پیشاهنگ

برچسب ها :
توصیه قرآنی شیخ نخودکی

 

فرزند مرحوم شیخ نخودکی اصفهانی در کتاب نشان از بی نشانها، حکایتی شنیدنی از قول آقای انتظام کاشمری واعظ، نقل می کند که:

به خدمت حاج شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی عرض کردم: دستوری مرحمت فرما که توفیق تهجد یابم و گشایشی در کارم حاصل شود. فرمودند:

« هر صبح، از تلاوت قرآن مجید مخصوصاً (سوره یس) غفلت منما، انشاء الله توفیق رفیق خواهد گشت. »

به کاشمر بازگشتم و هر بامداد، در حین راه رفتن، به قرائت سوره یاسین مداومت می کردم، اما نتیجه ای به دست نمی آمد.

سال دیگر در ایام عید به مشهد مشرف شدم و در یک شب بارانی برای اصلاح کاری به خانه یکی از علماء شهر رفتم چون در آن شب آقا به بیرونی نیامده بود، دست خالی بیرون آمدم و اندیشیدم: خوب است به خدمت حاج شیخ حسنعلی شرفیاب شوم و ازعدم حصول نتیجه او را آگاهی دهم. با این فکر به منزل حاج شیخ آمدم، دیدم که جماعتی در اطاقند و در بسته است و ایشان، مشغول گفتار و موعظه هستند.

با خود گفتم: اگر در اینحال به اطاق روم، ممکن است که جائی برای نشستن من نباشد و دیگر آنکه شاید سخن شیخ به سبب ورود من به اطاق، قطع شود. از این رو بود که پشت در نشستم و به سخنان ایشان گوش دادم تا مجلس تمام شد و به حضورش شرفیاب شوم.

در همین زمان، ناگاه شنیدم که مرحوم حاج شیخ موضوع فرمایشات خود را تغییر دادند و فرمودند:

« برخی از من دعای توفیق سحری و گشایش امور می خواهند، دستور می دهم که قرآن تلاوت کنند، لیکن به جای آنکه رو به قبله و در حال توجه به قرائت پردازند، در حال راه رفتن، سوره یاسین می خوانند و بعد به قصد گله می آیند که از دستور من حاصلی نگرفته اند.

تازه در شب بارانی ابتدا، به منظور انجام کار دنیایی خود، به در خانه دیگران می روند و چون به مقصد نمی رسند، به فکر آخرت افتاده، سری هم به منزل من می زنند؛ این که شرط انصاف نیست، خوب است بروند و هر بامداد رو به قبله با توجه و تدبر و نه بالقلقه لسان، به تلاوت کلام الله پردازند آنگاه اگر مقصود شان حاصل نشد گله مند گردند. »

پس از این سخنان، باز به موضوع اصلی سخن خود پرداختند. و پس از پایان گفتار، در باز شد و من داخل شدم. جناب شیخ محبت فرمودند و پرسیدند حاجتی داری؟

عرضه داشتم: جواب خود را شنیدم

فرمودند: پس معطل چه هستی؟

برخاستم و خداحافظی کردم و مجدداً پس از چند روز به خدمتش رسیدم. از من خواستند که ظهر در آنجا بمانم، عرض کردم: امروز مهمانم و قرار شده است که برای من آش ترشی فراهم سازند، زیرا که مزاجم احتیاج به مسهلی داشته است.

گفتند: امروز در آنجا خبری نیست.

گفتم: وعده کرده ام، چگونه ممکن است خبری نباشد؟

فرمودند: همان است که گفتم: در آنجا خبری نیست. به اطاعت فرمان ایشان ظهر ماندم، ولی همه فکرم متوجه محل وعده بود که تخلف کرده بودم. باری، جناب شیخ از اندرون برای ناهار من قدری گردوی کوبیده و پنیر و نان آوردند. چون از خوردن غذا فارغ شدم فرمودند:

« زودتر برخیز و برو که مقصودت حاصل شده است. »

من ناراحت از اینکه با صراحت، عذر مرا می خواستند، از آنجا بیرون آمدم، ولی به مجرد آنکه به منزل رسیدم، مانند کسی که مسهلی خورده باشد، مزاجم اجابت کرد و راحت شدم و آنگاه معلومم گردید به چه سبب به من فرمودند: زود برخیز و برو.

بعد از آن مطلع شدم، میزبان آن روز، پیش از ظهر به محل سکنای من مراجعه کرده و به علت پیدایش مانعی از پذیرائی عذر خواسته بود.»

برچسب ها :
درباره وبلاگ
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 658029
تعداد نوشته ها : 253
تعداد نظرات : 11
پخش زنده
X