پرنده ای
که از آونگ نرم ساقه گسیخت
اجاق قافله با دشت سایه بازی کرد
زمین در انحنای افق پر زد و به دریا ریخت
پرندگان شبند اختران بی آواز
فراز آمده با خوشه های خرمن روز
نسیم های غروب آهوان دربدرند
که می دوند به سرچشمه های روشن روز
در این غروب پر غوغا
با اسب در خیابانهای پر هیاهوی شهر
پیدا شد
در چار راه
باز از چراغ قرمز بگذشت
و اسبش
از سوت پاسبان
و بوق پردوام ماشین ها رم کرد
او مغرور در رکاب پای افشرد
محکم دهانه را
در فک اسب نواخت
و اسب بر دو پا به هوا چنگ انداخت
و موج پر هراس جمعیت را
در کوچههای تیره پراکنده ساخت
آن سوی تر لگام فرو بگرفت
با پوزخندی آرام
خم گشت روی کوهه زین
و دختران شهری را
که می رفتند
از مدرسه به خانه تماشا کرد
باز آن غریبه ؟
دخترها پچ پچ کردند
باز آن سوار وحشی ؟
اما او
این جلوه گاه عشوه و افسوس را
بی اعتنا
به آه اضطراب غریزه رها کرد
آن سوی تر
در جنب و جوش میدان
اسبش به بوی خصمی نامرئی
سم کوبید
و سوی اسب یال افشان تندیس
شیهه کشید
شهر بزرگ
با هیبت و هیاهویش
از خوف ناشناسی
مبهوت ماند
آنگاه که حریق غروب
در کلبه های آب
فرو می مرد
و مرغک ستاره ای از جنگل افق
بر شاخه شکسته ابری
می خواند
کج باوران خطه افسانه
از پشت بام ها
با چشم خویش دیدند
که آن غریب مغرور
بر جلگه کبود دریا می راند
بیهوده تاب سرسخت
ناپاک زای پاک
خود را نگاه می کنی آیا
در آبهای سبز
که دیگر نیست ؟
خود را
که قرنهاست
از یاد ابرهای سبکتاب رفته ای ؟
خود را
سبز بلند بالغ انبوه
کز آسمان آینه آب رفتهای ؟
پاک آفرین ناپاک
ای تاک
شاید کنون به خلسه روییدنی بطئی
رویای جام های لبالب را
با ریشه های سوخته نشخوار می کنی
انگورهای سبز و درشت و زلال را
بر استران کنده خود بار می کنی ؟
در هایهوی میکده خوابهای تو
شاید
اکنون کبوتران سپید پیاله ها
از چاه شیشه ها
پرواز می کنند
اندیشه های خسته مردان بی پناه
در سنگلاخ گردنه غربت و غرور
تا قله های فتح
تا قله های مفتوح
تا غرفه های وصل
ره باز می کنند
مهجور باغ ها ! مطورد خاک
ای تن به داربست افسانههای کهنه سپرده
غافل که داربست تو تاکی است مرده
ای تاک
اینجا یقین خاک
دریاچه بزرگ سرابست
و شک آسمان
خورشید سرد خفته در آب است
ای جفت جوی غمناک
ای تاک
دل خوش مکن به هلهله آبهای دور
باران مگیر برق پر زنبور
از عمق خشکسار زمان از انحنای عمر زمین
شب سرد و بی هیاهو جاریست
و در اجاق مردک هیزم فروش
هیزم نیست
با خسته تر ز خویشی پیچان هراسناک
از خویشتن گریزان
ای تاک
شب ساکت است و سنگین
با زوزه شکستن خود بشکن این سکوت
وان داستان کهنه مکرر کن
فرجام تاک تنها تابوت
ای روشنای بیشه تارک خواب
یک شب مرا صدا کن در باغ های باد
یک شب مرا صدا کن از آب
ره بر گریوه افتادست
این کاروان بی سالار
یابوی پیر دکه روغن کشی
با چشم های بسته
گر مدار گمشدگی می چرخد
ای روح غار
ای شعله تلاوت یاری کن
تا قوچ تشنه را که از آبشخوار
از حس کید کچه رمیده
از پشته های سوخته خستگی
و تشنگان قافله های کویر را
به چشمه سار عافیتی راهبر شوم
ای آفتاب! گفتارم را
بلاغتی الهام کن
و شیوه فریفتنی از سراب
تا خستگان نومید را
گامی دگر به پیش برانم
ای خوابناک بیشه تاریک
ای روح آب
یک شب مرا صدا کن از بیشه های باد
یک شب مرا صدا کن از قعر باغ خواب
ییکى از عواملى که در تحصیل آرامش و رفع اضطراب و نگرانى مؤثر است, استفاده از نیروى بزرگ صبر و شکیبایى در برابر حوادث و مشکلات زندگى است. قرآن مجید از صبر به عنوان عزم و اراده ثابت یاد مى کند و مى فرماید: (واصبر على مااصابک ان ذلک من عزم الامور;1 در برابر حوادث و مصایبى که به تو مى رسد شکیبا باش, که این نشانه اراده ثابت در کارها است). على(ع) نیز به فرزندش محمد حنفیه توصیه مى کند: (الق عنک واردات الهموم بعزائم الصبر عود نفسک الصبر فنعم الخلق الصبر واحملها على مااصابک من اهوال الدنیا وهمومها;2 ضربات خردکننده نگرانى را با استقامت و تحمل درهم شکن و آن را از خود دور کن. خویشتن را به بردبارى و صبر عادت ده که صبر خصلت نیکویى است و نگرانى, ترس و حوادث دنیا را به وسیله آن بر خود هموار ساز.)
البته نباید از این سخن تحمل, سکوت, تن دادن به ظلم و ستم و سستى و تنبلى برداشت شود; منظور ما از صبر و شکیبایى, تحمل مشکلات علاج ناپذیر است, چون در بسیارى از موارد مى توان با تحلیل و بررسى مشکلات که لازمه آن تدبیر, دوراندیشى, محاسبه و تصمیم گیرى است, بسیارى از آن ها را حل کرد.
پیشوایان دین نیز بر این امر تأکید ورزیده اند تا مفهوم صبر و جایگاه آن روشن گردد. على(ع) مى فرماید: (اذا نزل بک مکروه فانظر فان کان لک حیلة فلا تعجز وان لم یکن فیه حیلة فلاتجزع;3 هرگاه دچار مصیبت شدى ببین اگر قدرت علاجش را دارى و مى توانى آن را از خود دور کنى, پس کوتاهى مکن و اگر قدرت ندارى بدون جزع و بى تابى, آن را تحمل کن.)
قرآن مجید رمز موفقیت پیامبران الهى را صبر در برابر حوادث مى داند و مى فرماید: (وکایّن من نبى قاتل معه ربّیّون کثیر فما وهنوا لما اصابهم فى سبیل الله وما ضعفوا ومااستکانوا والله یحب الصابرین;4 چه بسیار پیامبرانى که مردان الهى فراوانى به همراه آنان جنگ کردند, پس هیچ گاه در برابر آن چه در راه خدا به ایشان مى رسید, سست نشدند و ناتوان نگردیدند و تن به تسلیم ندادند و خداوند صابران را دوست دارد.)
این آیه درس بزرگى به انسان ها مى دهد, و آن پى بردن به قدرت آفرینى صبر و شکیبایى است. همه مى دانیم که زندگانى, عرصه جهاد دائمى و پیکار شدیدى است که در طول عمر انسان امتداد دارد و شکیبایى قوى ترین سلاح برنده این نبرد مى باشد. در این صحنه پیکار, پیروزى از آن دلیرمردانى است که در هیچ شرایطى تسلیم حوادث نمى شوند و هر زمان به زمین خورند, بار دیگر به پا خیزند و تلاش خود را از سر بگیرند. تفاوت اساسى بین افراد کامیاب و شکست خورده, در کیفیت فعالیت و میزان ثبات و استقامت در برابر عوامل نامساعد زندگى است. بى صبرى و احساس ناتوانى نه تنها نگرانى را برطرف نمى کند, بلکه آن را تشدید مى کند و چه بسا ممکن است شخص را به کلّى زمین گیر سازد و او را از هر نوع تلاش براى جبران شکست باز دارد. بر این اساس امام صادق(ع) مى فرماید: (من لایعد الصبر لنوائب الدهر یعجز;5 کسى که صبر را براى مصیبت هاى روزگار آماده نکند, ناتوان گردد). امام على(ع) نیز مى فرماید: (المصیبة واحدة وان جزعت صارت اثنتین;6 مصیبت یکى است و با جزع و بى صبرى دوچندان مى شود.)
بعضى گمان مى کنند تنها مسلمان بودن براى موفق شدن کافى است, از این رو توقع دارند دستى از غیب برون آید و کارى بکند; در حالى که این قانون و سنت الهى است که پیروزى و کامیابى از راه تلاش و استقامت به دست مى آید. در جنگ احد که مسلمانان به علت سرپیچى از فرمان پیامبر(ص) متحمل شکست نظامى شدند, گمان کرده بودند که مسلمان بودن براى غلبه بر تمام عوامل نامساعد کافى است; از این رو بر اثر شکست غیرمنتظره در جنگ احد احساس ضعف و حقارت کردند. خداوند متعال در قرآن خط بطلانى بر این پندار نادرست مى کشند و مى فرمایند: (لتبلون فى اموالکم وانفسکم ولتسمعنّ من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم ومن الذین اشرکوا اذى کثیراً وان تصبروا وتتقوا فانّ ذلک من عزم الامور;7 به تحقیق شما به مال و جان آزمایش خواهید شد و از زخم زبان کسانى که پیش از شما کتاب آسمانى بر آنان نازل شد, آزار بسیار خواهید دید. اگر شکیبایى پیشه کنید و پرهیزکار شوید (البته پیروز مى شوید), که ثبات و تقوا سبب قوّت اراده در کارها است.)
این آیه مى گوید افراد مؤمن در عرصه این زندگى مانند سایر مردم دست خوش بسیارى از حوادث ناگوار مى شوند و باید خود را در برابر انبوه مشکلات آماده سازند. علم امروز به ویژه علم روان شناسى نیز یکى از راه هاى مبارزه با نگرانى را صبر و تحمل در برابر مصایب و وقایع علاج ناپذیر مى داند. ویلیام جیمز مى گوید: (حوادث را آن طور که هست بپذیرید و خود را آماده سازید که همان طور قبولش کنید, زیرا پذیرش آن چه اتفاق مى افتد اولین قدم در مغلوب کردن نتایج مصایب و بدبختى ها است.