همراز مهدي
موضوعات
امام زمان مهدی (عجل الله فرجه) (32) قائم آل محمد (29) گالری عکس تصویر فیلم (29) روانشناسی اسلامی (26) کنکور دانشگاه مهدی (25) مذهبی و معنوی (25) عشق و محبت (22) فرهنگی اجتماعی (22) نماز قرآن سنت (22) فلسفه و عرفان لاهوتیان (21) انتظار فرج و ظهور (21) یا اباصالح المهدی (21) سلام و صلوات (19) اخلاقی و سخنرانی (17) حدیث حکایت روایت (16) گل نرجس (16) دجال ملعون (15) آموزشی تحقیقاتی (13) کتاب علم فن آوری (13) مقاله پیام نامه بیانیه (13) عدالت انسانیت مسلمانیت (12) زندگی و خانواده (12) صبر و خویشتن دارى (12) شعر و شاعر (12) مشاوره عمومی نظرات (11) دانلود نرم افزار (8) شجاعت و شهامت (8) غدیر خم (8) سفیانی ملعون (6) مسئله پاسخ سوال جواب (6) دعا مناجات دلنوشته (6) اطلاعات و اخبار (5) نویسنده و داستان (5) ادب هنر طنز (5) سیدحسنی خراسانی یمانی (4) سید عبدالعظیم حسنی (4) شهید و دفاع مقدس (3) فروشگاه اینترنتی (2) جبهه جنگ ایثار شهادت (2) مذهبي و معنوي (2) الاسلام القرآن الکریم الشیعه اهل البیت علیهم السلام (2) آموزشي تحقيقاتي (2) مقاله پيام نامه بيانيه (2) حديث حكايت روايت (2) فلسفه و عرفان لاهوتيان (2) فرهنگي اجتماعي (2) يا اباصالح المهدي (1) روانشناسي اسلامي (1) نويسنده و داستان (1) عدالت انسانيت مسلمانيت (1) كتاب علم فن آوري (1) آدينه و متفرقه (1) Mahdism Doctrine Islamic (1) مرجع تقلید فتوی مجتهد (1) كنكور دانشگاه مهدي (1) امام زمان مهدي (عجل الله فرجه) (1) ورزشی و سیاحتی (1) پزشکی بهداشتی سلامت (1) گل گیاه طبیعت محیط زیست (0) سیاست پول اقتصاد (0) اینترنت رایانه کامپیوتر موبایل (0) سینما تئاتر نمایش (0) آدینه و متفرقه (0) بدون موضوع (46)
صفحه ها
همراز توجه : بیننده عزیز سلام علیکم برای اینکه از این وبلاگ دیدن میکنید سپاسگذارم لطفا برای تعجیل در فرج آقا امام زمان (عجل الله)<1>ءالی<100>صلوات بفرستید که برای برآورده شدن حاجت هم خوب است. آثار نماز آثار نماز نخواندن ويژگي هاي حضرت مهدي (عجل الله) 5 ويژگي هاي حضرت مهدي (عجل الله) 4 ويژگي هاي حضرت مهدي عليه السلام 3 ويژگي هاي حضرت مهدي عليه السلام 2 ويژگي هاي حضرت مهدي عليه السلام 1 مدح و منقبت سوّمين اختر فروزنده امامت و ولايت پنجره امام زمان علیه السلام چهل داستان و چهل حديث از امام حسين (ع) درخشش پنجمين نور ايزدى رمضان، منتخب از مفاتيح الجنان آيين رمضان مناسبتها، احکام، ادعيه و آداب ابوالأسود دوئلي شاعر ايمان و ولايت صداي سخن عشق، حماسه ديني در ادب پیک در وضو شریک نگیرید! قدمگاه کتاب ديگر قرآن! تكلیف عاشق ساعت به وقت شرعی دوازده! علم امام به رفتار ما روزه خواری اکیدا ممنوع! مهر من نثار تو آمنه بنت شريد رسم عاشق کشی اسلام چگونه گسترش يافت؟ فرهنگ ايراني چهار پناهگاه قرآنی تشيع و انديشه‌ شيعي2 تشيع و انديشه‌ شيعي سرز مین مقدس و خاندان آل اشعر
فيدها
ناگفته هایی از مقام علمی رهبر
آیت‌الله صدوقی گفت این آقای سید علی خیلی مشت‌شان پُر است

به گزارش حوزه دانشگاه خبرگزاری فارس، حجت‌الاسلام و‌المسلمین راشد یزدی استاد حوزه و دانشگاه در همایش "در سایه سار آفتاب " که با موضوع تبیین شخصیت مقام معظم رهبری در هشتمین دوره اردوی آموزشی تشکیلاتی جهاد اکبر اتحادیه انجمن‌های اسلامی دانشجویان مستقل در مشهد مقدس برگزار شد، به بیان خاطراتی از مقام معظم رهبری پرداخت که بخشی از این خاطرات به شرح ذیل است:

* در سال 56 به اتفاق آقای صدوقی و تعدادی از آقایان دیگر، تصمیم گرفتیم برویم به افرادی که در تبعید هستند، سری بزنیم. چون مقام معظم رهبری به ایرانشهر تبعید شده بودند، خدمت ایشان رسیدیم.

به امامت آقای صدوقی نماز مغرب و عشا را خواندیم. من شنیده بودم که در سمت ایرانشهر، کفش‌های خوبی تولید می‌شود، لذا تصمیم گرفتم به بازار بروم و یک جفت کفش بخرم. کارم یک الی دو ساعت طول کشید. به خانه آقای خامنه‌ای تلفن زدم که دیگر آقای صدوقی و آقای خامنه‌ای برای صرف غذا منتظر من نباشند و شام را میل کنند. وقتی برگشتم دیدم این دو بزرگوار هنوز مشغول بحث هستند. من وارد که شدم، آقای صدوقی به من گفت: "ماشاالله، ماشاالله این آقای سید‌علی آقا خیلی مُشت‌شان پر است. "

صبح روز بعد رفتیم چابهار برای زیارت آقای مکارم؛ در این فاصله، اسم آقای خامنه‌ای از دهان آقای صدوقی نیفتاد؛ از بس مجذوب ایشان شده بود.

بعد از زیارت آقای مکارم، گفتم کنار دریا برویم تا مدتی استراحت کنیم. ایشان گفت من می‌خواهم برگردم پیش آقای خامنه‌ای و بعد حدود دو ساعتی با هم بحث کردند. از لحاظ علمی آقای خامنه ای، مورد تائید صد در صد آقای صدوقی بود.

 

* در زمان انقلاب، بین حزب جمهوری اسلامی و امام جمعه بندر عباس اختلافی در گرفت. آقای صدوقی به من گفتند تا درباره اختلاف آنها، گزارشی بیاورم. بعد از تهیه و دادن گزارش آن به آقای صدوقی، ایشان پرسیدند: کی به تهران می‌روی؟ گفتم فردا. ایشان پاکتی را به من دادند. پشت پاکت نوشته بود: "تقدیم به محضر مبارک آیت‌الله‌ العظمی آقای خامنه‌ای "

پسر آقای صدوقی اعتراض کردند که آیا ایشان به مقام آیت‌اللهی رسیده‌اند؟

آقای صدوقی از بالای عینک به پسرش نگاه کرد و گفت: "بله که آیت‌الله‌ هستند. "

* چهارشنبه شب‌ها، آقا جلسه‌ای دارند که ده تن از علما جمع می‌شوند. آقایان احمدی گیلانی، خزعلی، بهجتی، امامی‌کاشانی، مومنی، شیخ محمد‌ یزدی، سید‌جعفر کریمی، آقای شاهرودی و آملی لاریجانی حضور دارند.

گاهی هم ما آنجا می‌رویم.
یکبار خیلی غوغا و سر و صدا شد. بحث پیرامون یک مسئله فقهی پیچیده بود. بعد از اتمام جلسه، آقای شاهرودی به من گفت، امشب من "العلم نور یقضفه الله فی قلب من یشاء " را درک کردم. یعنی "آقا " مچ همه را پیچانده بود.

* من از افتخاراتم این است که هشت ماه در جایی که آقا تبعید بودند، به آنجا تبعید شدم. در آنجا ایشان به من درس می‌داد. یکبار به اتفاق ایشان مشغول بحث بودیم که دو نفر عالم در زدند و خواستند وارد شوند. قرار شد به مدت 20 دقیقه، آقا این بحث را تمام کند و بعد با آن بزرگوران سخن بگوید. در این مدت آن دو بزرگوار مبهوت استدلالات ایشان شند و بعد چندین مرتبه تقدیر کردند.

* زمانی که با مقام معظم رهبری در تبعید بودیم برای ایشان هدیه می‌آوردند و آقا نمی‌پذیرفتند. یکبار به ایشان گفتم با این نپذیرفتن‌ها باعث می‌شوید که ما هم به خاطر شما بسوزیم.

در قبل از تبعید این گونه بودند، الان هم همین گونه‌اند.ایشان از سهم امام، خمس و ... استفاده نمی‌کنند. تمام ما‌یملک این مرد یک خانه گلی در مشهد بود و بعد آن را فروخت و با کمی قرض خانه‌ای در خیابان ایران خرید. پاسدارانی که خانه ندارند، برای مدتی در آن زندگی می‌کنند.

* یکبار به ایشان گفتم نرفته‌اید دیدن خانواده شهدا؟ ایشان گفتند: "چند وقت پیش دیدن یکی از خانواده‌های شهدا در شهرری رفتم. پدر شهید بعد از خوش‌آمد‌ گویی به من گفت: خواهشی دارم که نباید نه بگویید. گفتم: هر کاری از دستم بر آید انجام می‌دهم. گفت: من دو پسر دارم که آنها خانه ندارند کاری کنید که آنها صاحب خانه شوند.

گفتم: من چهار تا پسر دارم، هر چهارتای آنها در خانه‌ای اجاره‌ای زندگی می‌کنند. بعد که از خانه‌شان بیرون آمدم، گفتم پرس و جو کنند که آیا می‌توانند کرایه و اجاره بدهند، که به من خبر دادند آنها سوپر مارکت دارند و می‌توانند اجاره دهند. "

* تمام چیزهایی که به مقام معظم رهبری هدیه داده‌اند، ایشان به موزه حضرت رضا (ع) تقدیم کرده‌اند. هیچ چیزی برای خودشان نگه نمی‌دارند.

چندی قبل به همراه یکی از فرزندان آقا به مراسمی در کیش دعوت شدیم. در برگشت چند دست سرویس کامل ظروف به ما هدیه دادند. بعد از چند روز وقتی به دیدن آقا رفتم ایشان در مورد هدیه گفتند: "نه به درد ما می‌خورد نه به درد مهمان‌های ما " و بعد قرار شد آن را بفروشند و پولش را به فقیران بدهند.

* یکبار در مراسمی چند خانواده، به محضر رهبری آمده بودند و با ایشان دیدار داشتند و ما هم حضور داشتیم. حاج ناصر، چایی برای مهمانان آورد. به من که رسید، گفتم قند برایم ضرر دارد، اگر امکان دارد خرما بیاور. او در نعلبکی خرما گذاشت و برایم آورد. وقتی خرما را به پسر آقا تعارف کردم، پسر حضرت آقا گفتند: من خرما نمی‌خورم؛ خرما برای مهمان آقا است. معلوم نیست جایز باشد من هم از آنها بخورم.

* یکبار خانم آقا به کربلا رفته بود، دختران من وقتی به حضور ایشان رسیدند، خانم آقا گفته بود: من از سن سیزده سالگی خرج سفر کربلا را کنار گذاشتم تا اینکه حالا توانستم یکبار کربلا بروم.

* آقای رفیق‌دوست در کنار مصلی یک عمارتی به عنوان مقر رهبری ساخت، آقا از آنجا بازدید کردند ولی نرفتند.

یکی از آنها به من گفت: به آقا بگو هوای آنجا بهتره و چند دلیل دیگر. وقتی من به حضرت آقا گفتم، آقا فرمود: من یازده سال است اینجا هستم و در این مدت اصلاً احساس هوای بد نکردم، من با بقیه مردم هیچ تفاوتی ندارم من هم مثل بقیه.

برچسب ها :
دستورالعمل قرآني آيت الله قاضي
آیت الله سید علی قاضی از شخصیتهای کم نظیر جهان تشیع و از اوتاد یگانه جهان اسلام است، وی استاد کثیری از عرفا و علمای روزگار ما از جمله علامه طباطبایی و آیت الله بهجت بوده است.

در مـیـان تـعلیمات مرحوم آیت الله العظمى قاضى نیز به برمى خوریم که گـویـاى احـاطـه بـسـیـار ایشان بر آیات و روایات و نیز تعبد آن حکیم فرزانه و تمسک شـدیـد آن عارف یگانه به ریسمان محکم قرآن و عترت مى باشد. استاد سید حسن قاضى طباطبایى ، فرزند مرحوم قاضى ، در یادداشتهاى خود به نمونه هایى اشاره فرموده اند که جا دارد با بیان آنها این اوراق را متبرک و نورانى سازیم :
آیت الله قاضی

1. آن مرحوم براى تقویت حافظه ، خواندن آیت الکرسى و معوذتین (دو سوره مبارکه ناس و فلق ) را سفارش مى فرمودند.

2. مرحوم قاضى براى طلب وسعت رزق این آیات را قرائت مى نمودند:

اسـتـغـفـروا ربـکـم انـه کـان غـفـارا # یـرسـل السـمـاء عـلیـکـم مـدرارا # و یـمـددکـم بـامـوال و بـنـیـن و یـجـعـل لکـم جـنـات و یـجـعـل لکـم انـهـارا(نـوح : 12 - 10) و از پـروردگـارتـان طـلب بـخـشش کنید که او بسیار آمرزنده است تا از آسمان ، فراوان بر شـمـا فـرو فـرسـتـد و شما را با دارایى و فرزندان نیرو بخشد و براى شما نهرهایى قرار دهد.

3. به همه سفارش مى کردند این ذکر را قرائت کنند:

اسـتـغـفـر الله الذى لا اله الا هـو مـن جـمیع ظلمى و جرمى و اسرافى على نفسى و اتوب الیه از خداوندى که هیچ معبودى جز او نیست ، به خاطر تمامى ظلمها و گناهانم و ستمى که بر خود روا داشته ام طلب بخشش ‍ مى کنم و به سوى او باز مى گردم .

آن مـرحـوم سفارش مى فرمودند در صورت روبرو شدن با شخص ‍ ستمگرى که از او مـى تـرسـیـد، دسـتـهـا را باز کنید و این حروف را بر دست راست بشمارید: بسم الله الرحمن الرحیم ؛ ک - ه - ى - ع - ص و بر دست چپ نیز بسم الله الرحمن الرحیم ؛ ح - م - ع - س - ق خـوانـده شـود؛ سـپـس انـگـشـتـان دو دسـت را داخل یکدیگر نمایید.

4. آن مـرحـوم در هـنـگـام اضطراب و ناراحتى هاى روحى ، خواندن این کلمات را سفارش مى کردند:

لا اله الا الله وحـده لا شـریـک له و له الحـمـد و له المـلک و هـو عـلى کـل شى ء قدیر. اعوذ بالله من همزات الشیاطین و اعوذ بک ربى من ان یحضرون ، ان الله هـو السـمـیع العلیم ،؛ هیچ معبودى جز خداوند یکتاى بى شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کارى تواناست . از وسوسه هاى شیاطین به خدا پناه مى بـرم و بـه تـو پـنـاه مـى بـرم - اى پـروردگـارم - از ایـنکه نزد من حاضر شوند، همانا خداوند شنوا و داناست .

5. بـراى حـفـظ امـنـیت خانه دستور مى دادند که این دعا بر روى کاغذى نوشته و بر درب منزل آویخته شود:

یـا حـافـظـا لا یـنـسـى ؛ یـانعمة لا تحصى ؛ انت قلت و قولک الحق : انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (حجر:9) اى نگهبانى که فراموش نمى کنى و اى نعمتى کـه هـرگز به شماره در نمى آیى ، تو فرمودى ، و سخن تو حق است ، همانا قرآن را ما نازل کردیم و خود آن را حفظ خواهیم کرد.

6. در صـورت تـرس از زیـان خـوراکـى یـا نوشیدنى به خواندن این کلمات سفارش مى نمودند:

بسم الله الرحمن الرحیم خیر الاسماء اله الارض و السماء الرحمن الرحیم الذى لا یضر مـع اسـمـه سـم و لا داء؛ بـه نـام خـداونـد بـخشنده مهربان ، بهترین نامها، معبود زمین و آسمانها، خداوند رحمان و رحیمى که با نام او هیچ سم و بیمارى اى زیان نمى رساند.

7. آن مـرحـوم سفارش مى فرمودند در صورت روبرو شدن با شخص ‍ ستمگرى که از او مـى تـرسـیـد، دسـتـهـا را باز کنید و این حروف را بر دست راست بشمارید: بسم الله الرحمن الرحیم ؛ ک - ه - ى - ع - ص و بر دست چپ نیز بسم الله الرحمن الرحیم ؛ ح - م - ع - س - ق خـوانـده شـود؛ سـپـس انـگـشـتـان دو دسـت را داخل یکدیگر نمایید.

8. براى ایمنى از نیش زدن حیوانات موذى ، این دعا را سفارش مى فرمودند: اعوذ بکلمات الله التـامـات التـى لا یـجـاوزهـن بر و لا فاجر من شر ما ذراء و من شر ما براء و من شر کـل دابـة ؛ هـو آخـذ بـنـاصـیـتـها، ان ربى على صراط مستقیم ، به کلمات تامه خداوند، کـلمـاتـى کـه هـیـچ نـیـکـوکـار و بدکارى از آن تجاوز نمى کند پناه مى برم از شر آنچه آفریده است ، او بر همه آنان تسلط دارد، همانا پروردگارم بر صراط مستقیم است .

9. زمـانـى کـه در نـجـف اشـرف بیمارى مالاریا شیوع پیدا کرد، مرحوم قاضى به افراد مبتلا توصیه مى نمودند آیاتى از قرآن را که در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام است ، تـلاوت نـمـایـنـد؛ مـانـنـد این آیه : قلنا یا نار کونى بردا و سلاما على ابراهیم # و اردادوا بـه کـیـدا فـجـعـلنـاهم الاخسرین (انبیاء 69 70-) گفتیم : اى آتش ! بر ابراهیم سرد و سلامت شو! و آنان خواستند با او مکر کنند، پس آنان را خوار کردیم .

مـرحـوم سـیـد هـاشـم حـداد از اسـتـاد خـویـش ، مـرحـوم قـاضـى نقل فرموده اند که قرائت کهیعص (مریم : 1) و حمعسق (شورى : 1) و آیه وعنت الوجوه للحى القیوم و قد خاب من حمل ظلما (طه 111) براى دفع شر دشمن مفید است .

10. مـرحـوم آیـت الله شـیـخ عـلى قـسـام ، یـکـى از شـاگـردان ایـشـان چـنـیـن نقل فرمودند:

مـن از جـهـت فـرامـوشـکـارى و کـمـى حـافـظـه ، بـراى آقا سید على قاضى شکایت کردم و مـخـصوصا متذکر شدم از اینکه چیزى را در جایى مى گذارم ، بعد به ذهنم مراجعه کرده و چـیـزى بـه یاد نمى آورم . مرحوم قاضى فرمودند: زمانى که چیزى را در جایى قرار مـى دهـى ، بـخـوان : بـسـم الله الرحـمـن الرحـیـم ، فانک سوف لن تنساه ان شاء الله تعالى. مـرحـوم قـاضـى قـرائت دعـاى زیـر را بـه مـدت چهل شب ، هر شب یک بار تا صد بار براى برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهى مفید مى دانستند:

الهى کیف ادعوک و انا انا و کیف اقطع رجائى منک و انت انت ؟ الهى اذا لم اسالک فتعطینى ، فـمـن ذا الذى ادعوه فیعطینى ؟ الهى اذا لم ادعک فتستجیب لى ، فمن ذا الذى ادعوه فیستجیب لى ؟ الهـى اذا لم اتـضـرع الیک فترحمنى ؟ فمن ذا الذى اتضرع الیه فیرحمنى ؟ الهى فـکـمـا فـلقـت البـحـر لمـوسـى عـلیـه السـلام و نـجـیـتـه اسـالک ان تـصلى على محمد و آل مـحـمـد و ان تـنـجـیـنـى مـمـا انـا فـیـه و تـفـرج عـنـى فـرجـا عـاجـلا غـیـر اجل بفضلک و رحمتک یا ارحم الراحمین .

12. مـرحـوم سـیـد هـاشـم حـداد از اسـتـاد خـویـش ، مـرحـوم قـاضـى نقل فرموده اند که قرائت کهیعص (مریم : 1) و حمعسق (شورى : 1) و آیه وعنت الوجوه للحى القیوم و قد خاب من حمل ظلما (طه 111) براى دفع شر دشمن مفید است .

آنـچـه ذکـر شـد، بـرخـى از دعاهایى است که آن مرحوم به شاگردان خویش ‍ مى آموختند و دعـاهـاى ویـژه اى نـیـز وجـود داشـت کـه ایـشـان جـز بـراى افـراد خـاصـى نقل نمى کردند.

برچسب ها :
تبلیغ در سیره و گفتار عارفان 1
«مبلّغان وارسته» از عالمان پرهیزگار، از خود گذشته، دلسوز، پارسا، هدایت‏گر، هدایت شده، اهل تزکیه و تهذیب نفس، صاحب اخلاق شریف و بیداردلانی هستند که این فرمایش امام علی علیه‏السلام را چراغ راهنمای زندگی خود قرار داده و ضمن تعلیم و تأدیب خود، به هدایت و ارشاد دیگران می‏پردازند. «مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنّاسِ اِماما فَعَلَیْهِ اَنْ یَبْدَءَ بَتَعْلیمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلیمِ غَیْرِهِ وَلْیَکُنْ تَأدیبُهُ بِسیرَتِهِ قَبْلَ تَأدیبِهِ بِلِسانِهِ وَمُعَلِّمُ نَفسِهِ وُمَؤدِّبُها اَحَقُّ بِالاِْجْلالِ مِنْ مُعَلِّمِ النّاسِ وَمُؤدِّبِهِمْ(1)؛ کسی که خود را در مقام پیشوایی و امام مردم قرار می‏دهد، باید بیش از آن که به تعلیم دیگران بپردازد، به تعلیم خویش بپردازد و باید تأدیب کردن او به عملش پیش از تأدیب کردن به زبانش باشد. کسی که معلّم و ادب کننده خویشتن است، به احترام، سزاوارتر است از کسی که معلّم و مربّی مردم است.»

بر این اساس هر کس که می‏خواهد عالم دین و پیشوا و مقتدای مردم باشد، باید ابتدا خودش را اصلاح و تهذیب کند و به وسیله عمل، مردم رابه سوی دین دعوت نمایند. او باید پیشوایان معصوم را الگوی عملی خود قرار دهد، چنانکه عالم ربانی شیخ حسین بحرانی می‏نویسد:

«با دقت در طریقه اهل بیت علیهم‏السلام و تتبّع در آثارشان، در می‏یابیم که آن بزرگواران، تنها با اخلاق کریمه خویش مردم را هدایت نموده و مجذوب دین ساخته‏اند و پیروان خود را نیز به همین امر دعوت کرده و فرموده‏اند: «مردم را با غیر زبان‏های خود بخوانید»؛ یعنی، با اخلاق خوب و رفتار نیکوی خود، برای آن‏ها الگو و نمونه باشید.(2)

مبلّغان وارسته و فرزانه، با داشتن اخلاق و رفتار نیک و الهی، می‏توانند آثار و برکات بی‏کرانی در جامعه داشته باشند وبا نفس معنوی و اخلاق پسندیده خود در مردم یک شهر، روستا، محلّه و... تأثیر بگذارند.

«مبلّغان وارسته»، از قید نام و شهرت و نان رسته‏اند و دل در سودای عشق دوست نهاده‏اند تا بلکه بر تعداد عاشقان و دلدادگان دوست بیفزایند و از این رو برترین و با فضیلت‏ترین انسان‏ها به شمار می‏روند. عالم بیدار دل سید جعفر کشفی رحمه‏الله درباره فضیلت مبلّغان و اهمیت کار آنان می‏نویسد:

«فضیلت و مرتبه دو طایفه از مبلّغان (مبلّغانی که اصلاً طمع در کسی ندارند و اجری از کسی نمی‏خواهند و در مرتبه خلافت خدای، وراثت انبیا و ائمه، ثابت و مستقیم‏اند) از حدّ گذشته و در تلو مرتبه پیغمبران و بالاتر از مرتبه مفتی می‏باشد، چون که وعظ نمودن آخر مرتبه و آخر کمال فتوا دادن و تعلیم نمودن است. و حقّ این طایفه بر مردمان شدیدتر است از حق مفتیان و این دو طایفه چون که ارشاد و عمل موعظه ایشان از دل و از روی اخلاص و بدون غرض می‏باشد، به مضمون «اِلاّ مَنْ اَتَی اللّه‏َ بِقَلْبٍ سَلیمٍ»(3) دل ایشان مقرون به اخلاص و سالم از طمع، ریا، شک و شرک می‏باشد و لهذا کلام و موعظه ایشان تأثیر می‏کند و به دل می‏رسد و بندگان به آن منتفع می‏گردند و عمل خلافت ایشان مرخداوند و انبیا، مثمر ثمر می‏گردد و لیکن تأثیر کلام و موعظه آن یکی که عالم به ظاهر و باطن هر دو می‏باشد، به مراتب سریع‏تر و شدیدتر می‏باشد، چون که کلام و موعظه از عالمِ بالاتر از دل و از عالم مشاهده و عیان ـ که عالم روح می‏باشد ـ صدور می‏یابد و سر تا پای او همگی وعظ و کلام شده است.(4)

از این جاست که وقتی حواریّین از حضرت عیسی علیه‏السلام پرسیدند که مجالست با که بنمائیم؟ آن حضرت فرمودند: «مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللّه‏َ رُؤْیَتُهُ وَیَزیدُ فی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَیُرَغِّبُکُمْ فِی الاْآخِرَةِ عَمَلُهُ(5)؛ با کسی [مجالست کنید [که دیدن او شما را به یاد خداوند بیندازد و نطق و کلام او بر علم شما بیفزاید و عمل او شما را در مورد آخرت ترغیب کند.»

اصولاً بدون تزکیه و تهذیب نفس، تبلیغ و ارشاد دیگران معنا و مفهومی ندارد و دست زدن به این کار شریف، اقدامی سخت و پرخطر می‏نماید.

نفس خود ناکرده تسخیر ای فلان چون کنی تسخیر نفس دیگران

نفس را اوّل برو در بند کن پس بـــرو آهنگ وعــــظ و پند کن

منبری بگذار بهر خود نخست وانگهی برجه به منبر تند و چست

تا تو را سوزی نباشد در جگر دم مزن کاندر دَمَت نبود اثر

امام راحل رحمه‏الله درباره اهمیت تزکیه و تهذیب نفس قبل از اصلاح و ارشاد دیگران می‏فرماید: «باید دانست که مشکل‏ترین امور و سخت‏ترین چیزها دینداری است در لباس اهل علم و زهد و تقوا و حفظ قلب نمودن است در این طریقه و از این جهت است که اگر کسی در این طبقه به وظایف خود عمل کند و با اخلاص نیّت وارد این مرحله شود و گلیم خود را از آب بیرون کشد و پس از اصلاح خود، به اصلاح دیگران پردازد و نگه داری از ایتام آل رسول نماید؛ چنین شخصی از زمره مقرّبین و سابقین به شمار آید.(6)

پس این تزکیه و تهذیب و خودسازی، باید از همان اوان تحصیل و در مراکز علمی صورت گیرد و پایه‏های اخلاقی مبلّغان از همان‏جا مستحکم شود. مرجع فقید شیعه آیت اللّه‏ العظمی بروجردی نیز بر این باور بود که: «اولین برنامه‏ای که برای فراگیران علوم دینی ضرورت دارد، پالایش درون، تطهیر روان و تهذیب نفس می‏باشد، زیرا تمامی فضایل بر این محور می‏گردند و تا آلودگی‏ها از قلب پاک نشوند، تحصیل علم و رسیدن به مقامات بالای علمی انسان را نجات نخواهد داد. کسی که می‏خواهد جامعه را اصلاح کند، باید در مرکز علمی، خود را مهذّب نماید.(7)

امید آن که همه ما که در ـ دانشگاه اهل بیت علیهم‏السلام علم‏آموزی می‏کنیم ـ از مکتب دین و اخلاق و معرفت آن بزرگان نیز دلدادگی و پارسایی آموزیم و بدانیم که برتری و شرافت در دنیا و آخرت مربوط به پرهیزگاران و نیکوکاران است، نه عالمان بی‏عمل.

«اهل علم با سایر مردم تفاوت ندارند، بلکه مسؤولیت سنگین‏تری را بر عهده دارند. اگر از مردم تزکیه و تهذیب نفس و عمل صالح خواسته شده، از ما نیز همین امر را خواسته‏اند. اگر گنه‏کاری و اخلاق زشت، اسباب هلاکت و شقاوت اخروی است، علما و غیر علما در این جهت فرقی ندارند.

اگر گفته می‏شود که ایمان و عمل صالح، تنها وسیله سعادت و کمال و نیل به مقام قرب الهی است، در مورد علما نیز همین امر ضرورت دارد. چنان که بعضی مردم به بهشت می‏روند و بعضی به جهنم، بعض علما هم در دوزخ معذّب خواهند شد. بنابراین اگر ما انتظار داشته باشیم که بدون تزکیه و تهذیب نفس و بدون پرورش اخلاق نیک و بدون عمل صالح، به مقام قرب الهی و درجات عالیه بهشت نائل گردیم، سخت اشتباه می‏کنیم و مغرور هستیم. علم تنها نمی‏تواند ما را از عذاب دوزخ نجات دهد و به قرب خدا نائل گرداند؛ بلکه عمل لازم دارد... پس باید به این نکته توجّه داشته باشیم که ممکن است در اثر درس‏ها، سخنرانی‏ها و نوشته‏ها، منبرها، مداحی‏ها و مرثیه خوانی‏های ما،صدها و هزارها نفر هدایت یابند و به سعادت و کمال نائل گردند، لیکن سعادت و کمال آنان، مستلزم نجات و رستگاری ما نخواهد بود. ما به آن‏ها گفته‏ایم و عمل کرده‏اند تا به سعادت و کمال رسیده‏اند، اگر خودمان اهل عمل نباشیم، ارشاد و هدایت آن‏ها برایمان سودی نخواهد داشت(8)!!»

برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم

بی‏مغز بود سر که نهادیم پیش خلق دیگر فروتنی به در کبریا کنیم

کمترین و ضروری‏ترین خواسته بزرگان دین از ما، عمل به گفته‏ها و سخنان خود ما است، یعنی ما حداقل در آنچه که به دیگران می‏گوییم، عامل باشیم و نمونه کوچکی از مطلوب و مقصود مورد اشاره در سخنرانی‏ها، وعظ‏ها و نصیحت‏های خود باشیم.

اگر خود فراتر و برتر از گفتارها و تبلیغ‏ها باشیم و به تقصیرها و کاستی‏های خود بینا شویم و با توبه و انابه، در صدد پاکسازی دل و جان برآئیم، در این صورت حتّی نیازی به گفتن و صحبت کردن نداریم؛ بلکه عمل و رفتار ما خود «تبلیغ واقعی» دین خدا و معارف اهل بیت علیهم‏السلام خواهد بود.

در این‏جا به چند نکته درباره «مبلّغان وارسته» اشاره می‏شود.

1 ـ مبلّغان وارسته و بایسته‏ها

عارفان و دانشمندان اخلاق و ادب، سفارش‏ها و رهنمودهای گران مایه و آگاهی بخشی در زمینه اخلاق و رفتار مبلّغان و دانشمندان دینی دارند و خود نیز بهترین نمونه و الگوی این خواسته‏ها و رهنمودها بودند.

یکم. نخستین سفارش و دستورالعمل اخلاقی و عرفانی به مبلّغان و واعظان، اصلاح نفس و تصفیه درون از ناپاکی‏ها و نقص‏ها و مواظبت بر دوری از گناهان و محرّمات است.

عارف کامل بهاری همدانی رحمه‏الله در این زمینه می‏فرماید:«ابتدا بر خود مبلّغ و دانشمند واجب است که از اصلاح نفس خود آغاز کند و بر انجام طاعات وترک محرّمات مواظبت کند.»(9)

همو می‏فرماید: «فرقه‏ای از [واعظان] هستند که تهذیب اخلاق کرده و تصفیه نفس از لوث کدورات نموده و نفس را از شواغل و علائق دنیویه استخلاص فرموده و طمع خود را از خلق به سوی حقّ گردانیده‏اند... .»(10)

دوم. مبلّغان سعی کنند، جمیع مکارم و فضایل اخلاقی را در خود جمع کنند و از دنیاپرستی و مال دوستی گریزان باشند. عالم ربانی سید جعفر کشفی می‏نویسد: «عالمان و مبلّغان، منزّه باشند و تواضع، فروتنی، شکسته نفسی، حلم و بردباری در تعلیم و فتوا دادن به مردمان را شیوه و شعار خود سازند و زهد در دنیا و اعراض از زخارف و امتعه و لذّات فانیه آن را بنمایند و یأس از نفس و ریا و خلق‏پرستی را التزام نمایند و طریقه اخلاص و توکّل و رغبت در آخرت و تهّیؤ بر مردن قبل از آمدن مرگ را،زاد و توشه خود نمایند.(11)

سوم. جهاد اکبر و مبارزه بی‏امان با خواهش‏های نفسانی و هواهای درون، از صفات بایسته مبلّغان است که در هیچ حال نباید ترک شود. عارف بنام ملکی تبریزی رحمه‏الله در این زمینه می‏نویسد: «از کارهای مهم برای اهل علم، امامت جماعت و وعظ است... اگر عالم، قوی و مجاهد بوده و از کسانی باشد که مدتی با نفس خود جهاد کرده و در طول جهاد، راه‏های پنهان نفوذ شیطان و پوشش‏های هوای نفس را پیدا کرده، نباید امامت جماعت و وعظ را به کلی رها کند، زیرا این دو مورد اهتمام شرع است.(12)

چهارم. از خصال و ویژگی‏های دیگر مبلّغان و دانشمندان در نظر عارف ربانی مرحوم بهاری همدانی رحمه‏الله فروتنی، داشتن خوف و خشیت از خدا و خشوع و خضوع دائمی است:

«باید شکسته و حزین و ساکت و سرپایین باشد و آثار خوف و خشیت و خضوع و خشوع در وی نمایان باشد که هر که او را ببیند، متذکّر به الوهیت گردد. سیمای او دلالت بر علم کند... جهم چنینج باید اهتمام او به علم باطن و مراقبه قلب و شناختن طریق سلوک اخروی پیش از همه کارجهاج باشد.(13)

پنجم. تخلّق و زینت یافتن به اخلاق و مکارم برجسته و فضایل انسانی، از دیگر صفات و ویژگی‏های «مبلّغان وارسته» است. شارح رساله سیر و سلوک، آیت اللّه‏ مدرس هاشمی ضمن اشاره به این مهم، می‏گوید:

«همه افراد ـ به خصوص علما و طلاب و مدرسینِ محترم و کسانی که در لباس روحانیت هستند ـ لازم است خود را متخلّق به فضایل اخلاقی کنند و با کوشش و مجاهدت، خود را از رذایل اخلاقی، تخلیه کنند تا گفتارشان در دیگران مؤثّر افتد؛ چه آن که موعظه اگر از دل بر آید، بر دل نشیند.

امام باقر علیه‏السلام می‏فرماید: «اِنَّ المَوْعِظَةَ اِذا خَرَجَتْ عَنِ الْقَلْبِ دَخَلَتْ فِی الْقَلْبِ وَاِذا خَرَجَتْ عَنْ مُجَرَّدِ اللِّسانِ، لَنْ تَتَجاوَزِ الاْآذانَ؛ موعظه اگر از دل خارج شود، در دل می‏نشیند و اگر صرف لقلقه زبان باشد، از گوش‏ها، تجاوز نمی‏کند.(14)

ششم. یکی دیگر از صفات و ویژگی‏های اخلاقی و عرفانی ناصحان و واعظان، داشتن سوز و گداز در مجالس سخنرانی است. در این‏باره دانشمند گران‏پایه مرحوم محدّث نوری رحمه‏الله می‏نویسد:

«سزاوار است که ارباب دانش و بینش، مجالس مصائب حضرت ابی عبداللّه‏ علیه‏السلام را... به دست دیندار دلسوزی دهند که در مجالس، اهل تقوا و دیانت و غیرت و عصبیت، بخوانند و بسوزند و بگریند و از خدای تعالی تعجیل فرج و ظهور سلطان ناشر عدل و امان و باسط فضل و احسان و... را بخواهند.(15)

هفتم. الگو برداری از عارفان و حکیمان و رعایت شؤون علم و حکمت، از صفات برجسته مبلّغان و عالمان دین است. آنان هم خود کسب نور و صفا می‏کنند و هم به دیگران گرمی و صفا می‏بخشند. علامه راغب اصفهانی در این رابطه می‏گوید:

«بر واعظ لازم است که تناسبی با حکما داشته باشد تا بتواند از آن‏ها استفاده کند... و مناسبتی هم با مستمعین خود داشته باشد تا آنان بتوانند از او بهره گیرند... مانند پیامبر که خداوند او را از بشر انتخاب کرد و قدرت ملائکه را به او داد تا بتواند احکام الهی را از ملائکه بگیرد و به مردم برساند... .

سزاوار است که واعظ خود موعظه پذیرد و سپس دیگران را موعظه کند...، بلکه مانند خورشید باشد که به ماه نور می‏دهد و خودش بیش از آنچه به ماه می‏دهد نور دارد و مانند آتش باشد که آهن را داغ و سرخ می‏کند و خودش داغی بیشتری دارد. نیز بر او لازم است که اعمالش برخلاف گفتارش و حالاتش تکذیب کننده زبانش نباشد... .»(16)

2 ـ آفات و کاستی‏ها

کسی که اهل وعظ و تبلیغ است، سعی می‏کند که از آفت‏های این راه دوری جوید و کاستی‏ها و معایب را برطرف سازد و اخلاق و رفتار خود را زینت دهد. در این صورت می‏تواند به هدایت و ارشاد دیگران مشغول شود.

امام عارفان حضرت صادق علیه‏السلام می‏فرماید:

«لا یَصْلَحُ لِمَوْعِظَةِ الْخَلْقِ اِلاّ مَنْ جاوَزَ هذِهِ الآفاتِ بِصِدْقِهِ واَشْرَفَ عَلی عُیُوبِ الْکَلامِ وَعَرَفَ الصَّحیحَ مِنَ السَّقیمِ وَعِلَلَ الْخَواطِرِ وَفِتَنَ النَّفْسِ وَالْهَوی؛(17)

آن کسی شایستگی موعظه خلق را دارد که با صداقت از این آفت‏ها گذشته باشد و بر عیوب سخن گفتن واقف باشد و درست را از نادرست تشخیص دهد و به بیماری‏های دل‏ها و فتنه‏ها و هوای نفس آشنایی داشته باشد.»

امام علیه‏السلام درباره این آفات و کاستی‏ها می‏فرماید:

«آفَةُ العُلَماءِ عَشَرَةُ اَشْیاءَ: اَلطَّمَعُ وَالْبُخْلُ وَالرِّیاءُ وَالْعَصَبِیَّةُ وَحُبُّ الْمَدْحِ وَالْخَوْضُ فیما لَمْ یَصِلُوا اِلی حَقیقَتِهِ وَالتَّکَلُّفُ فی تَزیینِ الْکَلامِ بِزَوائِدِ الاَْلْفاظِ وَقِلَّةُ الْحَیاءِ مِنَ اللّه‏ِ وَالاِْفْتِخارُ وَتَرْکُ الْعَمَلِ بِما عَلِموُا(18)؛

آفات اهل علم ده چیز است: طمع و بخل و ریا و تعصّب در رأی و علاقه به ستایش و فرورفتن در چیزی که به حقیقت آن نمی‏رسند و به سختی انداختن خود برای زینت بخشیدن به سخن با الفاظ زیاد و کم شرمی از خدا و فخرفروشی و عمل نکردن به آنچه که می‏دانند.»

امام راحل رحمه‏الله نیز می‏فرماید: «اگر شما درس بخوانید، ممکن است عالم شوید؛ ولی باید بدانید که میان مهذّب و عالم خیلی فاصله است... مواظب باشید مبادا پنجاه سال با کدّ یمین و عرق جبین در حوزه‏ها، جهنّم کسب نمایید؛ به فکر باشید. در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید. خدا نکند انسان بیش از آن که خود را بسازد، جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ پیدا کند؛ خود را می‏بازد. تا ریش سفید نشده، کاری بکنید.

از آن جایی که مبلّغان و واعظان، در هدایت و راهنمایی بشر، از پیامبران و امامان پیروی می‏کنند و برجایگاه رفیع ارشاد و هدایت تکیه زده‏اند، باید خود را از آفات و کاستی‏های این راه در امان دارند و از رذایل و خصلت‏های ناپسند اخلاقی دوری جویند.

عالم ربّانی سید جعفر کشفی رحمه‏الله در این رابطه می‏نویسد:

«باری مرتبه ایشان (واعظان و ارشاد کنندگان)، بعد از مرتبه پیغمبران وامامان است و بالاتر از آن مرتبه‏ای نمی‏باشد و خلیفه اعظم و اقدم خداوند می‏باشند در نشر نمودن و تعلیم کردن علم به بندگان و باید که قدر این مرتبه را بدانند و خود را از آفات محفوظ دارند و آفات این مرتبه، کبر، نخوت، تندخویی، حبّ دنیا، حبّ جاه و ریاست، حبّ خوراک، حبّ خواب، حبّ راحت، حبّ زنان، حرص مال و جمع مال، حسد، اتّباع هوا و طمع در خلق است و باید که از همه این‏ها اجتناب نمایند و منزّه باشند.

منبع مبلغان » شماره 36 نوشته رحیم کارگر تنظیم برای تبیان حسن رضایی *(dj:

1 ـ بحار الانوار، ج2، ص56؛ نهج البلاغه، قصارالکلم، ش73.

مبلغان » شماره 36 (صفحه 55)

2ـ سلوک عرفانی، ص18.

3 ـ شعراء/89.

4 ـ میزان الملوک و الطوائف، ص174.

5ـ بحار الانوار، ج71، ص189.

6ـ چهل حدیث، ص322.

7ـ ناصح صالح، ص217.

8خودسازی (تزکیه و تهذیب نفس)، آیت اللّه‏ امینی، ص275 و 281.

9 ـ تذکرة المتقین، ص129 و 104.

10ـ همان.

11 ـ میزان الملوک و الطوائف، ص157.

12 ـ المراقبات، ص281.

13 ـ تذکرة المتقین، ص96.

14 ـ شرح رساله سیر و سلوک، ص53 و 54.

15 ـ لؤلؤ و مرجان، ص206.

16 ـ بر کرانه سعادت، ص138 و 139.

17ـ مصباح الشریعه، ص192.

18ـ همان، ص190.

برچسب ها :
آنگاه که هدایت شدم
دکتر محمد تیجانی سماوی در سفری با یک شیعه عراقی آشنا می شود و با سفر به عراق به مذهب تشیع متمایل می گردد و با مطالعه و تحقیق بلاخره مذهب شیعه را می پذیرد. در کتاب آنگاه هدایت شدم قسمتی از سرگذشت او و علت شیعه شدنش را به تفصیل برای ما تعریف می کند این کتاب برای جوانان مشتاق به درک و فهم مذهب شیعه و زدودن شبهات تردید نسبت به مذهب تشیع بسیار سود مند است. این نرم افزار تحت فرمت جاواست و در اکثر گوشی های موبایل قابل اجراست.
دانلود نرم افزار
برچسب ها :
درباره وبلاگ
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 649963
تعداد نوشته ها : 253
تعداد نظرات : 11
پخش زنده
X