از روی علاقه و کنجکاوی، پاره ای از آثار علامه را کاویدم تا جزئیات بیشتری از چند و چون ماجرا بدانم، عاقبت، بخت و اقبال بلند، در کنار اندکی مطالعه و پیگیری، نتیجه داد.
خوشبختانه استاد، در خلال یکی از کتابهای گران سنگشان، جلد دوم عیون مسائل نفس، تفصیل ماجرا را بازگفته بودند.
اینک این شما و این اصل ماجرا از زبان علامه حسن زاده آملی:
"در عنفوان جوانى و آغاز درس زندگانى که در مسجد جامع آمل سرگرم به صرف و تهجد عزمى راسخ و ارادتى ثابت داشتم ؛ در رؤیاى مبارک سحرى به ارض اقدس رضوى تشرف حاصل کردم و به زیادت جمال دل آراى ولى الله اعظم ، ثامن الحجج ، على بن موسى الرضا - علیه و على آبائه و ابنائه آلاف التحیه و الثناء - نائل شدم .
در آن لیله مبارکه قبل از آن که به حضور باهر النور امام (علیه السلام ) مشرف شوم ، مرا به مسجدى بردند که در آن مزار حبیبى از احباء الله بود و من فرمودند: در کنار این تربت دو رکعت نماز حاجت بخوان و حاجت بخواه که بر آورده است ، من از روى عشق و علاقه مفرطى که به علم داشتم نماز خواندم و از خداوند سبحان علم خواستم .
سپس به پیشگاه والاى امام هشتم ، سلطان دین رضا - روحى لتربه الفداء، و خاک درش تاج سرم - رسیدم و عرض ادب نمودم ، بدون اینکه سخنى بگویم ، امام که آگاه به سر من بود و اشتیاق و التهاب و تشنگى مرا براى تحصیل آب حیات علم مى دانست فرمود: نزدیک بیا!
نزدیک رفتم و چشم به روى امام گشودم ، دیدم آب دهانش را جمع کرد و بر لب آورد و به من اشارت فرمود که : بنوش ، امام خم شد و من زیانم را در آوردم و با تمام حرص و ولع از کوثر دهانش آن آب حیات را بوسیدم و در همان حال به قلبم خطور کرد که امیرالمؤمنین على (علیه السلام ) فرمود: پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله ) آب دهانش را به لبش آورد و من آن را بخوردم که هزار در علم و از هر درس هزار در دیگرى به دوى من گشوده شد.
پس از آن امام (علیه السلام ) طى الارض را عملا به من بنمود، که از آن خواب نوشین شیرین که از هزاران سال بیدارى من بهتر بود به در آمدم ، به آن نوید سحرگاهى امیدوارم که روزى به گفتار حافظ شیرین سخن به ترنم آیم که :
علامه حسن زاده آملی
دوش وقـت سحـــر از غصه نجــــاتم دادند
وندر آن ظلمـــت شـــب آب حیــــاتم دادند
چه مبارک سحرى بود و چه فرخنده شبى
آن شب قـــــدر که این تازه بـــــراتم دادند
السلام علیک یا ابا عبدالله
ای ابا عبدالله چقدر مظلومی که ظالمان جهان حتی از توهین به پرچم عزای تو هم رحم و دریغ نکردند خدایا منتقم خون حسین را برسان بر این سالوسیان دنیا پرست و کسانی که با عقلی ناقص پوست هائی نازک و بی زحمت در حالی که قدمی کوچک برای خود سازی اسلامی و شیعی بر نداشته اند بلکه استهزاء هم کرده اند فکر می کنند عقل کل هستند و طوری بر بی عقلی خودشان پا می فشارند که گوئی هیچ استدلالی جز نفسانیت آنها نیست گر چه حتی همین حرف را اگر به آنها بگوئی درک نمی کنند بلکه انکار میکنند تا چه حد نادانی یا ابا صالح بیا ...بیش از این مپسند بی حرمتی ها را . برای فرج صلوات بفرستید...............!
در مـیـان تـعلیمات مرحوم آیت الله العظمى قاضى نیز به برمى خوریم که گـویـاى احـاطـه بـسـیـار ایشان بر آیات و روایات و نیز تعبد آن حکیم فرزانه و تمسک شـدیـد آن عارف یگانه به ریسمان محکم قرآن و عترت مى باشد. استاد سید حسن قاضى طباطبایى ، فرزند مرحوم قاضى ، در یادداشتهاى خود به نمونه هایى اشاره فرموده اند که جا دارد با بیان آنها این اوراق را متبرک و نورانى سازیم :
آیت الله قاضی
1. آن مرحوم براى تقویت حافظه ، خواندن آیت الکرسى و معوذتین (دو سوره مبارکه ناس و فلق ) را سفارش مى فرمودند.
2. مرحوم قاضى براى طلب وسعت رزق این آیات را قرائت مى نمودند:
اسـتـغـفـروا ربـکـم انـه کـان غـفـارا # یـرسـل السـمـاء عـلیـکـم مـدرارا # و یـمـددکـم بـامـوال و بـنـیـن و یـجـعـل لکـم جـنـات و یـجـعـل لکـم انـهـارا(نـوح : 12 - 10) و از پـروردگـارتـان طـلب بـخـشش کنید که او بسیار آمرزنده است تا از آسمان ، فراوان بر شـمـا فـرو فـرسـتـد و شما را با دارایى و فرزندان نیرو بخشد و براى شما نهرهایى قرار دهد.
3. به همه سفارش مى کردند این ذکر را قرائت کنند:
اسـتـغـفـر الله الذى لا اله الا هـو مـن جـمیع ظلمى و جرمى و اسرافى على نفسى و اتوب الیه از خداوندى که هیچ معبودى جز او نیست ، به خاطر تمامى ظلمها و گناهانم و ستمى که بر خود روا داشته ام طلب بخشش مى کنم و به سوى او باز مى گردم .
آن مـرحـوم سفارش مى فرمودند در صورت روبرو شدن با شخص ستمگرى که از او مـى تـرسـیـد، دسـتـهـا را باز کنید و این حروف را بر دست راست بشمارید: بسم الله الرحمن الرحیم ؛ ک - ه - ى - ع - ص و بر دست چپ نیز بسم الله الرحمن الرحیم ؛ ح - م - ع - س - ق خـوانـده شـود؛ سـپـس انـگـشـتـان دو دسـت را داخل یکدیگر نمایید.
4. آن مـرحـوم در هـنـگـام اضطراب و ناراحتى هاى روحى ، خواندن این کلمات را سفارش مى کردند:
لا اله الا الله وحـده لا شـریـک له و له الحـمـد و له المـلک و هـو عـلى کـل شى ء قدیر. اعوذ بالله من همزات الشیاطین و اعوذ بک ربى من ان یحضرون ، ان الله هـو السـمـیع العلیم ،؛ هیچ معبودى جز خداوند یکتاى بى شریک وجود ندارد و ستایش و حکومت مخصوص اوست و او بر هر کارى تواناست . از وسوسه هاى شیاطین به خدا پناه مى بـرم و بـه تـو پـنـاه مـى بـرم - اى پـروردگـارم - از ایـنکه نزد من حاضر شوند، همانا خداوند شنوا و داناست .
5. بـراى حـفـظ امـنـیت خانه دستور مى دادند که این دعا بر روى کاغذى نوشته و بر درب منزل آویخته شود:
یـا حـافـظـا لا یـنـسـى ؛ یـانعمة لا تحصى ؛ انت قلت و قولک الحق : انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون (حجر:9) اى نگهبانى که فراموش نمى کنى و اى نعمتى کـه هـرگز به شماره در نمى آیى ، تو فرمودى ، و سخن تو حق است ، همانا قرآن را ما نازل کردیم و خود آن را حفظ خواهیم کرد.
6. در صـورت تـرس از زیـان خـوراکـى یـا نوشیدنى به خواندن این کلمات سفارش مى نمودند:
بسم الله الرحمن الرحیم خیر الاسماء اله الارض و السماء الرحمن الرحیم الذى لا یضر مـع اسـمـه سـم و لا داء؛ بـه نـام خـداونـد بـخشنده مهربان ، بهترین نامها، معبود زمین و آسمانها، خداوند رحمان و رحیمى که با نام او هیچ سم و بیمارى اى زیان نمى رساند.
7. آن مـرحـوم سفارش مى فرمودند در صورت روبرو شدن با شخص ستمگرى که از او مـى تـرسـیـد، دسـتـهـا را باز کنید و این حروف را بر دست راست بشمارید: بسم الله الرحمن الرحیم ؛ ک - ه - ى - ع - ص و بر دست چپ نیز بسم الله الرحمن الرحیم ؛ ح - م - ع - س - ق خـوانـده شـود؛ سـپـس انـگـشـتـان دو دسـت را داخل یکدیگر نمایید.
8. براى ایمنى از نیش زدن حیوانات موذى ، این دعا را سفارش مى فرمودند: اعوذ بکلمات الله التـامـات التـى لا یـجـاوزهـن بر و لا فاجر من شر ما ذراء و من شر ما براء و من شر کـل دابـة ؛ هـو آخـذ بـنـاصـیـتـها، ان ربى على صراط مستقیم ، به کلمات تامه خداوند، کـلمـاتـى کـه هـیـچ نـیـکـوکـار و بدکارى از آن تجاوز نمى کند پناه مى برم از شر آنچه آفریده است ، او بر همه آنان تسلط دارد، همانا پروردگارم بر صراط مستقیم است .
9. زمـانـى کـه در نـجـف اشـرف بیمارى مالاریا شیوع پیدا کرد، مرحوم قاضى به افراد مبتلا توصیه مى نمودند آیاتى از قرآن را که در مورد حضرت ابراهیم علیه السلام است ، تـلاوت نـمـایـنـد؛ مـانـنـد این آیه : قلنا یا نار کونى بردا و سلاما على ابراهیم # و اردادوا بـه کـیـدا فـجـعـلنـاهم الاخسرین (انبیاء 69 70-) گفتیم : اى آتش ! بر ابراهیم سرد و سلامت شو! و آنان خواستند با او مکر کنند، پس آنان را خوار کردیم .
مـرحـوم سـیـد هـاشـم حـداد از اسـتـاد خـویـش ، مـرحـوم قـاضـى نقل فرموده اند که قرائت کهیعص (مریم : 1) و حمعسق (شورى : 1) و آیه وعنت الوجوه للحى القیوم و قد خاب من حمل ظلما (طه 111) براى دفع شر دشمن مفید است .
10. مـرحـوم آیـت الله شـیـخ عـلى قـسـام ، یـکـى از شـاگـردان ایـشـان چـنـیـن نقل فرمودند:
مـن از جـهـت فـرامـوشـکـارى و کـمـى حـافـظـه ، بـراى آقا سید على قاضى شکایت کردم و مـخـصوصا متذکر شدم از اینکه چیزى را در جایى مى گذارم ، بعد به ذهنم مراجعه کرده و چـیـزى بـه یاد نمى آورم . مرحوم قاضى فرمودند: زمانى که چیزى را در جایى قرار مـى دهـى ، بـخـوان : بـسـم الله الرحـمـن الرحـیـم ، فانک سوف لن تنساه ان شاء الله تعالى. مـرحـوم قـاضـى قـرائت دعـاى زیـر را بـه مـدت چهل شب ، هر شب یک بار تا صد بار براى برآورده شدن حاجت سالکان درگاه الهى مفید مى دانستند:
الهى کیف ادعوک و انا انا و کیف اقطع رجائى منک و انت انت ؟ الهى اذا لم اسالک فتعطینى ، فـمـن ذا الذى ادعوه فیعطینى ؟ الهى اذا لم ادعک فتستجیب لى ، فمن ذا الذى ادعوه فیستجیب لى ؟ الهـى اذا لم اتـضـرع الیک فترحمنى ؟ فمن ذا الذى اتضرع الیه فیرحمنى ؟ الهى فـکـمـا فـلقـت البـحـر لمـوسـى عـلیـه السـلام و نـجـیـتـه اسـالک ان تـصلى على محمد و آل مـحـمـد و ان تـنـجـیـنـى مـمـا انـا فـیـه و تـفـرج عـنـى فـرجـا عـاجـلا غـیـر اجل بفضلک و رحمتک یا ارحم الراحمین .
12. مـرحـوم سـیـد هـاشـم حـداد از اسـتـاد خـویـش ، مـرحـوم قـاضـى نقل فرموده اند که قرائت کهیعص (مریم : 1) و حمعسق (شورى : 1) و آیه وعنت الوجوه للحى القیوم و قد خاب من حمل ظلما (طه 111) براى دفع شر دشمن مفید است .
آنـچـه ذکـر شـد، بـرخـى از دعاهایى است که آن مرحوم به شاگردان خویش مى آموختند و دعـاهـاى ویـژه اى نـیـز وجـود داشـت کـه ایـشـان جـز بـراى افـراد خـاصـى نقل نمى کردند.
بر این اساس هر کس که میخواهد عالم دین و پیشوا و مقتدای مردم باشد، باید ابتدا خودش را اصلاح و تهذیب کند و به وسیله عمل، مردم رابه سوی دین دعوت نمایند. او باید پیشوایان معصوم را الگوی عملی خود قرار دهد، چنانکه عالم ربانی شیخ حسین بحرانی مینویسد:
«با دقت در طریقه اهل بیت علیهمالسلام و تتبّع در آثارشان، در مییابیم که آن بزرگواران، تنها با اخلاق کریمه خویش مردم را هدایت نموده و مجذوب دین ساختهاند و پیروان خود را نیز به همین امر دعوت کرده و فرمودهاند: «مردم را با غیر زبانهای خود بخوانید»؛ یعنی، با اخلاق خوب و رفتار نیکوی خود، برای آنها الگو و نمونه باشید.(2)
مبلّغان وارسته و فرزانه، با داشتن اخلاق و رفتار نیک و الهی، میتوانند آثار و برکات بیکرانی در جامعه داشته باشند وبا نفس معنوی و اخلاق پسندیده خود در مردم یک شهر، روستا، محلّه و... تأثیر بگذارند.
«مبلّغان وارسته»، از قید نام و شهرت و نان رستهاند و دل در سودای عشق دوست نهادهاند تا بلکه بر تعداد عاشقان و دلدادگان دوست بیفزایند و از این رو برترین و با فضیلتترین انسانها به شمار میروند. عالم بیدار دل سید جعفر کشفی رحمهالله درباره فضیلت مبلّغان و اهمیت کار آنان مینویسد:
«فضیلت و مرتبه دو طایفه از مبلّغان (مبلّغانی که اصلاً طمع در کسی ندارند و اجری از کسی نمیخواهند و در مرتبه خلافت خدای، وراثت انبیا و ائمه، ثابت و مستقیماند) از حدّ گذشته و در تلو مرتبه پیغمبران و بالاتر از مرتبه مفتی میباشد، چون که وعظ نمودن آخر مرتبه و آخر کمال فتوا دادن و تعلیم نمودن است. و حقّ این طایفه بر مردمان شدیدتر است از حق مفتیان و این دو طایفه چون که ارشاد و عمل موعظه ایشان از دل و از روی اخلاص و بدون غرض میباشد، به مضمون «اِلاّ مَنْ اَتَی اللّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ»(3) دل ایشان مقرون به اخلاص و سالم از طمع، ریا، شک و شرک میباشد و لهذا کلام و موعظه ایشان تأثیر میکند و به دل میرسد و بندگان به آن منتفع میگردند و عمل خلافت ایشان مرخداوند و انبیا، مثمر ثمر میگردد و لیکن تأثیر کلام و موعظه آن یکی که عالم به ظاهر و باطن هر دو میباشد، به مراتب سریعتر و شدیدتر میباشد، چون که کلام و موعظه از عالمِ بالاتر از دل و از عالم مشاهده و عیان ـ که عالم روح میباشد ـ صدور مییابد و سر تا پای او همگی وعظ و کلام شده است.(4)
از این جاست که وقتی حواریّین از حضرت عیسی علیهالسلام پرسیدند که مجالست با که بنمائیم؟ آن حضرت فرمودند: «مَنْ یُذَکِّرُکُمُ اللّهَ رُؤْیَتُهُ وَیَزیدُ فی عِلْمِکُمْ مَنْطِقُهُ وَیُرَغِّبُکُمْ فِی الاْآخِرَةِ عَمَلُهُ(5)؛ با کسی [مجالست کنید [که دیدن او شما را به یاد خداوند بیندازد و نطق و کلام او بر علم شما بیفزاید و عمل او شما را در مورد آخرت ترغیب کند.»
اصولاً بدون تزکیه و تهذیب نفس، تبلیغ و ارشاد دیگران معنا و مفهومی ندارد و دست زدن به این کار شریف، اقدامی سخت و پرخطر مینماید.
نفس خود ناکرده تسخیر ای فلان چون کنی تسخیر نفس دیگران
نفس را اوّل برو در بند کن پس بـــرو آهنگ وعــــظ و پند کن
منبری بگذار بهر خود نخست وانگهی برجه به منبر تند و چست
تا تو را سوزی نباشد در جگر دم مزن کاندر دَمَت نبود اثر
امام راحل رحمهالله درباره اهمیت تزکیه و تهذیب نفس قبل از اصلاح و ارشاد دیگران میفرماید: «باید دانست که مشکلترین امور و سختترین چیزها دینداری است در لباس اهل علم و زهد و تقوا و حفظ قلب نمودن است در این طریقه و از این جهت است که اگر کسی در این طبقه به وظایف خود عمل کند و با اخلاص نیّت وارد این مرحله شود و گلیم خود را از آب بیرون کشد و پس از اصلاح خود، به اصلاح دیگران پردازد و نگه داری از ایتام آل رسول نماید؛ چنین شخصی از زمره مقرّبین و سابقین به شمار آید.(6)
پس این تزکیه و تهذیب و خودسازی، باید از همان اوان تحصیل و در مراکز علمی صورت گیرد و پایههای اخلاقی مبلّغان از همانجا مستحکم شود. مرجع فقید شیعه آیت اللّه العظمی بروجردی نیز بر این باور بود که: «اولین برنامهای که برای فراگیران علوم دینی ضرورت دارد، پالایش درون، تطهیر روان و تهذیب نفس میباشد، زیرا تمامی فضایل بر این محور میگردند و تا آلودگیها از قلب پاک نشوند، تحصیل علم و رسیدن به مقامات بالای علمی انسان را نجات نخواهد داد. کسی که میخواهد جامعه را اصلاح کند، باید در مرکز علمی، خود را مهذّب نماید.(7)
امید آن که همه ما که در ـ دانشگاه اهل بیت علیهمالسلام علمآموزی میکنیم ـ از مکتب دین و اخلاق و معرفت آن بزرگان نیز دلدادگی و پارسایی آموزیم و بدانیم که برتری و شرافت در دنیا و آخرت مربوط به پرهیزگاران و نیکوکاران است، نه عالمان بیعمل.
«اهل علم با سایر مردم تفاوت ندارند، بلکه مسؤولیت سنگینتری را بر عهده دارند. اگر از مردم تزکیه و تهذیب نفس و عمل صالح خواسته شده، از ما نیز همین امر را خواستهاند. اگر گنهکاری و اخلاق زشت، اسباب هلاکت و شقاوت اخروی است، علما و غیر علما در این جهت فرقی ندارند.
اگر گفته میشود که ایمان و عمل صالح، تنها وسیله سعادت و کمال و نیل به مقام قرب الهی است، در مورد علما نیز همین امر ضرورت دارد. چنان که بعضی مردم به بهشت میروند و بعضی به جهنم، بعض علما هم در دوزخ معذّب خواهند شد. بنابراین اگر ما انتظار داشته باشیم که بدون تزکیه و تهذیب نفس و بدون پرورش اخلاق نیک و بدون عمل صالح، به مقام قرب الهی و درجات عالیه بهشت نائل گردیم، سخت اشتباه میکنیم و مغرور هستیم. علم تنها نمیتواند ما را از عذاب دوزخ نجات دهد و به قرب خدا نائل گرداند؛ بلکه عمل لازم دارد... پس باید به این نکته توجّه داشته باشیم که ممکن است در اثر درسها، سخنرانیها و نوشتهها، منبرها، مداحیها و مرثیه خوانیهای ما،صدها و هزارها نفر هدایت یابند و به سعادت و کمال نائل گردند، لیکن سعادت و کمال آنان، مستلزم نجات و رستگاری ما نخواهد بود. ما به آنها گفتهایم و عمل کردهاند تا به سعادت و کمال رسیدهاند، اگر خودمان اهل عمل نباشیم، ارشاد و هدایت آنها برایمان سودی نخواهد داشت(8)!!»
برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم
بیمغز بود سر که نهادیم پیش خلق دیگر فروتنی به در کبریا کنیم
کمترین و ضروریترین خواسته بزرگان دین از ما، عمل به گفتهها و سخنان خود ما است، یعنی ما حداقل در آنچه که به دیگران میگوییم، عامل باشیم و نمونه کوچکی از مطلوب و مقصود مورد اشاره در سخنرانیها، وعظها و نصیحتهای خود باشیم.
اگر خود فراتر و برتر از گفتارها و تبلیغها باشیم و به تقصیرها و کاستیهای خود بینا شویم و با توبه و انابه، در صدد پاکسازی دل و جان برآئیم، در این صورت حتّی نیازی به گفتن و صحبت کردن نداریم؛ بلکه عمل و رفتار ما خود «تبلیغ واقعی» دین خدا و معارف اهل بیت علیهمالسلام خواهد بود.
در اینجا به چند نکته درباره «مبلّغان وارسته» اشاره میشود.
1 ـ مبلّغان وارسته و بایستهها
عارفان و دانشمندان اخلاق و ادب، سفارشها و رهنمودهای گران مایه و آگاهی بخشی در زمینه اخلاق و رفتار مبلّغان و دانشمندان دینی دارند و خود نیز بهترین نمونه و الگوی این خواستهها و رهنمودها بودند.
یکم. نخستین سفارش و دستورالعمل اخلاقی و عرفانی به مبلّغان و واعظان، اصلاح نفس و تصفیه درون از ناپاکیها و نقصها و مواظبت بر دوری از گناهان و محرّمات است.
عارف کامل بهاری همدانی رحمهالله در این زمینه میفرماید:«ابتدا بر خود مبلّغ و دانشمند واجب است که از اصلاح نفس خود آغاز کند و بر انجام طاعات وترک محرّمات مواظبت کند.»(9)
همو میفرماید: «فرقهای از [واعظان] هستند که تهذیب اخلاق کرده و تصفیه نفس از لوث کدورات نموده و نفس را از شواغل و علائق دنیویه استخلاص فرموده و طمع خود را از خلق به سوی حقّ گردانیدهاند... .»(10)
دوم. مبلّغان سعی کنند، جمیع مکارم و فضایل اخلاقی را در خود جمع کنند و از دنیاپرستی و مال دوستی گریزان باشند. عالم ربانی سید جعفر کشفی مینویسد: «عالمان و مبلّغان، منزّه باشند و تواضع، فروتنی، شکسته نفسی، حلم و بردباری در تعلیم و فتوا دادن به مردمان را شیوه و شعار خود سازند و زهد در دنیا و اعراض از زخارف و امتعه و لذّات فانیه آن را بنمایند و یأس از نفس و ریا و خلقپرستی را التزام نمایند و طریقه اخلاص و توکّل و رغبت در آخرت و تهّیؤ بر مردن قبل از آمدن مرگ را،زاد و توشه خود نمایند.(11)
سوم. جهاد اکبر و مبارزه بیامان با خواهشهای نفسانی و هواهای درون، از صفات بایسته مبلّغان است که در هیچ حال نباید ترک شود. عارف بنام ملکی تبریزی رحمهالله در این زمینه مینویسد: «از کارهای مهم برای اهل علم، امامت جماعت و وعظ است... اگر عالم، قوی و مجاهد بوده و از کسانی باشد که مدتی با نفس خود جهاد کرده و در طول جهاد، راههای پنهان نفوذ شیطان و پوششهای هوای نفس را پیدا کرده، نباید امامت جماعت و وعظ را به کلی رها کند، زیرا این دو مورد اهتمام شرع است.(12)
چهارم. از خصال و ویژگیهای دیگر مبلّغان و دانشمندان در نظر عارف ربانی مرحوم بهاری همدانی رحمهالله فروتنی، داشتن خوف و خشیت از خدا و خشوع و خضوع دائمی است:
«باید شکسته و حزین و ساکت و سرپایین باشد و آثار خوف و خشیت و خضوع و خشوع در وی نمایان باشد که هر که او را ببیند، متذکّر به الوهیت گردد. سیمای او دلالت بر علم کند... جهم چنینج باید اهتمام او به علم باطن و مراقبه قلب و شناختن طریق سلوک اخروی پیش از همه کارجهاج باشد.(13)
پنجم. تخلّق و زینت یافتن به اخلاق و مکارم برجسته و فضایل انسانی، از دیگر صفات و ویژگیهای «مبلّغان وارسته» است. شارح رساله سیر و سلوک، آیت اللّه مدرس هاشمی ضمن اشاره به این مهم، میگوید:
«همه افراد ـ به خصوص علما و طلاب و مدرسینِ محترم و کسانی که در لباس روحانیت هستند ـ لازم است خود را متخلّق به فضایل اخلاقی کنند و با کوشش و مجاهدت، خود را از رذایل اخلاقی، تخلیه کنند تا گفتارشان در دیگران مؤثّر افتد؛ چه آن که موعظه اگر از دل بر آید، بر دل نشیند.
امام باقر علیهالسلام میفرماید: «اِنَّ المَوْعِظَةَ اِذا خَرَجَتْ عَنِ الْقَلْبِ دَخَلَتْ فِی الْقَلْبِ وَاِذا خَرَجَتْ عَنْ مُجَرَّدِ اللِّسانِ، لَنْ تَتَجاوَزِ الاْآذانَ؛ موعظه اگر از دل خارج شود، در دل مینشیند و اگر صرف لقلقه زبان باشد، از گوشها، تجاوز نمیکند.(14)
ششم. یکی دیگر از صفات و ویژگیهای اخلاقی و عرفانی ناصحان و واعظان، داشتن سوز و گداز در مجالس سخنرانی است. در اینباره دانشمند گرانپایه مرحوم محدّث نوری رحمهالله مینویسد:
«سزاوار است که ارباب دانش و بینش، مجالس مصائب حضرت ابی عبداللّه علیهالسلام را... به دست دیندار دلسوزی دهند که در مجالس، اهل تقوا و دیانت و غیرت و عصبیت، بخوانند و بسوزند و بگریند و از خدای تعالی تعجیل فرج و ظهور سلطان ناشر عدل و امان و باسط فضل و احسان و... را بخواهند.(15)
هفتم. الگو برداری از عارفان و حکیمان و رعایت شؤون علم و حکمت، از صفات برجسته مبلّغان و عالمان دین است. آنان هم خود کسب نور و صفا میکنند و هم به دیگران گرمی و صفا میبخشند. علامه راغب اصفهانی در این رابطه میگوید:
«بر واعظ لازم است که تناسبی با حکما داشته باشد تا بتواند از آنها استفاده کند... و مناسبتی هم با مستمعین خود داشته باشد تا آنان بتوانند از او بهره گیرند... مانند پیامبر که خداوند او را از بشر انتخاب کرد و قدرت ملائکه را به او داد تا بتواند احکام الهی را از ملائکه بگیرد و به مردم برساند... .
سزاوار است که واعظ خود موعظه پذیرد و سپس دیگران را موعظه کند...، بلکه مانند خورشید باشد که به ماه نور میدهد و خودش بیش از آنچه به ماه میدهد نور دارد و مانند آتش باشد که آهن را داغ و سرخ میکند و خودش داغی بیشتری دارد. نیز بر او لازم است که اعمالش برخلاف گفتارش و حالاتش تکذیب کننده زبانش نباشد... .»(16)
2 ـ آفات و کاستیها
کسی که اهل وعظ و تبلیغ است، سعی میکند که از آفتهای این راه دوری جوید و کاستیها و معایب را برطرف سازد و اخلاق و رفتار خود را زینت دهد. در این صورت میتواند به هدایت و ارشاد دیگران مشغول شود.
امام عارفان حضرت صادق علیهالسلام میفرماید:
«لا یَصْلَحُ لِمَوْعِظَةِ الْخَلْقِ اِلاّ مَنْ جاوَزَ هذِهِ الآفاتِ بِصِدْقِهِ واَشْرَفَ عَلی عُیُوبِ الْکَلامِ وَعَرَفَ الصَّحیحَ مِنَ السَّقیمِ وَعِلَلَ الْخَواطِرِ وَفِتَنَ النَّفْسِ وَالْهَوی؛(17)
آن کسی شایستگی موعظه خلق را دارد که با صداقت از این آفتها گذشته باشد و بر عیوب سخن گفتن واقف باشد و درست را از نادرست تشخیص دهد و به بیماریهای دلها و فتنهها و هوای نفس آشنایی داشته باشد.»
امام علیهالسلام درباره این آفات و کاستیها میفرماید:
«آفَةُ العُلَماءِ عَشَرَةُ اَشْیاءَ: اَلطَّمَعُ وَالْبُخْلُ وَالرِّیاءُ وَالْعَصَبِیَّةُ وَحُبُّ الْمَدْحِ وَالْخَوْضُ فیما لَمْ یَصِلُوا اِلی حَقیقَتِهِ وَالتَّکَلُّفُ فی تَزیینِ الْکَلامِ بِزَوائِدِ الاَْلْفاظِ وَقِلَّةُ الْحَیاءِ مِنَ اللّهِ وَالاِْفْتِخارُ وَتَرْکُ الْعَمَلِ بِما عَلِموُا(18)؛
آفات اهل علم ده چیز است: طمع و بخل و ریا و تعصّب در رأی و علاقه به ستایش و فرورفتن در چیزی که به حقیقت آن نمیرسند و به سختی انداختن خود برای زینت بخشیدن به سخن با الفاظ زیاد و کم شرمی از خدا و فخرفروشی و عمل نکردن به آنچه که میدانند.»
امام راحل رحمهالله نیز میفرماید: «اگر شما درس بخوانید، ممکن است عالم شوید؛ ولی باید بدانید که میان مهذّب و عالم خیلی فاصله است... مواظب باشید مبادا پنجاه سال با کدّ یمین و عرق جبین در حوزهها، جهنّم کسب نمایید؛ به فکر باشید. در زمینه تهذیب و تزکیه نفس و اصلاح اخلاق برنامه تنظیم کنید. خدا نکند انسان بیش از آن که خود را بسازد، جامعه به او روی آورد و در میان مردم نفوذ پیدا کند؛ خود را میبازد. تا ریش سفید نشده، کاری بکنید.
از آن جایی که مبلّغان و واعظان، در هدایت و راهنمایی بشر، از پیامبران و امامان پیروی میکنند و برجایگاه رفیع ارشاد و هدایت تکیه زدهاند، باید خود را از آفات و کاستیهای این راه در امان دارند و از رذایل و خصلتهای ناپسند اخلاقی دوری جویند.
عالم ربّانی سید جعفر کشفی رحمهالله در این رابطه مینویسد:
«باری مرتبه ایشان (واعظان و ارشاد کنندگان)، بعد از مرتبه پیغمبران وامامان است و بالاتر از آن مرتبهای نمیباشد و خلیفه اعظم و اقدم خداوند میباشند در نشر نمودن و تعلیم کردن علم به بندگان و باید که قدر این مرتبه را بدانند و خود را از آفات محفوظ دارند و آفات این مرتبه، کبر، نخوت، تندخویی، حبّ دنیا، حبّ جاه و ریاست، حبّ خوراک، حبّ خواب، حبّ راحت، حبّ زنان، حرص مال و جمع مال، حسد، اتّباع هوا و طمع در خلق است و باید که از همه اینها اجتناب نمایند و منزّه باشند.
منبع مبلغان » شماره 36 نوشته رحیم کارگر تنظیم برای تبیان حسن رضایی *(dj:
1 ـ بحار الانوار، ج2، ص56؛ نهج البلاغه، قصارالکلم، ش73.
مبلغان » شماره 36 (صفحه 55)
2ـ سلوک عرفانی، ص18.
3 ـ شعراء/89.
4 ـ میزان الملوک و الطوائف، ص174.
5ـ بحار الانوار، ج71، ص189.
6ـ چهل حدیث، ص322.
7ـ ناصح صالح، ص217.
8خودسازی (تزکیه و تهذیب نفس)، آیت اللّه امینی، ص275 و 281.
9 ـ تذکرة المتقین، ص129 و 104.
10ـ همان.
11 ـ میزان الملوک و الطوائف، ص157.
12 ـ المراقبات، ص281.
13 ـ تذکرة المتقین، ص96.
14 ـ شرح رساله سیر و سلوک، ص53 و 54.
15 ـ لؤلؤ و مرجان، ص206.
16 ـ بر کرانه سعادت، ص138 و 139.
17ـ مصباح الشریعه، ص192.
18ـ همان، ص190.
فتو کلیپ زیبای گنج رنج به بیان مراحل زندگانی پربرکت حضرت آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی می پردازد. در این فتو کلیپ تصاویر کمیابی از ایشان خواهید یافت. این کلیپ جذاب را از دست ندهید. (با کیفیت بالا 256Kb) به مدت 6:00
بخش سوم از مستند ارزشمند "گنج و گنجینه" پیرامون کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی (ره). در این قسمت از ایشان در مورد مآخذی که در راه تحصیل علم استفاده نموده اند پرسیده شده... به مدت 9:30
روایتی از روایتگر فتح
بیا و بعثت دگر باره انسان را تماشا کن، خداوند بار دیگر توبه انسان را پذیرفته و او را برای خویش برگزیده است...
دانلود فایل
صورتگران شیدا
نماهنگی کوتاه در معرفی تصویری شهید سید مرتضی آوینی و دیگر شهدای روایت فتح
مستند آوینی (قسمت اول - شوق پرواز)
مستندی درباره شهید آوینی که درست پس از شهادت وی توسط دوستانش تهیه شد. - قسمت اول: حاوی تصاویری از شهادت، تشییع جنازه و سوگواری دوستانش در فراق او - زمان 12 دقیقه
مستند آوینی (قسمت دوم - یاران)
مستندی درباره شهید آوینی که درست پس از شهادت وی توسط دوستانش تهیه شد. - قسمت دوم: شرح شدت درد فراق از زبان یاران و دوستان قدیم و جدید سید شهیدان اهل قلم. - زمان 12 دقیقه
مناظره عقل و عشق
با متن و صدای شهید آوینی: مناظره عقل و عشق در انتخاب جهاد یا حفظ جان.