از نشانههای ظهور، خروج دجّال است. دجّال از ریشة «دجل» به معنای دروغگوی حیلهگر است. دجّال در زبان عربی به معنای آب طلا است و به همین علّت، افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه میدهند، دجّال نامیده میشوند. در روایات از دجّالها و دروغگویان فراوانی نام برده شده است. در برخی روایات دوازده و در برخی سی، شصت و هفتاد دجّال آمده است.1 از میان این دجّالها، فردی که دروغگویی و حیلهگریاش سرآمد همة دجّالان است و فتنة او از همه بزرگتر است، نشانة ظهور مهدی(ع)2 یا برپایی قیامت3 است. براین اساس، باید گفت دو نوع دجّال داریم؛ یکی دجّال حقیقی که پس از همة دجّالها میآید و دیگری گروهی شیّاد و دروغگو که به فریب مردم و گمراهی آنان دست میزنند.
دجّال در روایات اسلامی اینچنین توصیف شده است: «او دارای قدرت و تأثیر عجیبی است، چشم راست ندارد و چشم دیگرش در وسط پیشانی اوست و مانند ستارة صبح میدرخشد. چیزی در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. داخل دریاها میشود و آفتاب با او باز میگردد. کوهی از طعام و نهری از آب همیشه با اوست. آسمان به دستور وی باران میدهد و زمین گیاه میرویاند. اختیار گنجهای زمین با اوست. مرده را زنده میکند. با صدای بلندی که تمام جهانیان صدای او را میشنوند، میگوید: من خدای بزرگ هستم که شما را آفریدهام و روزیرسان هستم، به سوی من بشتابید».4 وی از همه جا میگذرد و فقط در مکّه و مدینه قدم نمیگذارد.5 بیشتر پیروان او از یهود و زنان و عربهای بیابانی است. اصل او را از اصفهان یا بجستان یا خراسان گفتهاند.6 اصل داستان دجّال در کتابهای مقدّس مسیحیان آمده و بارها واژة دجّال در انجیل به کار رفته است. دربارة دجّال، صرف نظر از ویژگیهای او، چند احتمال وجود دارد: 1. دجّال، نام شخص معیّنی نیست بلکه هر کسی که با ادّعاهای پوچ و بیاساس و با توسّل به حیلهگری و نیرنگ، درصدد فریب مردم باشد، دجّال است. بر این اساس دجّالها خواهند بود و اینکه در روایات از دجّالهای فراوان (دوازده، سی، شصت و هفتاد) سخن به میان آمده، این احتمال را تقویت میکند. 2. فردی معیّن و مشخّص به عنوان دجّال در دورة غیبت، با همان ویژگیهایی که برای وی بیان شده، خروج میکند و مردم را به انحراف میکشاند. 3. این احتمال نیز وجود دارد که مراد از دجّال، همان سفیانی باشد که در کتابهای عامّه، بیشتر به عنوان دجّال و در کتابهای شیعه به عنوان «سفیانی» آمده است.7 4. دجّال، کنایه از کفر جهانی و سیطرة فرهنگ مادّی بر همة جهان است. استکبار، به معنای واقعی، دجّال است. استکبار خود را قیّم ملّتها میداند و با تکیه بر ثروت انبوه و قدرت عظیمی که در اختیار دارد، در همه جای زمین دخالت میکند و همه را زیر سلطة خویش میآورد.8 موضوع دجّال، بیش از آنچه در روایات شیعه، از طریق اهل سنّت نقل شده است و قسمت عمدة آن را احمد بن حنبل در کتاب «مسند»، ترمذی در «صحیح» خود، ابن ماجه در «سنن» و مسلم در «صحیح» و ابن اثیر در «نهایه» از عبدالله بن عمر، ابوسعید خدری و جابر بن عبدالله انصاری نقل کردهاند.9 مرحوم صدوق در این زمینه میگوید: متعصّبان اهل سنّت، اینگونه اخبار را تصدیق میکنند و دربارة دجّال، غیبت وی و زنده بودنش، در این مدّت طولانی روایت نمودهاند که، در آخرالزّمان خروج میکند. ولی دربارة قائم(ع) باور نمیکنند که او مدّت طولانی غایب میشود، آنگاه آشکار میگردد و جهان را پر از عدل و داد میکند، چنانکه از ظلم و جور پر شده باشد. با اینکه پیامبر(ص) و امامان(ع) از این موضوع، صریحاً سخن گفتهاند.10 همچنین موضوع دجّال، اختصاص به اسلام ندارد، بلکه نوشته است: «دروغگو کیست، جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند، آن دجّال است که پدر و پسر را انکار مینماید».11
دریاچة طبریّه
حضرت مهدی(ع) کتاب «زبور» داوود(ع) را از دریاچة طبرستان بیرون میآورد.12 در روایتی آمده است که دجّال، پس از خشک شدن دریاچة طبریّه خروج میکند.13 از بررسی روایاتی که دربارة شورشها آمده به این نتیجه میرسیم که سپاه حضرت مهدی(ع) از طریق فلسطین شرقی عازم عراق میشود، در کرانههای دریاچة طبریّه، با سپاه سفیانی روبهرو میشوند که از عراق بر میگردد. جنگ سختی بین دو سپاه در میگیرد که سفیانی در آن شکست میخورد و همة سپاهیانش بدون استثنا در آنجا کشته میشوند و فقط خودش میماند. یکی از یاران امام به نام صیّاح (یا صباح) با گروهی از سپاهیان بر او میتازند و او را دستگیر میکنند و به محضر امام(ع) میآورند. هنگامی او را میآورند که امام مشغول نماز عشا هستند. نمازشان را تخفیف میدهند و به طرف او برمیگردند. سفیانی میگوید: ای پسرعمو! مرا آزاد کن و برای خود نگه دار، تا یکی از یاران تو باشم! حضرت مهدی(ع) به اصحاب خود میفرماید: «دربارة او و سخنانش چه میگویید؟» همگی میگویند: به خدا سوگند به کمتر از قتل او راضی نمیشویم. او چقدر خون ریخته، چقدر به حریم جان و مال و ناموس مردم تجاوز کرده است و انتظار عفو دارد! حضرت مهدی(ع) میفرماید: «هر چه میخواهید انجام دهید». گروهی از یاران او را میگیرند و روی سنگی در کرانة دریاچة طبریّه میخوابانند و همانند گوسفند ذبح میکنند و با ذبح او فتنهها ذبح میشود و ریشة جنایات میخشکد و بزرگترین فاجعة خونین جهان پایان میپذیرد.14
ماهنامه موعود شماره 101
پینوشتها:
٭ برگرفته از موعودنامه، مجتبی تونهای، صص 318 ـ 320.
1. بحارالانوار، ج 52، ص 209؛ کنزالعمّال، ج 14، ص 198.
2. طبق کتب شیعه.
3. طبق کتب اهل تسنّن.
4. بحارالانوار، ج 52، ص 194 (به نقل از آخرین امید، داود الهامی، ص 322).
5. الزام الناصب، ص 74.
6. آخرین امید، داود الهامی، ص 323.
7. غیبت طوسی، ص 463.
8. برترینهای فرهنگ مهدویت در مطبوعات، ص 239.
9. آخرین امید، داود الهامی، ص 323.
10. بحارالانوار، ج 52، ص 200.
11. رسالة یوحنا، باب 2، آیة 22.
12. ملاحم ابن طاووس، ص 67؛ ینابیع المودّه، ص 401.
13. الزام النّاصب، ص 261.
14. روزگار رهایی، ج 2، ص 1135.
برای دجّال صفات و خصوصیات مختلفی برشمردهاند از جمله: او مردی کافر است با یک چشم که آن چشم هم در پیشانیاش واقع شده و مانند ستارهای میدرخشد؛ در پیشانی او کلمة کافر نوشته شده است، کوهی از طعام و شهری از آب همیشه با اوست و بر الاغ سفیدی سوار میشود که هر گامش یک میل راه است، دجّال ادّعای خدایی میکند و در آخرالزّمان از قریة یهودیّة اصفهان خروج میکند، بیشتر پیروانش یهود و زنازادگان هستند.
تمامی انبیای پس از حضرت نوح(ع) قوم خود را از فتنة دجّال ترساندهاند و پیامبر اکرم(ص) نیز فتنة او را بزرگترین فتنه معرفی کردهاند و برای محفوظ ماندن از شرّ او، ما را به خواندن آیات اولیة سورة حشر توصیه کردهاند.
البتّه در اینکه دجّال یک شخصیت حقیقی یا سمبلیک است نظرات متفاوتی وجود دارد و با توجه به اینکه این موضوع در کتاب مقدّس نیز آمده و اهل سنّت خیلی به موضوع دجّال تکیه کردهاند به طوری که انکار خروج او را مساوی با کفر دانستهاند؛ بر آن شدیم تا در این مقاله منابعی را که در این باره نوشته شده خدمتتان معرفی کنیم.
این منابع در دو بخش اختصاصی و عمومی دستهبندی میشوند: 1.کتبی که به طور کامل به موضوع دجّال یا مسیح دجّال پرداختهاند. 2.کتبی که در کنار معرفی نشانههای آخرالزّمان و قیامت (اشراط الساعـ[) به موضوع دجّال و خروج وی پرداختهاند.
الف ـ کتب مستقل دربارة دجّال:
1. دجّال [افسانه یا واقعیّت]، مهناز شفائی، تهران: الف، 1374، چ اوّل.
2. عصر المسیح الدجّال؛ الحقائق و الوثائق: تفاصیل الخطـ[ الماسونیه الهدم الذهبی و الالفیه حورس666، هشام کمال عبد الحمید، قاهره: مرکز العربیه، 1999م، چ اوّل.
3. الفتن، ابی علی حنبل بن اسحاق شیبانی، بیروت: دارالشائر الإسلامیه، 1419ق، چ اوّل.
4. مأة (100) سؤال حول الدجّال، حیدر کامل، بیروت: دارالمحجّـة البیضاء، چ اوّل.
5. مسیح الدجّال حقیقـةٌ لا خیال، عبداللطیف عاشور، قاهره: مکتبـة القرآن، [بیتا]، چ اوّل.
6. مسیح الدجّال قراءة سیاسیـة فی الاصول الدیانات الکبری، سعید ایوب، قاهره: دارالفتح للأعلام العربی، 1420، چ اوّل.
7. مسیح الدجّال، منبع الکفر و الضّلال... و ینبوع الفتن و الأوجال، عمادالدّین بن اسماعیل ابن کثیر دمشقی، بیروت: مؤسّسة الکتب الثقافیـة، 1419ق، چ اوّل.
8. المسیح الدجّال و معرکـة هرمجدون، هشام محمّد ابوحاکمه، عمان: دارالاسراء، 2001 م، چ اوّل.
ب ـ کتبی که فصل یا صفحاتی از آنان به موضوع دجّال اختصاص یافته است:
1. آخرین امام(ع): ولادت، زندگی و ظهور قائم آل محمّد(ص)، حمید قلندری بردسیری، تهران: آفرینه، 1379، چ اوّل، صص129ـ 134.
2. ادیان و مهدویّت یا آراء و عقاید دربارة مهدی(ع)، محمّد بهشتی، تهران: مرآتی، 1361، چ اوّل، صص176-183.
3. الإذاعـ[ لما کان و ما یکون بین یدی السّاعـة، ابی الطیب محمّد صدیق خان بن حسن بن علی بن لطف الله حسینی بخاری قنوجی، بیروت: دار ابن حزم، 1421ق، چ اوّل، صص188-197.
4. اشراط السّاعـ[ الصغری و الکبری، صلاحالدّین محمود، بیروت: دار الغدّ الجدید، 2004 م، صص120-149.
5. الجفر و الفتن و أشراط الساعـة (الصغری و الوسطی و الکبری) (المنسوب سیّدنا علی(ع))، عکاشـة عبدالمنان الطیّبی، بیروت: دارالیوسف، [بیتا]، چ اوّل، صص80-83.
6. جهان در سیطرة صاحبالزّمان، محمّد رضا قاسمی، مشهد: الف، [بیتا]، چ اوّل، صص141-166.
7. چشم به راه مهدی(ع)، جمعی از نویسندگان مجلّة حوزه، قم: حوزة علمیّة قم، 1378، چ دوم، صص289-296.
8. چهرة درخشان امام زمان(ع)، جلد دوم، علی حائری یزدی، مترجم: محمّد جواد مرعشی نجفی، قم: فراهانی، 1401ق، چ اوّل، صص184 ـ 200.
9. چهرة درخشان امام زمان(ع) ـ جلد سوم، علی حائری یزدی. مترجم: محمّد جواد مرعشی نجفی، قم: فراهانی،1401ق، چ اوّل، صص93-98 و 117.
10. الحتمیّات من علائم الظهور، فاروق الموسوی، قم: مؤسّسـة السبطین العالمیـة، 1427 ق، چ اوّل، صص294-314.
11. حضرت مهدی(ع) از ظهور تا پیروزی، حسین تقوی، قم: نورالاصفیاء، 1381، اوّل، صص316-327.
12. حضرت مهدی(ع) فروغ تابان ولایت، محمّد محمّدی اشتهاردی، قم: جمکران، 1380، چ ششم، صص102-106.
13. حکومت جهانی مهدی(ع)، ناصر مکارم شیرازی، قم: نسل جوان، 1380، چ11، صص171-180.
14. حکومت عدلگستر در دست مهدی منتظر، حسین حیدری کاشانی، تهران: اندیشه، 1362،
چ اوّل، صص172-175.
15. حیاة الامام المحمّد المهدی(ع)، باقر شریف القرشی، نجف: فرزند مؤلّف، 1471 ق، چ اوّل، صص263-271.
16. خصایص المهدی(ع) یا ویژگیهای حضرت مهدی(ع)، محمّد راجی قمی، تهران: مؤلّف،1381، اوّل، 290-292.
17. 500 سؤال حول الإمام المهدی(ع)، ماجد ناصر الزبیدی، بیروت: دارالمحجـة البیضاء، 1425ق، چ اوّل، صص123-129.
18. دادگستر جهان، ابراهیم امینی، تهران: دارالفکر 1352، چ چهارم، صص343-350.
19. دارالسلام: در احوالات حضرت مهدی(ع) و علایم ظهور و کسانی که در خواب یا بیداری به محضر مبارک آن حضرت شرفیاب شدهاند، محمود عراقی میثمی، قم: ایران رنگین، 1380، چ اوّل، صص633-642.
20. الدرّ المنتظم فی السرّ الاعظم، شیخ کمالالدّین محمّدبن طلعه شافعی، بیروت: دارالهدی، 1425ق، اوّل صص 67-79.
21. در انتظار خورشید ولایت، عبدالرّحمن انصاری، قم: انصار المهدی(ع)، 1373، دوم، صص112-117.
22. در مسیر نور تا خورشید، رجبعلی مظلومی، [بیجا]: مکتب امام(ع) 1366، چ اوّل، صص513-521.
23. دولة المهدی(ع) یا حکومت امام زمان(ع)، محمّد حسینی بهارانچی، اصفهان: مؤلّف، 1381،
چ اوّل، صص 403-412.
24. دولـة الامام المهدی و عصر الظهور، شیخ کاظم المصباح، بیروت: دارالکاتب العربی، 2008 م، صص142-151.
25. الرجعـة، محمّد مؤمن بن دوست محمّد حسینی استرآبادی، قم: دارالاعتصام، 1417ق، چ اوّل، صص175-181.
26. رخسار آفتاب، مجتبی غیوری، قم: مهدیه، 1380، چ اوّل، صص79-82.
27. روزگار رهایی، ج2، کامل سلیمان، مترجم: علی اکبر مهدی پور، تهران: آفاق، 1371، چ دوم، صص1142-1159.
28. زندگانی خاتم اوصیاء امام مهدی(ع)، باقر شریف القرشی، مترجم: ابوالفضل اسلامی، قم: مؤسّسة نشر فقاهت، 1377، چ دوم، صص 298-306.
29. صحیح اشراط الساعـة و وصف لیوم البعث و أهوال یوم القیامـة، مصطفی ابونصر شبلی، بیروت: مکتبـة السوادی للتوزیع، 1423ق، چ دوم، صص201-242.
30. طلوع آفتاب مهدی(ع)، جمعی از نویسندگان، تهران: الغدیر، 1401ق، چ اوّل، صص206-212، 220-223، 760-764
31. عبر امـة الاسلام و تنبّؤات نهایـة العالم، بیروت، دارالیوسف، 2002 م، چ اوّل، صص65-74.
32. العبقری الحسان فی أحوال مولانا صاحب الزّمان(ع)، ج2، علی اکبر نهاوندی، تهران: دبستانی، [بیتا]، چ اوّل، صص43-50.
33. العدّ التنازلی فی علائم ظهور المهدی(ع) آخر اوصیاء الرّسول المصطفی(ع)، عبّاس تبریزیان، تهران: سیّدالشهداء، 1383، چ اوّل، صص549-557.
34. عدل منتظر، تهران: ستاد برگزاری جشنهای میلاد حضرت مهدی(ع)، 1304، چ اوّل، صص183-190.
35. عقد الدّرر فی اخبار المنتظر، یوسف بن علی بن عبدالعزیز مقدّسی شافعی، بیروت: دارالکتب عربی، 1418ق، چ اوّل، صص 179-208.
36. علائم آخرالزّمان در ادیان و ملل مختلف، مریم امجدی، تهران: امیر، 1382، چ اوّل، صص66-70.
37. علامات القیامـة الکبری من بعثه النبی(ص) حتّی نزول عیسی(ع)، عبدالله حجاج، قاهره: مکتبـة التراث الاسلامی، 1407ق، چ اوّل، صص93-130.
38. علامات قیامت به روایت اهل سنّت، عاشق الهی بلند شهری؛ غلام محمّد سربازی، زاهدان: صدیقی، 1381، چ اوّل، صص79-94.
39. علامات یوم القیامه، الحافظ القرطبی، [بیجا]: المکتبـة التوفیقیـة، [بیتا]، چ اوّل، صص54-84.
40. الفتن، ابی عبدالله نعیم بن حماد المروزی، بیروت: دارالفکر للطباعـة و النشر و التوزیع، 1424ق، چ اوّل، صص 315-345.
41. فتن فی عصر الظهور الشریف، عبدالحلیم الغزی، بیروت: مکتبـة الفردوس، 1424 ق، چ اوّل، صص352-359، 463-476.
42. الفتن و الملاحم الواقعه فی آخرالزّمان ابی الفداء اسماعیل بن کثیر الشافعی الدمشقی، دمشق: دار ابن کثیر، 1414ق، چ اوّل، ص87-171.
43. فرهنگ موعود(عج): مطالبی کوتاه و آموزنده راجع به زندگانی و القاب امام عصر(ع) قبل و بعد از قیام آن حضرت به صورت منظّم طبق حروف فارسی، حسین کریمشاهی بیدگلی، قم: ناصر، 1367، چ اوّل، ذیل موضوعات، دجّال، صائدبن صید، کناسه و یهودیه.
44. فرهنگ نامة مهدویّت، خدامراد سیلیمان، تهران: بنیاد فرهنگی حضرت مهدی(ع)، 1383، چ اوّل، ذیل موضوعات: خروج دجّال، دجّال و صائدبن صید.
45. قصـة النهایـة و علامات الساعـة الصغری و الکبری، محمّد عمار، کویت: مکتبـة ابن کثیر، 1423ق، چ اوّل، صص158-175.
46. کتاب الرّجعه، احمدبن زین الدّین الاحسایی، بیروت: الدار العالمیـ[، 1414 ق، چ اوّل، صص62-72.
47. کشف الحق (اربعین خاتون آبادی)، محمّد صادق خاتون آبادی، تهران: مؤسّسـة الامام المهدی (بنیاد بعثت)، 1361، چ اوّل، صص190-201.
48. کمالالدّین و تمام النعمه، ج 2، شیخ صدوق، مترجم: آیتالله کمرهای، تهران: کتابفروشی اسلامیّه، 1397 ق، چ2، صص205-212.
49. ما قبل نهایة التاریخ ظهور المهدی المنتظر(ع)، جعفر عتریسی، بیروت: دارالمحجّة البیضاء، 1423 ق، چ اوّل، صص311-365.
50. مژدة ظهور، ج2، سلیمان مدنی تنکابنی، قم: مؤلّف، 1383، چ اوّل، صص70-72، 162-164.
51. المسیح الموعود و المهدی المنتظر(ع)، یوسف محمّد عمرو، بیروت: دارالمؤرخ العربی، 1430 ق، چ اوّل، صص 175-180.
52. مصلح جهانی و مهدی موعود از دیدگاه اهل سنّت، هادی خسروشاهی، تهران: اطّلاعات، 1374، چ2، صص205-213.
53. مصلح غیبی، حسن ابطحی، قم: بطحا، 1380، چ1، صص258-261.
54. مع المهدی المنتظر فی دراسة مقارنة بین الفکر الشیعی و السنّی، مهدی حمد الفتلاوی، بیروت: الدار الاسلامیـ[، 1421، چ2، صص104-109.
55. معجم احادیث الامام المهدی(ع) ـ الجزء الاوّل: احادیث النبی(ص)، زیر نظر: علی کورانی، قم: مؤسّسة المعارف الاسلامیة، 1411ق، چ اوّل، صص33، 88-92.
56. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، الجزء الثانی: احادیث النبی(ص)، زیر نظر: علی کورانی، قم: مؤسّسة المعارف الاسلامیة، 1411ق، چ اوّل، صص5-138.
57. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، الجزء الثالث: احادیث الائمـ[، زیر نظر: علی کورانی، قم: مؤسّسة المعارف الاسلامیة، 1411ق، چ اوّل، ص131-138، 200.
58. معجم احادیث الامام المهدی(ع)، الجزء رابع: احادیث الائمة(ع)، زیر نظر: علی کورانی، قم: مؤسّسة المعارف الاسلامیة، 1411ق، چ اوّل، صص74-76.
59. معجم الملاحم و الفتن، الجز الثانی، محمود بن سیّد مهدی الموسوی الده سرخی الاصفهانی، [بیجا]: مؤلّف، 1420 ق، چ اوّل، صص196-239.
60. المفاجاة: بشراک یا قدس، محمّد عیسی داوود، [بیجا]: مدبولی الصغیر، 2001 م، چ اوّل، صص419-435، 552-561.
61. الملاحم و الفتن، ابن طاووس، تهران: اسلامیه، [بیتا]، چ اوّل، صص64-68، 144-146.
62. الملاحم یا علائم ظهور حضرت مهدی(ع)، محمّد حسین همدانی طاوئی، تهران: کتابخانة صدر، [بیتا]، چ اوّل، صص30-32.
63. ملاقات با طاووس بهشت حضرت مهدی(ع)، رحمتالله ابراهیمی، قم، مشهور، 1381، چ اوّل، صص84-85، 110-118.
64. الممهّدون للمهدی(ع) (دراسته فی السیاسة العصر ظهور)، علی کورانی، قم: مرکز نشر مکتب الاعلام الاسلامی، 1405ق، چ اوّل، صص28-30.
65. منتخبالأثر فی الإمام الثانی عشر(ع)، ج3، لطفالله صافی گلپایگانی، قم: سلمان فارسی،1422ق، چ اوّل، صص103-112، 162-164، 276-305.
66. منقذ البشریـة، ابراهیم امینی، بیروت: دارالهادی، 1413ق، اوّل، صص210-215.
67. موسوعـة احادیث امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب(ع) ماروی عنه حول الامام المهدی(ع)، قم: الهیئة العلمیّة فی مؤسّسة نهج البلاغه، 1416ق، چ اوّل، صص231-239.
68. موعودنامه: فرهنگ الفبایی مهدویّت (دربارة حضرت مهدی(ع)، غیبت، انتظار، ظهور)، مجتبی تونهای، قم: مشهور، 1383، چ اوّل، ذیل موضوعات: خروج دجّال، دجّال، صائدبن صید، عذاب دجّال.
69. مهدی، انقلابی بزرگ، ناصر مکارم شیرازی، قم: هدف، 1398 ق، چ اوّل، صص192-202.
70. مهدی(ع) تجسّم امید و نجات، عزیزالله حیدری شاهرودی، قم: جمکران، 1380، چ اوّل، صص89-93، 251.
71. مهدی موعود(ع): ترجمة جلد سیزدهم بحارالانوار، محمّد باقر مجلسی، مترجم: علی دوانی، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1380ق، چ چهاردهم، صص964-977.
72. مهدی موعود صاحبالزّمان(ع) و مخالفان، هاشم دل خوشنواز، تهران: رشیدی، 2536 شاهنشاهی،
چ اوّل، صص129-133.
73. مهدی(ع) موعود قرآن، علیرضا رجالی تهرانی، قم: خادم الرّضا، 1383، چ ششم، صص121-125.
74. مه عاشقکش: حضرت مهدی(ع) در آینة پرسش و پاسخ، علی دژاکام، تهران: معارف، 1383، چ اوّل، صص133-135.
75. نورالانوار، علی اصغر بروجردی، تهران، چاپخانة برادران کتابچی، 1347، چ اوّل، صص120-134.
76. النهایـة فی الفتن و الملاحم، الجزء الاوّل، اسماعیل بن کثیر القرشی الدمشقی، بیروت: دارالمعرفـة، 1420ق، چ اوّل، صص75-141.
77. یوسف زهرا(س) یا مهدی صاحبالزّمان(ع)، ابوطالب احسانی، قم: دارالکتاب، 1381، چ اوّل، صص263-267.
78. الیوم الآخر و نهایـة الزّمان، خالد صنادیقی، دمشق، دار علاء الدین، 2001 م، چ اوّل، صص100-113.
79. الیوم الآخر فی ضلال القرآن، احمد فائز، بیروت: موسسـةالرسالـة، 1421ق، چ دوم، صص107-123.
ماهنامه موعود شماره 105
با وجود آنکه روایات فراوانی در زمینة ویژگیهای دجّال و اعمال و رفتار او نقل شده است،1 ولی باید اعتراف کرد که درک همة وجوه این موضوع به راحتی امکانپذیر نیست و نمیتوان به تصویری کامل و بدون ابهام از این پدیدة عجیب و بیمانند دست یافت. با این حال، با توجّه به ضرورت شناخت این رویداد آخرالزّمانی و اهمیّت آماده شدن برای رویارویی با این فتنة جهانگستر، در این مقاله با بهرهگیری از روایات به تبیین برخی از وجوه فتنة دجّال میپردازیم.
1. معنا و مفهوم دجّال
«دجّال» بر وزن فعّال صیغة مبالغه است که در ادبیات عرب برای دلالت بر زیادی انجام کار از سوی فاعل به کار میرود. در کتابهای لغت، احتمالهای متعددی برای ریشه و معنای این واژه مطرح شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
الف) واژة دجّال از «دُجَیل» به معنای «قَطْران»2 گرفته شده است، گفتنی است اعراب در گذشته، بدن شتران خود را برای پوشاندن عیوب آنها با ماده سیاهرنگی به نام قطران میپوشاندند و در عرف عرب به پوشاندن کامل بدن شتر با این ماده «تَدجیل» میگفتند. از آنجا که دجّال نیز چون قطران سراسر زمین را میپوشاند، از او با این عنوان یاد میشود.
ب) واژة یاد شده از «دَجْل» به معنای «دروغ»و «فریب» مشتق شده و دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او ادّعای پروردگاری میکند و این کار از بزرگترین دروغهاست.
ج) ریشة لغت دجّال، «دَجْل»، به معنای «در نوردیدن» است و از این رو این نام به دجّال اطلاق میشود که او بیشتر مناطق جهان را درمینوردد و تحت سلطة خود درمیآورد.
د) دجّال از «تَدجیل» به معنای «پوشاندن» ریشه گرفته است و به این دلیل دجّال را با این نام میخوانند که او با کفرش مردم را میپوشاند یا زمین را با فراوانی لشکریانش میپوشاند یا اینکه حق را با باطل میپوشاند.
هـ ) این واژه از «تَدجیل» گرفته شده که به معنای «زراندود کردن» برای فریب است. بنابر این قول، دلیل نامگذاری دجّال به این نام این است که او با دروغ و نیرنگ خود و همچنین با بیان کردن خلاف آنچه در دل دارد، باطل را حق جلوه میدهد و موجب فریب مردم میشود.
و) لغت دجّال از «دُجال» به معنای «طلا» یا «آب طلا» مشتق شده است؛ چون دجّال در هر جا که قدم میگذارد گنجهای طلا نیز با او همراه است.
ز) ریشة این لغت «دَجّاله» به معنای «گروه بزرگ همسفران» است و به این دلیل دجّال را به این اسم نامگذاری کردهاند که او سراسر زمین را با هواداران فراوان خود میپوشاند.
ح) این واژه از لغت «دَجال» به معنای «سرگین»، گرفته شده است؛ زیرا دجّال نیز مانند سرگین گسترة زمین را با اعمال خود آلوده میکند.3
مؤلف لغتنامة «تاج العروس» پس از نقل اقوال یاد شده مینویسد: «مصنّف همة وجوه محتمل را به خوبی بیان کرد، ولی درستترین و بهترین وجه آن است که گفت: دجّال به معنای بسیار دروغگوست و دروغ او سحر، فریب، تهمت، حقپوشی و اظهار مطالبی است که در دل او وجود ندارد».4 گفتنی است، نویسندة کتاب اعلام قرآن وجه دیگری برای ریشة کلمة دجّال بیان کرده که قابل تأمّل است. او دراینباره مینویسد: «در نظر نگارنده دجّال کلمهای است مرکّب و الف و لام آن همان الف و لامی است که در نامهای دانیال و حزقیال هم وجود دارد و به معنی خدا است. جزء اوّل آن هرچه باشد به معنی ضدّ و خصم و دشمن است و دور نیست که با «دژ»، «دشمن» و «دشوار» همریشه باشد».5 اگرچه در این وجه، نکات بدیعی وجود دارد، ولی به دشواری میتوان در میان اهل لغت مؤیدی برای آن پیدا کرد.
2. دجّال در روایات
با نگاهی اجمالی به مجموعه روایتهایی که در زمینة خروج دجّال و رویدادهای وابسته به آن نقل شده است، با موضوعها و سرفصلهای متعدّدی روبهرو می شویم که بررسی کامل همة آنها نیازمند پژوهشی ژرف و گسترده است. در این مجال اندک، برخی از این موضوعها و سرفصلها را بررسی میکنیم.
الف) حتمی بودن خروج دجّال: در روایات متعدّدی بر گریزناپذیر بودن خروج دجّال، به عنوان یکی از رویدادهای آخرالزّمان یا نشانههای قیامت، تأکید شده است. از جمله در روایتی که امیرمؤمنان علی(ع) از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل میکند، میخوانیم: «پیش از ساعت [قیامت] ده رویداد گریزناپذیر است: [خروج] سفیانی، [خروج] دجّال و...».6
در برخی روایات حتمی بودن خروج دجّال به مانند حتمی بودن ظهور امام مهدی(ع) دانسته شده و انکار آن کفر به شمار آمده است. از آن جمله میتوان به روایت نبوی زیر اشاره کرد: «هر کس خروج مهدی را منکر شود به آنچه بر محمّد نازل گشته، کافر شده است و هر کس نزول عیسی را منکر شود کافر شده و هر کس خروج دجّال را انکار کند، کافر شده است».7
ب) بزرگی فتنة دجّال: در بسیاری روایات بر این موضوع تأکید شده که فتنة دجّال، فتنهای بزرگ و بیمانند است. براساس یکی از این روایات، پیامبر اعظم(ص) در یکی از خطبههای خود میفرماید:
«ای مردم! بر روی زمین فتنهای بزرگتر از فتنه دجّال نبوده است، خدای تعالی هیچ پیامبری را برانگیخته، مگر اینکه امّتش را از او برحذر داشته است».8 در روایت دیگری، در همین زمینه از پیامبر(ص) چنین روایت شده است: «از آفرینش آدم ـ درود خدا بر او باد ـ تا برپایی قیامت، امری بزرگتر از دجّال نبوده است».9
ج) هشدار همة پیامبران دربارة خروج دجّال:
خطر دجّال برای جوامع بشری چنان گسترده و ویرانگر است که همة پیامبران الهی دربارة آن هشدار داده و پیروان خود را از او برحذر داشتهاند. پیامبر گرامی اسلام در این زمینه میفرماید: «هیچ پیامبری نبوده است مگر اینکه پیروانش را از دجّال بر حذر داشته است».10
د) ضرورت پناه بردن به خدا از شرّ دجّال: در روایات فراوانی بر ضرورت پناه بردن به خدا از شرّ فتنة دجّال سفارش شده است. از جمله در روایتی، از پیامبر گرامی اسلام(ص) چنین نقل شده است: «هر یک از شما هنگامی که از تشهّد پایانی فارغ شدید، باید که از چهار چیز [به خدا] پناه برید: از عذاب جهنّم، از عذاب قبر، از فتنه زمان زندگی و مرگ و از شرّ مسیح دجّال».11 در برخی روایات نیز توصیههایی برای در امان ماندن از شرّ فتنه دجّال شده است، از جمله در یکی از روایات نبوی میخوانیم: «هر کس ده آیة ابتدایی سورة کهف را حفظ کند، از فتنة دجّال در امان میماند.12
ه ) ویژگیهای دجّال: پیش از بررسی ویژگیهایی که در روایات برای دجّال برشمرده شده، لازم است یادآور شویم که در منابع روایی شیعه برخلاف منابع اهل سنّت، کمتر به موضوع دجّال پرداخته شده است تا آنجا که در کتابهایی مانند «الکافی» ثقـ[الاسلام کلینی(ره)، کتاب «الغیبـ[» نعمانی(ره) و «الإرشاد» شیخ مفید(ره) که در آنها روایات فراوانی در مورد نشانههای ظهور نقل شده، حتی یک روایت هم دربارة دجّال نیامده است و مجموع روایاتی که در «کمالالدّین و تمام النّعمه» شیخ صدوق (ره) و کتاب «الغیبـ[» شیخ طوسی (ره) دراینباره نقل شده است، به ده مورد هم نمیرسد. افزون بر این، بیشتر روایتهایی که از طریق اهل سنّت دربارة دجّال و ویژگیهای او نقل شده گرفتار ضعف سند یا افسانه پردازی و بیان مطالب عجیب و غریب و دور از ذهن است.
با توجّه به مطالب یاد شده، برخی از نویسندگان معاصر، در اصل وجود دجّال یا ویژگیهای او تردید کرده و در نهایت معتقد به رمزی و کنایهای بودن ویژگیهای دجّال و انطباق نداشتن این ویژگیها بر شخص یا موجود معین و مشخص شدهاند. سید محمّد صدر، پس از آنکه دوازده ویژگی دجّال را با استفاده از روایات برمیشمارد، در بررسی این ویژگیها مینویسد: «بیتردید در اینکه اگر از مفاهیم رمزی و کنایی این عبارات صرف نظر کنیم هیچ یک از آنها را نمیتوانیم بپذیریم و نمیشود آنها را صحیح دانست؛ زیرا از نظر ضوابط سندی اکثر آنها اخبار واحدی میباشند که قابل اعتماد نیستند و اگر از ضوابط سندی نیز صرف نظر کنیم میبینم که در این روایات مطالبی اعجاز آمیز به دجال نسبت داده شده است. با اینکه وی شخصی کافر و سرکش و طاغی است و قبلاً گفتیم که صدور معجزه از یک شخص کافر ممکن نیست... . با وجود این نقاط ضعف، امر از دو حال خارج نیست یا باید تمامی این اخبار را مردود بدانیم یا اینکه بر یک معنای رمزی و کنایی برخلاف معنای ظاهری حمل کنیم و روشن است که حمل بر معنای رمزی از کنار گذاشتن و مردود دانستن بهتر است».13
یکی دیگر از نویسندگان معاصر نیز پس از بیان روایات دجّال، دربارة آن تردید کرده و مینویسد: «ریشة داستان دجّال را باید در کتاب مقدّس و در بیان نصاری پیدا کرد. بعد از آنکه، اکثر احادیث آن و تفصیلاتش در کتب اهل سنّت و به طرق آنهاست. به هر حال، اصل قضیه دجّال به طور اجمال، بعید نیست صحت داشته باشد، لیکن تعریفات و توصیفاتی که دربارهاش شده مدرک قابل اعتمادی ندارد. پس بر فرض اینکه اصل قضیة دجّال صحت داشته باشد، اما بدون تردید با افسانههایی آمیخته شده صورت حقیقی خود را از دست داده است».14
نویسندة کتاب «یوم الخلاص» (روزگار رهایی) نیز پیش از بررسی روایات مربوط به دجّال مینویسد: «نگارنده در مورد دجّال به نتیجة قطعی نرسیده است؛ زیرا روایاتی که در مورد دجّال نقل شده، غالباً مورد اعتماد نیستند و در ضمن آنها مطالبی هست که یقیناً جعلی هستند و متن آنها گواه است بر اینکه سخن معصوم نیست. در این حدیثها ذوق و قریحة جاعلین اثر گذاشته، طبق سلیقه و ذوق آنها جعل شده است و آنچه از رسول گرامی اسلام(ص) نقل شده در میان احادیث جعلی دستگاه خلافت گم شده است و تشخیص آنها بسیار دشوار مینماید».15
پس از این مقدّمه به بررسی مهمترین ویژگیهای ظاهری و رفتاری دجّال میپردازیم. براساس روایات، کافر بودن، ادّعای پروردگاری کردن، درنوردیدن سراسر جهان، عمر طولانی داشتن، یک چشم بودن و... از مهمترین ویژگیهای دجّال است. برای روشنتر شدن این ویژگیها، چند روایت را که در این زمینه وارد شده است، بررسی میکنیم.
در یکی از احادیث نبوی، دجّال اینگونه توصیف شده است: «من دربارة دجال با شما سخن گفتم و بیم آن دارم که شما آن درک نکنید. مسیح دجّال مردی کوتاه قد با پاهایی فاصلهدار و مویی پیچان (مجعّد) است، یک چشم بیشتر ندارد و چشم دیگر او به طور کلّی محو شده و هیچ برآمدگی و فرو رفتگی از آنان باقی نمانده است. اگر [امر او] بر شما مشتبه میشود بدانید که پروردگار شما یک چشم نیست و شما هرگز پروردگار خود را نمیبینید تا اینکه از دنیا بروید».16
دراینباره همچنین از پیامبر اعظم(ع) نقل شده است که فرمود: «دجّال کسی است که چشم چپ او نابیناست و در میان پیشانی او نوشته شده است: کافر. بر چشم او ناخنکی17 بزرگ است». 18 در روایت نبوی دیگری که در منابع روایی شیعه نیز نقل شده است، دربارة ویژگیهای دجّال چنین میخوانیم: «ای مردم! خداوند پیامبری را به رسالت مبعوث نکرد جز آنکه قومش را از دجّال ترسانید و خدای تعالی آن را تا به امروز بر شما تأخیر انداخته است و اگر امر بر شما مشتبه شد بدانید که خداوند یک چشم نیست و دجّال بر حماری که فاصلة بین دوگوشش یک میل است خروج میکند و بیشتر پیروان او یهود و زنان و اعرابند و به همة کرانههای زمین جز مکّه و دو حومة آن و مدینه دو حومة آن درآید.19
در روایتی که از امیرمؤمنان(ع) نقل شده است، آن حضرت در پاسخ «اصبغ بن نباته» که از آن حضرت دربارة ویژگیهای دجّال پرسیده بود، میفرماید: «دجّال صائد بن صائد [صید] است و بدبخت کسی است که او را تصدیق کند و نیک بخت کسی است که او را تکذیب نماید. او از شهری خروج کند که به آن اصفهان گویند. از قریهای که او را یهودیه میشناسند. چشم راستش ممسوح [نابینا] است و چشم دیگرش که بر پیشانی اوست آنچنان میدرخشد که گویی ستارة سحری است و در آن علقهای است که با خون در آمیخته و میان دو چشمش نوشته شده است: «کافر» و هر کاتب و بیسوادی آن را میخواند و در دریاها فرو میرود، آفتاب با او حرکت میکند و در مقابلش کوهی از دود است و پشت سرش کوه سفیدی است که مردم آن را طعام پندارند. در قحطی شدیدی در حالی که بر حمار سپیدی که فاصله هر گامش یک میل است، سوار شده خروج میکند و زمین منزل به منزل زیر پایش در نوردیده شود و بر آبی نگذرد جز آنکه تا روز قیامت فرو رود و با صدای بلندی که جن و انس و شیاطین در شرق و غرب عالم آن را میشنوند، میگوید: «ای دوستان من! به نزد من آیید، من کسی هستم که آفرید و هماهنگی بخشید و اندازهگیری کرد و راه نمود. من پروردگار والای شما هستم». در حالی که آن دشمن خدا دروغ میگوید. او یک چشمی است که غذا میخورد و در بازارها راه میرود و پروردگار شما یک چشم نیست و غذا نمیخورد و راه نمیرود و زوالی ندارد».20
و) سرانجام دجّال: در مورد سرانجام دجّال و اینکه او به دست چه کسی نابود میشود، با دو دسته روایت روبهرو هستیم. در دستهای از روایات تأکید شده است که دجّال به دست حضرت مهدی(ع) کشته میشود و در دستهای دیگر از روایات از حضرت عیسی(ع) به عنوان کشندة دجّال یاد شده است.
در نخستین روایت دستة اول که از امیر مؤمنان علی(ع) نقل شده است، در این زمینه چنین میخوانیم: «آگاه باشید که بیشتر پیروانش فرزندان نامشروع و اصحاب طیلسان21 (جامههای) سبز (یا یهودیان) هستند. خداوند او را در گردنة «افیق»22 به دست کسی که عیسی بن مریم(ع) پشت سر او نماز میخواند، سه ساعت گذشته از روز جمعه به هلاکت میرساند».23
امام صادق(ع) نیز دراینباره میفرماید: «روز نوروز روزی است که خداوند در آن روز قائم ما اهل بیت و واپسین ولی امر را بر دجّال پیروز میگرداند و او را در کناسه کوفه به دار میزند».24 در یکی از روایات دستة دوم، به نقل از پیامبر اعظم(ص) چنین آمده است: «در همین حالت که وی بدین گونه میگذارند، خداوند عزّ و جلّ مسیح پسر مریم(ع) را برمیانگیزد و او نزد منارة سفید سمت شرقی دمشق در پوششی زرد نازل میشود در حالی که دستش را بر شانههای دو فرشته گذاشته است دنبال او میرود تا اینکه او را در نزدیکی دروازة «لدّ»25 شرقی مییابد و او را میکشد».26
در این زمینه، همچنین از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل شده است که فرمودند: «دجال در امت من خارج میشود و به مدت چهل روز یا چهل سال یا چهل شب یا چهل ماه در میان آنها زندگی میکند تا اینکه خداوند عیسی بن مریم (ع) را برمیانگیزد ـ در حالی که او مانند عرو\ بن مسعود ثقفی است ـ و او بر دجال غلبه میکند و نابودش میسازد».27 با توجّه به روایات یاد شده، اظهار نظر قطعی در مورد چگونگی از بین رفتن دجّال امکانپذیر نیست و به ناچار علم آن را به خدا واگذار میکنیم.
ز) دجّال و دیگر مدّعیان دروغین: نکتة دیگری که از روایات دربارة دجّال به دست میآید این است که پیش از خروج دجّال اصلی، دجّالها یا کذّابهای فراوانی خروج میکنند که هر یک به نوعی موجب فریب و گمراهی مردم میشوند. در روایتی که انس بن مالک از پیامبر اعظم(ص) نقل کرده، در این زمینه چنین آمده است: «پیش از خروج آن دجّال، افزون بر هفتاد دجّال خروج میکند».28
پیامبر خاتم(ص) در روایت دیگری دراینباره میفرماید: «در آخرالزّمان دجّالهای دروغگویی خواهند آمد. آنها احادیثی را به شما عرضه میکنند که نه شما و نه پدرانتان آنها را نشنیدهاید، پس برحذر باشید که آنها شما را گمراه نکنند و نفریبند».29 همچنین از آن حضرت روایت شده است که فرمود: «همانا به زودی در امّت من، سی مدّعی دروغین برخواهند خاست که همة آنها گمان میکنند، پیامبر است در حالی که من خاتم پیامبرانم و هیچ پیامبری پس از من نیست»30 با توجّه به روایات یاد شده و روایات فراوان دیگری که در این زمینه نقل شده است،31 میتوان گفت که دجّال با ویژگیهایی که در این مقاله برشمردیم یک مصداق بیشتر ندارد و موارد دیگری که در روایات اخیر از آنها تعبیر به دجّال شده، صرفاً از باب همانندی با دجّال واقعی از نظر بیان ادّعاهای خلاف واقع و فریفتن مردم بوده است، نه اینکه واقعاً دهها دجّال با ویژگیهای منحصر به فردی که در اینجا به آنها اشاره کردیم در آخرالزّمان خروج میکند.
3. برداشت رمزی و کنایی از دجّال
گفتیم که برخی اهل تحقیق با توجّه به مشکلات موجود در روایات دجّال، این روایات را بر معنایی رمزی و کنایی حمل کرده و دجّال را سمبل پدیدهای دانستهاند که در آخرالزّمان ظهور میکند و موجب گمراهی گسترده مردم میشود.
برای روشنتر شدن این برداشت، بیان یکی از نویسندگان معاصر در این زمینه را نقل میکنیم: «مهمترین و همگانیترین نشانهای که میبایست مورد توجّه قرار گیرد، همان مفهوم دجّال بود که سمبلی از حرکتهای ضدّ اسلامی در دوران غیبت کبرا، یعنی دوران فتنهها و انحرافات است و آن عبارت است از تمدّن جدید اروپایی که چهرهای فریبنده و چشمگیر و خیرهکننده دارد و افکار و اندیشة عمومی مردم دنیا را متوجّه خود ساخته و پیامدهای ناگواری را به دنبال داشته است. همچون خروج بسیاری از مسلمانان از اسلام، گردن نهادن آنها به مذاهب و فلسفههای منحرف دیگر و فسادها و تباهیها و ستمهایی که در جوامع بشری ایجاد کرده است و لذا میتوان گفت که از آغاز آفرینش حضرت آدم تا روز قیامت مخلوقی بزرگتر از لحاظ انحراف و کژی همچون این دجّال وجود نداشته است؛ زیرا هیبت و شکوه تمدّن اروپایی و عظمت مادّی و اختراعات و سلاحهای نابودیآفرین آن و وادار کردن انسانها را به اینکه قدرت خداوندی را انکار کنند؛ تاکنون در تاریخ دیده نشده و سابقه نداشته است و در آینده نیز همچون او دیده نخواهد شد، زیرا آینده در اختیار طرفداران حق و عدالت خواهد بود. مؤید این برداشت فرمایش حضرت رسول(ص) در آن روایت است که فرمود: «ما بین خلقت آدم تا روز قیامت امر بزرگتر از دجّال نیست». تعبیر به «امر» گویای آن است که دجّال یک شخص نیست، بلکه یک حرکت فکری متمدّن است که با اسلام دشمنی دارد!»32
با توجه به مجموعه مطالبی که در این مقاله بیان شد، درمییابیم که فتنة دجّال فتنهای سهمگین، پیچیده و بسیار گمراه کننده است که باید برای در امان ماندن از آن تنها به خدای بزرگ پناه برد. 33
ابراهیم شفیعی سروستانی
ماهنامه موعود شماره 105
پینوشتها:
1. ر.ک: معجم أحادیث الإمام المهدی(ع)، ج 2، ص137-5؛ لطفالله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج 3، صص 103-111 .
2. «قطران» مادة رقیق و چسبنده و سیاه رنگی است که با جوشاندن چوب و زغال و مانند آن به دست میآید و برای نگهداری چوب از پوسیدگی به کار میرود. (فرهنگ لاروس، ج 2، ص 1649).
3. ر.ک: سیّد محمّد مرتضی الزبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، ج 14، ص 228، مادة «دجل»؛ سعید الخوری اشرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، ج 1، ص 320؛ فخر الدّین الطریحی، مجمع البحرین، بیروت، مؤسسة الوفا، 1403 ق.، ج 5، ص 369؛ علیاکبر دهخدا، لغتنامه، ج 7، ص 10481.
4. تاج العروس، ج 14، ص 228.
5. محمّد خزائلی، اعلام قرآن، تهران، امیرکبیر، 1378، ص 479.
6. شیخ طوسی، کتاب الغیبه، ص 436، ح 426؛ محمد باقر مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 209، ح 48.
7. فرائد السمطین، ج 2، ص 334، ح 585.
8. ابن حماد، الفتن، ج 2، ص 517، ح 1446.
9. همان، ص 518، ح 1450.
10. احمد بن حنبل، مسند، ج 5، ص 221.
11. همان، ج 2،ص 237. محمّد بن مسلم، صحیح، ج 1، ص 412، باب 25، ح 588.
12. صحیح مسلم، ج 1، ص 555، ح 809
13. سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ترجمة سیّد حسن افتخارزاده، صص 642ـ643.
14. ابراهیم امینی، دادگستر جهان، صص 225ـ226.
15. کامل سلیمان، روزگار رهایی، ترجمة علیاکبر مهدیپور، ج 2، ص 1143.
16. الفتن، ج 2، ص 519، ح 1454.
17. «ناخنک» یک ضایعه گوشتی مثلثی شکل است که از سفیدی چشم «ملتحمه» روی سیاهی چشم «قرنیه» کشیده میشود. این ضایعه در طرف بینی است.
(ر.ک: http://www.daneshnameh.roshd.ir)
18. الفتن، ج2، ص 519، ح 1455.
19. شیخ صدوق، کمالالدّین و تمام النّعمه، ترجمة منصور پهلوان، ج 2، ص 319، بحارالانوار، ج 52، صص 193-194.
20. کمالالدّین و تمام النّعمه ،ج2، صص 313ـ314.
21. «طیلسان» جمهای است که بدن را احاطه میکند و برای پوشیدن میبافند عاری از تفصیل و دوزندگی و آن پوششی است مدور و سبز بدون دامان که تار یا پود آن از پشم است و خواص از علما و مشایخ آن را پوشند و آن پوشش پارسیان بوده است.(لغتنامه(دهخدا)، ج10، صص 15603-15604 .
22.در لغتنامه دهخدا آمده است که «اَفیق» اسم چند محل است: ا. اسم شهری بود که در مرز و بوم یهودا و بن یامین به طرف شمال غربی اورشلیم در نزدیکی سوکوه واقع بود و الان آن را «بلند الفوقه» گویند که در آنجا اسرائیلیان از فلسطینیان شکست یافته ... تابوت عهد نیز از ایشان گرفته شد و .... ( ر.ک: لغتنامه، ج2، ص 3107.
23. بحارالانوار، ج 52، ص 194.
24. همان، ص 308، ح 84 .
25.«لدّ» روستایی در نزدیکی بیتالمقدس، در سرزمین فلسطین است. دروازه لد(باب لد) در برخی روایات محل فرود آمدن حضرت عیسی (ع) معرفی شده است. مراصدالاطلاع، ج3، ص 1302.)
26. صحیح مسلم، ج 4، ص 2250، ح 7.
27. صحیح مسلم ، ج 4، ص 2258، باب 23، ح 2940؛ مستند احمد، ج2، ص 166 .
28. . الفتن، ج2، ص 519، ح 1455.
29. صحیح مسلم، ج 1، ص 12، ح 7.
30. مسند احمد، ج 5، ص 278 .
31. برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر.ک : معجم احادیث الامام مهدی (ع)، ج 2، صص 43-32.
32. تاریخ غیبت کبری، ص 662 .
33. برای مطالعه بیشتر در زمینه موضوع دجال ر،ک: سعید ایوب، عقیدة المسیح الدجال فی الادیان (قراءة فیالمستقبل)، چاپ اول: بیروت، دارالهادی، 1411 ق؛ ابن کثیر دمشقی، المسیح الدجال، تحقیق: ابومحمد اشرف ابن عبدالمقصود، چاپ اول: بیروت، مؤسسة الکتب الثقافیه، 1419 ق.
درحالیکه چندی پیش به نقل از یکی از دانشمندان دینی کشور خبر باقی ماندن "فقط 5 نشانه ظهور" منتشر شد خبر تولد نوزادی عجیب الخلقه اسرائیل را فراگرفته است .
برخی منابع اسرائیلی طی روزهای گذشته دست به انتشار خبری باعنوان تولد "دجال آخرالزمان " از بدنیا آمدن کودکی عجیب الخلقه در سرزمینهای اشغالی فلسیطنیان خبر میدهند که تنها یک چشم دارد و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرار گرفته و فاقد گودی زیرچشم و بینی است ،دراین اخبار تلاش شده این کودک دجال فتنه گر آخرالزمان معرفی شود .
براساس خبرنگار ما منتشر کنندگان خبر مذکور با معرفی نوزاد مذکور بعنوان یک نوزادیهودی وی را با دجال که در کتب دینی ادیان بزرگ اسلام ،مسیحیت و یهود ازوی بعنوان فتنه گر آخرالزمان یاد شده ،مقایسه میکنند.
این منابع با طرح این سوال که آیا این نوزاد که اکنون با مرگ دست و پنجه نرم میکند همان دجال فتنه گر است؟ ادامه میدهند: دجال پس از رشد و تکامل جسمی مدعی خدایی شده و فتنه گری در جهان را آغاز خواهد کرد .
انتشار خبرمذکور بصورت گسترده ازسرزمینهای اشغالی آغاز و تاکنون بسیاری از کشورهای جهان را دربرگرفته است .
این درحالیست که خبرنگار البرز درپیگیریهای خود به سرنخ هایی برای استفاده ابزاری از این نوزاد ناقص الخلقه دست یافته است .
این پیگیریها حاکیست نوزاد مذکور چندی پیش در چین و ازیک پدر و مادر اهل این کشور بطور ناقص متولد شد.
تولد این کودک منجر به بروز ترس درمیان این خانواده چینی میگرددتااینکه با پیشنهاد قابل توجهی ازسوی یک صهیونیست مواجه میشوند.
این یهودی با پیشنهاد کلانی اقدام به خرید نوزاد مذکور و انتقال وی به اسرائیل مینماید.
کودکی که هم اکنون در برزخ مرگ و زندگی دست وپنجه نرم میکند به ابزاری برای تحقق آرمانهای صهیونیست مبدل شده است.
باتوجه به اعلام تولد دجال درمیان قوم یهود در احادیث شیعی و انتشارگسترده خبر مذکور این امکان برای رژیم صهیونیستی فراهم میشود تا ضمن تثبیت عقاید دینی یهود صهیونیست بر یهودی بودن اراضی فلسطینیان تاکید نمایند.
دجال در عقاید شیعه :
براساس برخی روایات شیعی پیش از ظهور آخرین منجی عالم علائمی طبیعی و غیر طبیعی درجهان رخ خواهد داد که به دو بخش اصلی و فرعی تقسیم بندی شده است .
براساس این روایت علائم فرعی داری تعدد است وهمگی آنها پیش از ظهور باید اتفاق بیفتد ولی تنها بروز یکی از علائم اصلی یا حتمی برای اعلام نزدیکی ظهور منجی کفایت میکند.
علائم حتمی برای ظهور :
1. خروج سفیانی وخسف بیدا : در روایتی از امام علی بن الحسین(ع) مرویست که قیام حضرت قائم حتمی و امر سفیانی نیز حتمی است و تازمانی که سفیانی نیاید حضرت قیام نخواهد کرد.
2. خروج یمانی: امام صادق(ع) دراین باره میفرمایند: سه کس در یک سال و در یک روز قیام میکنند؛ خراسانی و سفیانی و یمانی و در بین این سه پرچم بهترین پرچمها از یمانی است: زیرا پرچمی است که به حق دعوت میکند.
3. صیحه آسمانی: ندایی که ازآسمان شنیده میشود و عالمیان همگی این صدا را خواهند شنید ازجمله علائم حتمی شمرده میشود .امام باقر در روایتی از این نشانه ظهور چنین بیان میفرمایند: صدایی از آسمان شنیده میشود که حق با او (امیر المومنین) و پیروان اوست. در این هنگام قائم ما خروج خواهد کرد.
4. قتل نفس زکیه:قتل نفس زکیه نیز از علائم قطعی ظهور شمرده میشود و براساس روایتی از نبی گرامی اسلام(ص) در شرح علائم ظهور اینگونه نقل میشود که : مهدی ظهور نمیکند تا اینکه نفس زکیه کشته شود.
5. ظهور دجال : براساس همین روایات دجال بعنوان فردی با یک چشم که از گودی معمول زیرچشم برخوردار نبوده و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرارگرفته و دارای شمایل ترسناکی است و...نام برده شده است .
براساس روایات مختلف چهره دجال ناقص ، کور و یک چشمی که و از اصل خلقت یک چشم ندارد به طورى که گودى حدقهاش نیست و ادعای خدائی میکند ،چشم چپش در وسط پیشانی او قرار دارد،متولد شده در میان قوم یهود ازجمله ترسیم شده است.
در بیان دیگر مشخصات ظاهری دجال میخوانیم : مردی چاق و سرخ روی است ( در برخی منابع ذکر شده است که لحاظ بزرگی هیکل هیچ انسانی از ابتدای خلقت مانند او وجود نداشته است ) ،موهایش مجعد است،پایش لنگ است، دارای قدرتهای فوق بشری و جادوئی است به نحوی که تصور میشود مرده را زنده میکند و در قحطی مردم را طعام میدهد.
هفتاد هزار ترک ، یهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، بادیه نشین و زن از او پیروی می کنند به هرخرابه ای برسد می گوید گنج هایت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمی شود.
طول حکومتش چهل روز است و در این مدت همه را به کفر میکشد
برای نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رویت وی خواندن سوره حمد و خانه نشینی و توکل بر خدا توصیه شده است
اما تاکنون برسراین مطلب که آیا دجال یک انسان است یا تعبیری از یک رویداد یا ابزار است تردید وجود داشته است .ازهمین رو دلار آمریکا،تلویزیون ،ماهواره و..ازجمله تعابیری است که از دجال در زمان کنونی نام برده میشود.
اما انتشار خبرتولد این کودک که همزمان ،موضوع درشرف مرگ بودنش نیز درحال نشر است " انسان " بودن دجال را میتواند تقویت نماید.
منبع:البرز
همانگونه که ملاحظه فرمودید، چنان ادعا شده است که کودک مذکور همان دجال آخرالزمان می باشد و اسراییل در تلاش است تا وی را برای ایفای نقشش در آینده زنده نگه دارد. اما آیا این ادعا صحیح است؟
کودکی که در تصویر فوق ملاحظه می فرمایید، مبتلا به یک ناهنجاری شدید تکاملی مغز با نام هولوپروزنسفالی و یک نوع خاص از این بیماری با عنوان سیکلوپیا می باشد. این بیماری یک بیماری بسیار خطرناک و مهلک بوده که باعث عقب ماندگی شدید ذهنی فرد مبتلا شده و منجر به مرگ وی در همان دوره ی کودکی می گردد. به طوری که غالب افراد مبتلا به سیکلوپیا در همان سال اول زندگی می میرند. همان گونه که در تصویر ملاحظه می فرمایید، کودک مذکور اینتوبه بوده و با دستگاه های کمکی، به زور زنده نگه داشته شده است و علیرغم این تمیدات به زودی از بین خواهد رفت.
لازم به ذکر است که کودک مذکور اولین نمونه از افراد مبتلا به این بیماری نبوده و آخرین آن ها نیز نمی باشد. بلکه بیماری هولوپروزنسفالی و به خصوص شدیدترین نوع آن یعنی سیکلوپیا، یکی از بیماری هایی است که در علوم پزشکی به خوبی شناخته شده است.
در اشکال زیر، تصاویری از سایر مبتلایان به این بیماری ملاحظه می فرمایید:
برای کسب اطلاع بیشتر پیرامون این بیماری می توانید به آدرس های اینترنتی زیر مراجعه فرمایید:
http://en.wikipedia.org/wiki/Cyclopia
http://www.medterms.com/script/main/art.asp?articlekey=15530
http://www.wisegeek.com/what-is-cyclopia.htm
http://www.lpfch.org/fundraising/news/winter05/research.html
http://www.phreeque.com/parasitic_twins.html
http://www.nurseminerva.co.uk/twins.htm
بنابراین همانگونه که ملاحظه فرمودید، کودک مذکور مبتلا به بیماری سیکلوپیا می باشد و دجال آخرالزمان نیست. برای این امر دلایلی وجود دارند که مهمترین آن ها عبارتند از:
1 - کودک مذکور علیرغم تمهیدات پزشکی انجام شده به زودی خواهد مرد و به سن جوانی و بزرگسالی نمی رسد و نمی تواند نقش دجال را ایفا کند.
2 - مطابق روایات نقل شده از معصومین، عمر دجال بسیار طولانی بوده و وی حتی در زمان قبل از پیامبر اسلام (ص) نیز وجود داشته است. بنابراین این کودک که تاره به دنیا آمده است نمی تواند دجال باشد. (برای بررسی روایات ذکر شده، به مقاله ی فراماسونری: دجال آخرالزمان مراجعه فرمایید.)
3 - کودک مذکور، اولین کودکی نیست که با بیماری مذکور به دنیا آمده است. بنابراین کودکان مشابه با وی که قبل از او به دنیا آمده اند نیز می توانستند کاندید دجال بودن باشند، حال آن که همگی آن ها فوت کرده اند.
4 - علم پزشکی هنوز در زمینه ی علوم اعصاب و نورولوژی بسیار ناتوان است و در حال حاضر توانایی درمان کودکان مبتلا به ناهنجاری های شدید مغزی را ندارد و در آینده ی نزدیک نیز نخواهد داشت. بنابراین نمی تواند کودک مذکور را زنده نگه داشته و پرورش دهد. به همین دلیل احتمال دجال شدن وی منتفی است.
5- کودکی که نمی تواند به خودی خود حتی به راحتی نفس بکشد، چگونه ممکن است بتواند بزرگترین جنایات تاریخ بشر را رقم زند و چگونه می تواند بزرگترین دروغگوی تاریخ باشد؟
6 - کودکی که مبتلا به شدیدترین ناهنجاری تکاملی مغز و بدترین نوع عقب ماندگی ذهنی است و حتی در انجام کارهای روزمره ی زندگی نیز ناتوان است، چگونه می تواند مکارترین موجود تاریخ لقب بگیرد و اکثریت مردم را فریب دهد.
7 - کودکی که از اولین ساعات زندگی در معرض دید عموم است و اخبار مربوط به وی با دقت و وسعت زیاد منتشر می شود، به فرض محال رسیدن به سن بزرگسالی، چگونه می تواند بزرگترین دجال تاریخ باشد. حال آن که همان مردمی که او را از کودکی به عنوان دجال می شناسند، می فهمند که نباید به سخنان وی اعتماد کرد.
دلایل فوق و صدها دلایل دیگر وجود دارند که نشان می دهند که کودک مذکور و کودکان مشابه وی دجال نیستند. عزیزان خواننده ای که قصد دارند با دجال آخرالزمان آشنا شوند، می توانند به مقاله ی « فراماسونری: دجال آخرالزمان » مراجعه فرمایند تا این دروغگوی بزرگ تاریخ را بیشتر بشناسند.
لازم به ذکر است که ممکن است هدف صهیونیست ها از انتشار خبر فوق، گمراه کردن افکار عمومی از دجال اصلی آخرالزمان باشد تا این موجود خبیث بتواند با خیال راحت به فتنه انگیزی ادامه دهد.
این مطلب با توجه به خطری که این خبر کذب ممکن بود برای جامعه ی مهدوی کشور ایجاد کند، به صورت فوری نگاشته شده است. خوانندگان عزیز وبسایت نویسنده ی این مطلب را به دلیل تفاوت نحوه ی نگارش و رفرنس دهی آن عفو فرمایند. از عزیزان در خواست می شود تا در صورتی که این مطلب را مفید دانستند، آن را به سرعت در اینترنت منتشر نمایند.
درحالیکه چندی پیش به نقل از یکی از دانشمندان دینی کشور خبر باقی ماندن "فقط 5 نشانه ظهور" منتشر شد خبر تولد نوزادی عجیب الخلقه اسرائیل را فراگرفته است .
براساس خبرنگار ما منتشر کنندگان خبر مذکور با معرفی نوزاد مذکور بعنوان یک نوزادیهودی وی را با دجال که در کتب دینی ادیان بزرگ اسلام ،مسیحیت و یهود ازوی بعنوان فتنه گر آخرالزمان یاد شده ،مقایسه میکنند.
این منابع با طرح این سوال که آیا این نوزاد که اکنون با مرگ دست و پنجه نرم میکند همان دجال فتنه گر است؟ ادامه میدهند: دجال پس از رشد و تکامل جسمی مدعی خدایی شده و فتنه گری در جهان را آغاز خواهد کرد .
انتشار خبرمذکور بصورت گسترده ازسرزمینهای اشغالی آغاز و تاکنون بسیاری از کشورهای جهان را دربرگرفته است .
این درحالیست که خبرنگار البرز درپیگیریهای خود به سرنخ هایی برای استفاده ابزاری از این نوزاد ناقص الخلقه دست یافته است .
این پیگیریها حاکیست نوزاد مذکور چندی پیش در چین و ازیک پدر و مادر اهل این کشور بطور ناقص متولد شد.
تولد این کودک منجر به بروز ترس درمیان این خانواده چینی میگرددتااینکه با پیشنهاد قابل توجهی ازسوی یک صهیونیست مواجه میشوند.
این یهودی با پیشنهاد کلانی اقدام به خرید نوزاد مذکور و انتقال وی به اسرائیل مینماید.
کودکی که هم اکنون در برزخ مرگ و زندگی دست وپنجه نرم میکند به ابزاری برای تحقق آرمانهای صهیونیست مبدل شده است.
باتوجه به اعلام تولد دجال درمیان قوم یهود در احادیث شیعی و انتشارگسترده خبر مذکور این امکان برای رژیم صهیونیستی فراهم میشود تا ضمن تثبیت عقاید دینی یهود صهیونیست بر یهودی بودن اراضی فلسطینیان تاکید نمایند.
دجال در عقاید شیعه :
براساس برخی روایات شیعی پیش از ظهور آخرین منجی عالم علائمی طبیعی و غیر طبیعی درجهان رخ خواهد داد که به دو بخش اصلی و فرعی تقسیم بندی شده است .
براساس این روایت علائم فرعی داری تعدد است وهمگی آنها پیش از ظهور باید اتفاق بیفتد ولی تنها بروز یکی از علائم اصلی یا حتمی برای اعلام نزدیکی ظهور منجی کفایت میکند.
علائم حتمی برای ظهور :
1. خروج سفیانی وخسف بیدا : در روایتی از امام علی بن الحسین(ع) مرویست که قیام حضرت قائم حتمی و امر سفیانی نیز حتمی است و تازمانی که سفیانی نیاید حضرت قیام نخواهد کرد.
2. خروج یمانی: امام صادق(ع) دراین باره میفرمایند: سه کس در یک سال و در یک روز قیام میکنند؛ خراسانی و سفیانی و یمانی و در بین این سه پرچم بهترین پرچمها از یمانی است: زیرا پرچمی است که به حق دعوت میکند.
3. صیحه آسمانی: ندایی که ازآسمان شنیده میشود و عالمیان همگی این صدا را خواهند شنید ازجمله علائم حتمی شمرده میشود .امام باقر در روایتی از این نشانه ظهور چنین بیان میفرمایند: صدایی از آسمان شنیده میشود که حق با او (امیر المومنین) و پیروان اوست. در این هنگام قائم ما خروج خواهد کرد.
4. قتل نفس زکیه:قتل نفس زکیه نیز از علائم قطعی ظهور شمرده میشود و براساس روایتی از نبی گرامی اسلام(ص) در شرح علائم ظهور اینگونه نقل میشود که : مهدی ظهور نمیکند تا اینکه نفس زکیه کشته شود.
5. ظهور دجال : براساس همین روایات دجال بعنوان فردی با یک چشم که از گودی معمول زیرچشم برخوردار نبوده و چشم سمت چپش روی پیشانی اش قرارگرفته و دارای شمایل ترسناکی است و...نام برده شده است .
براساس روایات مختلف چهره دجال ناقص ، کور و یک چشمی که و از اصل خلقت یک چشم ندارد به طورى که گودى حدقهاش نیست و ادعای خدائی میکند ،چشم چپش در وسط پیشانی او قرار دارد،متولد شده در میان قوم یهود ازجمله ترسیم شده است.
در بیان دیگر مشخصات ظاهری دجال میخوانیم : مردی چاق و سرخ روی است ( در برخی منابع ذکر شده است که لحاظ بزرگی هیکل هیچ انسانی از ابتدای خلقت مانند او وجود نداشته است ) ،موهایش مجعد است،پایش لنگ است، دارای قدرتهای فوق بشری و جادوئی است به نحوی که تصور میشود مرده را زنده میکند و در قحطی مردم را طعام میدهد.
هفتاد هزار ترک ، یهود ، زنا زاده ، خواننده ، نوازنده ، بادیه نشین و زن از او پیروی می کنند به هرخرابه ای برسد می گوید گنج هایت را آشکار کن پس آنچه گنج دارد آشکارمی شود.
طول حکومتش چهل روز است و در این مدت همه را به کفر میکشد
برای نجات از شرش حفظ نمودن سوره کهف قبل از خروجش و در صورت رویت وی خواندن سوره حمد و خانه نشینی و توکل بر خدا توصیه شده است
اما تاکنون برسراین مطلب که آیا دجال یک انسان است یا تعبیری از یک رویداد یا ابزار است تردید وجود داشته است .ازهمین رو دلار آمریکا،تلویزیون ،ماهواره و..ازجمله تعابیری است که از دجال در زمان کنونی نام برده میشود.
اما انتشار خبرتولد این کودک که همزمان ،موضوع درشرف مرگ بودنش نیز درحال نشر است " انسان " بودن دجال را میتواند تقویت نماید.
منبع:البرز